eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌷 – قسمت 7⃣ ✅ فصل دوم ... آن‌قدر گریه می‌کردم که از حال می‌رفتم. همه فکر می‌کردند من برای مرده‌ی آن‌ها گریه می‌کنم. پدرم هم نسبت به من همین احساس را داشت. با این‌که چهارده سالم بود، گاهی مرا بغل می‌کرد و موهایم را می‌بوسید. آن شب از لابه‌لای حرف‌های مادرم فهمیدم آن پسر، نوه‌ی عموی پدرم بوده و اسمش هم صمد است. از فردای آن روز، آمدورفت‌های مشکوک به خانه‌ی ما شروع شد. اول عموی پدرم آمد و با پدرم صحبت کرد. بعد نوبت زن‌عموی پدرم شد. صبح، بعد از این‌که کارهایش را انجام می‌داد، می‌آمد و می‌نشست توی حیاط خانه‌ی ما و تا ظهر با مادرم حرف می‌زد. بعد از آن، مادر صمد پیدایش شد و چند روز بعد هم پدرش از راه رسید. پدرم راضی نبود. می‌گفت: «قدم هنوز بچه است. وقت ازدواجش نیست.» خواهرهایم غر می‌زدند و می‌گفتند: «ما از قدم کوچکتر بودیم ازدواج کردیم، چرا او را شوهر نمی‌دهید؟!» پدرم بهانه می‌آورد: «دوره و زمانه عوض شده. » از این‌که می‌دیدم پدرم این‌قدر مرا دوست دارد خوشحال بودم. می‌دانستم به خاطر علاقه‌ای که به من دارد راضی نمی‌شود به این زودی مرا از خودش جدا کند؛ اما مگر فامیل‌ها کوتاه می‌آمدند. پیغام می‌فرستادند، دوست و آشنا را واسطه می‌کردند تا رضایت پدرم را جلب کنند. یک سال از آن ماجرا گذشته بود و من دیگر مطمئن شده بودم پدرم حالاحالا‌ها مرا شوهر نمی‌دهد؛ اما یک شب چند نفر از مردهای فامیل بی‌خبر به خانه‌مان آمدند. عموی پدرم هم با آن‌ها بود. کمی بعد، پدرم در اتاق را بست. مردها ساعت‌ها توی اتاق نشستند و با هم حرف زدند و من توی حیاط، زیر یکی از  درخت‌های سیب، نشسته بودم. حیاط تاریک بود و کسی مرا نمی‌دید؛ اما من به خوبی اتاقی را که مردها در آن نشسته بودند، می‌دیدم. کمی بعد، عموی پدرم کاغذی از جیبش درآورد و روی آن چیزی نوشت. شستم خبردار شد، با خود گفتم: « قدم! بالاخره از حاج‌آقا جدایت کردند.» 🔰ادامه دارد....🔰 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
زمان‌هایی را برای استراحت در نظر بگیرید! همیشه برای آموزش برنامه ریزی روزانه به افراد در گروه‌های سنی مختلف و حتی کنکوری‌ها پیشنهاد می‌شود که زمان‌هایی را به استراحت اختصاص دهند. وجود این وقفه‌ها در لیست کارهای شما باعث می‌شود ذهن خود را آزاد کنید و از انجام فعالیت‌های دیگر، انرژی بگیرید. زمانی که مغز انسان در هر روز بیش از یک یا دو ساعت روی کاری تمرکز می‌کند، باید به آن کمی استراحت بدهید و بعد سراغ باقی کارها بروید. پس با استراحت و وقفه در کار می‌توانید میزان بهره‌وری خود را در انجام کارها، بهبود ببخشید. بهترین روش برنامه ریزی روزانه این است که در فواصل یک تا دو ساعته، زمان‌هایی را برای استراحت در نظر بگیرید.  ریزی .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اینکه توی عروسی شون کناه انجام نگیره نذر کردن سه روز، روزه بگیرن باشد .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاوت حیرت انگیز قاری نوجوان ایرانی در محفل قرآنی ۸۵ هزار نفری لاهور پاکستان ♨️ @Maddahionlin 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شڪ نـدارم نگاه به چهره ات عبــادت است...(: عبـادتے از جنسِ مقبـول به درگاه الهے ڪاش شفـاعتـتــ شاملِ حالمـ شود... .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 به همین سادگی یک راهکار ساده اخلاقی از علامه مصباح عزیز برای همه زمان ها برای همه مکان ها .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
