💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سی_و_یکم
بدبادلش بازی کردم.
نشست، سرش را زیر انداخت و روضه خوانی اش گل کرد ..
درطواف، دست هایش را برایم سپر می کرد که به کسی نخورم😁
باآب و تاب دور و برم راخالی می کرد تا بتوانم حجرالاسود راببوسم.
کمک دست بقیه هم بود .
مادر شهیدی با دخترش آمده بود طواف و کارهای دیگر برایش مشکل بود.
دخترش هم توانایی بعضی کارها را نداشت.
خیلی هوایشان را داشت. از کمک برای انجام طواف گرفته تا عکس گرفتن از مادر دختر ..
یک بار وسط طواف مستحبی، شک کردم چرا همه دارند مارو نگاه می کنند، مگرظاهر یا پوششمان اشکالی دارد؟!🤔
یکی از خانم های داخل کاروان بعداز غذا، من را کشیدکنار وگفت:((صدقه بذار کنار.. اینحا بین خانما صحبت ازتو و شوهرته که مثه پروانه دورت می چرخه!))
از این نصیحت های مادرانه کرد و خندید وگفت:((اینکه می گن خدا در تخته رو به هم چفت می کنه، نمونه ش شمایین!))😅
دائم با دوربینش چیلیک چیلیک عکس می گرفت.
بهش اعتراض می کردم:((اومدی زیارت یا عکس بگیری؟..))😐
یک انگشتر عقیق مستطیل شکل هم داشت که روی آن حک شده بور:((یازهرا)).
درمکه هدیه داد به شعیه ای یمنی ...
وقتی برگشتیم ، گفت:((دیگه دوست ندارم بیام مکه ،باشه تا از دست سعودی ها آزاد بشه!))
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 36.mp3
5.78M
#سفر_پرماجرا ۳۶
دنبال خاله بازی های دنیا نباش❗️
اگه وقت سفرت برسه؛
هیچی نمی تونه به تاخیرش بندازه...
💢از این دوران رحمی کوتاه،
برای ساختن یه دنیای ناتمام، استفاده کن
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سلام بـر چشم هاۍ
زیباۍ ابـرۍ اټ
هنگامۍ ڪہ همہ چیز
را مۍ بینند و مـۍبارنـد ...
السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةَاللَّهِفـٖےأَرْضِهِ...
#اینالطالببدممقتولبکࢪبلا؟
ـ
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا لیٺنا ڪنا معڪ...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir