سفر پر ماجرا 52.mp3
9.13M
#سفر_پرماجرا ۵۲
☑️این همه نعمتُ خدا آفریده؛ برای تو
کی گفته مؤمنا از زندگی، لذت نمی برن؟
خدا آفریده که تو لذت ببری❗️
فقط مراقب باش بهشون دل نبندی!
اینجوری راحت هم ازشون دل میکَنی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
تعجیل کن بخاطر صدهاهزار چشم
ای پاسخِ گرامیِ اَمَّنْ یُجیبْ ها...
❲السلامعلیڪیاصاحبالزمان🌺)
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ شَهَادَةً فِي سَبِيلِك
ای شهید
خودم آگاهم به حال خودم...آگاهم به دلم... و به گناهانم...
ڪه هِی مرا دور میکنند از تو... اما
میشود آیا تو برای دلم کاری کنی؟...
ا؎ شهید برایم دعا ڪن که محتاج
دعایت هستم!
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهِ درمانِ قلب ها...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
❌مرغ همسایه غازه و برای خوردن غاز باید گرین کارت از همسایه گرفت
1️⃣ خوبه ما ایرانیا ارزش پولمون کمه،
ولی میوه سبد سبد میخریم!
🔺اون غربیها ارزش پولشون زیاده،
ولی میوه یه دونه یه دونه
یا یه قاچ، یه قاچ میخرن!
2️⃣ما ارزش پولمون کمه،
برنج گونی گونی میخریم
🔻اونا ارزش پولشون زیاده،
برنج یه کیلو یه کیلو میخرن
3️⃣ما ارزش پولمون کمه،
عروسی هامون در تالار با
مهمون های بسیار زیاد
🔻اونا ارزش پولشون زیاده،
مراسم عروسی را در کلیسا
با پدر مادر عروس داماد
4️⃣ما ارزش پولمون کمه،
توی خونه هامون، فرش موکت و
مبل، لوازم خانگی درجه یک داریم
🔻اونا ارزش پولشون زیاده،
فقط مبل دارن با لوازم خانگی
تک نفره قدیمی!
5️⃣ما ارزش پولمون کمه،
از میهمون با پلو کباب، چنجه،
جوجه، تنقلات، میوه، پذیرایی میکنیم
🔻اونا ارزش پولشون زیاده،
از مهمونشون با یه چای یا
قهوه پذیرایی میکنن!
6️⃣ما ارزش پولمون کمه،
فرزندامون را با جهیزیه کامل
خونه بخت میفرستیم!
🔻اونا ارزش پولشون زیاده،
عروس، داماد با یه ساک دستی 🧰
لباس، خونه بخت میرن!
7️⃣ما ارزش پولمون کمه،
همه زنان دستبد، گردنبند،
گوشواره و انگشتر طلا دارند
🔻اونا ارزش پولشون زیاده،
ولی زنان غربی زیورآلات طلا ندارن!
8️⃣ ما ارزش پولمون کمه،
از پیر و جوون بینی و لب و
گونه و...عمل می کنن
🔻اونا ارزش پولشون زیاده،
پول برای این کارا را نمیدن!
9️⃣ما ارزش پولمون کمه،
در مصرف، دارو، مواد آرایشی،
برق، آب بنزین، عمل های
زیبایی، رتبه اولیم
🔺اونا ارزش پولشون زیاده،
در این موارد در رتبه آخرن
و...
خوش بحالشون که ارزش پولشون بالاس
یا خوش بحالمون که کیفیت زندگمون بالاست😜
اینقدر تحت تاثیر القائات احساس بدبختی نباشیم
زنده باد ایران و ایرانی
🌷الّلهُـمَّ ؏جـِّل لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج🌷'
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
دل این طایفه قرص است ؛ تا علی زنده ست...
#رهبر
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
11.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شنیدم که اربعین جاموندی دلگیرم...🥺
ان شاءالله همه رفقا قسمتشون بشه اربعین راهی بشن مشایه❣️
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاهم
تازه می فهمیدم چرا می گویند امان از دل رباب!
سعی می کردم خیلی ناله و ضجه نزنم.
می دانستم اگر بی تابی ام را بییند ، بیشتربه اوسخت می گذرد وهمه را می ریختم درخودم.
بردیمش قطعه نونهالان..
خودش رفت پایین قبر.
کفن بچه را سردست گرفته بود وخیلی بی تابی می کرد💔
شروع کرد به روضه خواندن.
همه به حال او و روضه هایش می سوختند.....
حاج اقا مهدوی نژاد وسط روضه خواندنش دم گرفت تا فضا را از دستش بگیرد.
بچه را گذاشت داخل قبر اما بالا نمی امد.
کسی جرئت نداشت بهش بگویید بیا بیرون.
یک دفعه قاطی می کرد و داد می زد.
پدرش رفت و گفت:((دیگه بسه!))🥺
فایده نداشت، من هم رفتم و بهش التماس کردم ، صدقه سر روضه های امام حسین(ع) بود که زود به خود آمدیم، چیز دیگری نمیتوانست این موضوع را جمع کند.
برای سنگ قبر امیرمحمد ، خودش شعر گفت:
ارباب من حسین
داغی بده که حس کنم تورا
داغ لب ترک ترک اصغر تورا
طفلم فدای روضه صدپاره اصغرت
داغی بده که حس کنم آن ماتم تورا
از نظر جسمی خیلی ضعیف شده بودم.
زیاد پیش میآمد که باید سرم میزدم...
من را میبرد درمانگاه نزدیک خانهمان.
میگفتند:« فقط خانم ها میتوانند همراه باشند»
درمانگاه سپاه بود و زنانه و مردانهاش جدا
راه نمیدادند بیاید داخل.
کَلکَل میکرد و دادوفریاد راه میانداخت🤦♂
بهش میگفتم:حالا اگه تو بیایی داخل ، سرم زودتر تموم میشه؟
میگفت:نمیتونم یه ساعت بدون تو سر کنم!
آنقدر با پرستارها بحث کرده بود که هروقت میرفتیم ، اجازه میدادند ایشان هم بیاید داخل ..
هرروز صبح قبل از رفتن سرکار، یک لیوان شربت عسل درست میکرد، میگذاشت کنار تخت من و میرفت.
برایم سوال بود که این آدم در ماموریت هایش چطور دوام میآورد ، از بس که بند من بود.
در مهمانی هایی که میرفتیم ، چون خانم ها و آقایان جدا بودند ، همهاش پیام میداد یا تک زنگ میزد
جایی مینشست که بتواند من را ببیند😁
با اشاره میگفت کنار چه کسی بنشینم ، با کی سر حرف را باز کنم و با کی دوست شوم...
گاهی آن قدر تک زنگ و پیام هایش زیاد میشد که جلوی جمع خندهام میگرفت😁
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
✨
🔰 خودسازی به روش توحیدی
🔅 هر کس توحیدش بیشتر شود ، گناه برایش بزرگتر می شود. بفهمد که اگر کسی قدرتی دارد از خداوند دارد اگر سلطنتی هم هست ، سلطنت خداست. همه عظمت ها از او گرفته شده است. با فهم این ها حتی مکروهات هم برایش سخت می شود ...
@imaani_ir