سادگی و آسان بودن شاید افراد زیادی به آموزش برنامه ریزی روزانه بپردازند، ولی هیچ‌کس نتواند آن توصیه‌ها را عملی کند. بیش‌تر افراد هنگام برنامه‌ریزی، همه چیز را پیچیده می‌کنند، در حالی که هرگز نمی‌توان با پیچیدگی، برنامه را به درستی پیش برد. بنابراین اصلی‌ترین ویژگی برنامه ریزی روزانه، سادگی و آسان بودن آن است. با ساده بودن برنامه‌ریزی، راحت‌تر می‌توانید کارها را در ذهن خود، سازماندهی کنید ریزی .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
شهید حسن تهرانی مقدم: کاری که انجام میدهید،حتی نایستید که کسی بگویدخسته نباشید! ازهمان در پشتی بیرون بروید. چون اگر تشکر کنند،تو دیگر اجرت را گرفته وچیزی برای آن دنیایت باقی نمیماند. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌷 – قسمت 8⃣ ✅ فصل سوم ... شستم خبردار شد، با خود گفتم: « قدم! بالاخره از حاج‌آقا جدایت کردند.». آن شب وقتی مهمان‌ها رفتند، پدرم به مادرم گفته بود: «به خدا هنوز هم راضی نیستم قدم را شوهر بدهم. نمی‌دانم چطور شد قضیه تا اینجا کشیده شد. تقصیر پسرعمویم بود. با گریه‌اش کاری کرد توی رودربایستی ماندم. با بغض و آه گفت اگر پسرم زنده بود، قدم را به او می‌دادی؟! حالا فکر کن صمد پسر من است. » پسرِ پسرعموی پدرم سال‌ها پیش در نوجوانی مریض شد و از دنیا رفته بود. بعد از گذشت این همه سال، هر وقت پدرش یاد او می‌افتاد، گریه می‌کرد و تأثیر او باعث ناراحتی اطرافیان می‌شد. حالا هم از این مسئله سوءاستفاده کرده بود و این‌طوری رضایت پدرم را به دست آورده بود. در قایش رسم است قبل از مراسم نامزدی، مردها و ریش‌سفید‌های فامیل می‌نشینند و باهم به توافق می‌رسند. مهریه را مشخص می‌کنند و خرج عروسی و خرید‌های دیگر را برآورده می‌کنند و روی کاغذی می‌نویسند. این کاغذ را یک نفر به خانواده‌ی داماد می‌دهد. اگر خانواده‌ی داماد با هزینه‌ها موافق باشند، زیر کاغذ را امضا می‌کنند و همراه یک هدیه آن را برای خانواده‌ی عروس پس می‌فرستند. آن شب تا صبح دعا کردم پدرم مهریه و خرج‌های عروسی را دست بالا و سنگین گرفته باشد و خانواده‌ی داماد آن را قبول نکنند. فردا صبح یک نفر از همان مهمان‌های پدرم کاغذ را به خانه‌ی پدر صمد برد همان وقت بود که فهمیدم پدرم مهریه‌ام را پنج‌هزار تومان تعیین کرده. پدر و مادر صمد با هزینه‌هایی که پدرم مشخص کرده بود، موافق نبودند؛ اما صمد همین‌که رقم مهریه را دیده بود، ناراحت شده و گفته بود: «چرا این‌قدر کم؟! مهریه را بیشتر کنید» اطرافیان مخالفت کرده بودند. صمد پایش را توی یک کفش کرده و به مهریه پنج‌هزار تومان دیگر اضافه کرده و زیر کاغذ را خودش امضا کرده بود. 🔰ادامه دارد.....🔰 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
کارگاه عزت نفس 10.mp3
8.9M
10 ✅ محبوب ترین و عزیزترین انسانها، خاضع ترین و بی منیّت ترن آنها ، در پیشگاه خدایند. زانو زدن در برابر خداوند، تنها تعظیم عزت دهنده ی زمین است. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این‌دود‌و‌هواےبد‌این‌شهر‌بهانه‌َست ڪمبود‌حضورت‌به‌خدا‌قحطِ‌نفس‌هاست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"بۍحسـرت‌ازجهـٰان‌نَـرَوَدهیچڪس‌بہ‌دَر؛ اِلا‌شهیـدِعشـق...🌿" .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی تو در این کوچه های زندگی مانده ایم آواره و بی خانمان کی می آیی تا دهی آرامشی بر ما نشان علیک یا صاحب الزمان(عج)
•••📻🖤 الشهید جهاد مغنية⁩ بين رجال حماية السيد حسن نصر الله في مسيرة العاشر من محرم ۱۴۳۳ هجري - شهید جهاد مغنیه در جمع پاسداران(محافظان)سید حسن نصرالله در دهم محرم الحرام ۱۴۳۳ هجری قمری .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir