💠 تقلید از مجتهد میت
✅ پاسخ:
تقلید ابتدایی از مجتهد میت بنا بر احتیاط واجب جایز نیست.
یعنی کسی که تاکنون مرجع تقلیدی نداشته و اکنون بخواهد از مجتهدی تقلید کند بنا بر احتیاط واجب باید از مجتهد زنده تقلید کند.
📚 «احکام مصور آیت الله خامنه ای» ص 53
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۱۷
سوال کرد
_شما #ایرانی هستید؟
زبانم طوری بند آمده بود..
که به جای جواب فقط با نگاهم التماسش میکردم نجاتم دهد..
و حرف دلم را شنید که با لحنی مردانه دلم را قرص کرد
_من اینجام، نترسید!
هنوز نمیفهمید این دختر غریبه در این معرکه چه میکند..
و من هنوز در حیرت اسمی بودم که او صدا زد
و با هیولای وحشتی که به جانم افتاده بود نمیتوانستم کلامی بگویم..
که 🔥سعد🔥 آمد...
با دیدن همسرم بغضم شکست و او همچنان آماده دفاع بود..
که با دستش راه سعد را سد کرد و مضطرب پرسید
_چی میخوای؟
در برابر چشمان سعد که از غیرت شعله میکشید،به گریه افتادم و او از همین گریه فهمید محرمم آمده که دستش را پایین آورد..
و اینبار سعد بیرحمانه پرخاش کرد
_چه غلطی میکنی اینجا؟
پاکت خریدش را روی زمین رها کرد، با هر دو دست به سینه اش کوبید و اختیارش از دست رفته بود که در صحن مسجد فریاد کشید
_بیپدر اینجا چه غلطی میکنی؟
نفسی برایم نمانده بود تا حرفی بزنم و او میدانست چه بلایی دورم پرسه میزند که با هر دو دستش دستان سعد را
گرفت،...
او را داخل پرده کشید و با صدایی که میخواست جز ما کسی نشنود، زیر گوشش خواند
_ #وهابیها دنبالتون هستن، این مسجد دیگه براتون امن نیست!
سعد نمیفهمید او چه میگوید و من میان گریه ضجه زدم
_همونی که عصر رفتیم در خونه اش، اینجا بود! میخواست سرم رو ببُره...
و او میدید..
برای همین یک جمله به نفس نفس افتادم که به جای جان به لب رسیدهام رو به سعد هشدار داد
_باید از اینجا برید، تا خونش رو نریزن آروم نمیگیرن!
دستان سعد سُست شده بود،...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
کارگاه خویشتن داری 09.mp3
15.37M
#کارگاه_خویشتن_داری ۹
- بندگی امری جانبی و موازی با زندگی روزمره نیست ...
✦ بلکه به عنوان مهمترین و تنها هدف خلقت ما، امری تخصصی، ریاضی، نیازمند یادگیری و مهارتآموزی است که مطالعه، شنیدن، تمرکز و تمرینِ بسیار میخواهد.
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ختم قران به نیت امام حسین ، حضرت عباس و امام سجاد علیه السلام .
تا ساعت ۲۴ امشب فرصت هست .
جز های باقیمانده :
5
6
7
8
9
10
11
13
14
15
16
17
18
19
22
24
26
به آیدی زیر ارسال کنید
@Ya_Montagem_313
اے منتظران!
بہ قدر تشنگۍ گر تشنہۍ
امر فرج بودیم . .
خدا داند فرج اینگونہ طولانۍ
نمیگردید💔🌿'
•
.
.
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻-
#سلامباباجان🌼🌱'
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آگاه باشید که..:
#شهید_جهاد_مغنیه🌸✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو راهی...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
رأی سفید
💠 سؤال: رأی سفید و بی نام دادن، چه حکمی دارد؟ اگر به دلیل اینکه شناخت و تحقیقی برای انتخاب اصلح انجام نداده یا تحقیقِ کافی صورت گرفته ولی نتیجه ای نداشته است، دچار سردرگمی شود؛ چطور؟
✅ جواب: شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعی، اسلامی و الهی بوده و واجب عینی است.
برای تشخیص فرد اصلح نیز می توان از کسانی که به لحاظ تعهد دینی و بصیرت انقلابی مورد اعتمادند، کمک گرفت و اگر شناخت و تحقیقی انجام نشده یا تحقیق، کافی بوده اما نتوانسته اصلح را بشناسد؛ عمل به اصل وظیفه رأی دادن، کفایت می کند.
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۱۸
دستان سعد سُست شده بود،..
همه بدنش میلرزید..
و دیگر #رجزی برای خواندن نداشت که به لکنت افتاد
_من تو این شهر کسی رو نمیشناسم! کجا برم؟
و او در همین چند لحظه فکر همه جا را کرده بود که با آرامشش پناهمان داد
_من اهل اینجا نیستم، اهل دمشقم. هفته پیش برا دیدن برادرم اومدم اینجا که این قائله درست شد، الانم دنبال برادرزاده ام زینب اومده بودم مسجد که دیدم اون نامرد اینجاست. میبرمتون خونه برادرم!
از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا میزد من نبودم،..
سعد ناباورانه نگاهش میکرد و من فقط میخواستم با او بروم..
که با اشک چشمانم به پایش افتادم
_من از اینجا میترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!
از کلمات بی سر و ته عربی ام اضطرارم را فهمید..
و میترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد..
که قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت
_اینجوری نمیشه برید بیرون، شناساییتون کردن.
و فکری به ذهنش رسیده بود که #مثل_برادر از سعد خواهش کرد
_میتونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟
برای #حفاظت از جان ما در طنین نفسش #تمنا موج میزد و سعد صدایش
درنمیآمد که با تکان سر خیالش را راحت کرد..
و او بالفاصله از پرده بیرون رفت...
فشار دستان سنگین آن وهابی را هنوز روی دهانم حس میکردم،..
هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش میزد..
و این ترس دیگر قابل تحمل نبود که با هق هق گریه به جان 🔥سعد🔥 افتادم
_من دارم از ترس میمیرم!
رمقی برای قدمهایش نمانده بود،..پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد..
و حرفی برای گفتن نداشت که فقط...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
#سلام_امام_زمانم🫡
اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ
🌼گفتم ڪه از فراغت
💫عمریست بیقرارم
🌼گفت از فـــراق یاران
💫من نیز بیقرارم
🌼گفتم به جز شما
💫من، فریاد رس ندارم
🌼گفتا به غیر شیعه
💫من نیز ڪس ندارم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨🕊
متبرکـ استـ
تمـامـ روزی که صبحش
با یاد تـو آغاز شـود ؛🍃
ای شهیــد ...✨🌸
#شهیدجهادعمادمغنیه ✨
#روزتون_شهدایی🕊
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۱۹
فقط تماشایم میکرد...
با دستی که از درد و ضعف میلرزید به گردنم کوبیدم..
و میترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم
_خنجرش همینجا بود، میخواست منو بکشه! این ولید🔥 کیه که ما رو به این
آدمکُش معرفی کرده؟
لبهایش از #ترس سفید شده و به سختی تکان میخورد
_ولید از ترکیه با من تماس میگرفت.گفت این خونه امنه...
و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم
_امن؟!...؟؟؟ امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!
پیشانی اش را با هر دو دستش گرفت و
نمیدانست با اینهمه #درماندگی چه کند که صدایش درهم شکست
_ولید به من گفت نیروها تو درعا جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از اردن و عراق برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمیکردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!
خیره به چشمانی که عاشقش بودم، مانده و باورم نمیشد اینهمه #نقشه را از من #پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به
درد آمد و اشکم طعم شکایت گرفت
_این قرارمون نبود سعد! ما میخواستیم تو مبارزه #کنار مردم سوریه باشیم، اما تو الان میخوای با این آدمکش ها کار کنی!!!
پنجه دستانش را از روی پیشانی تا میان موهای مشکی اش فرو برد و انگار فراموشش شده بود این دختر مجروحی که مقابلش مثل جنازه افتاده، روزی عشقش بوده که #به_تندی توبیخم کرد
_تو واقعاً نمیفهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟ اون بچه بازیهایی که تو بهش میگی مبارزه، به هیچ جا نمیرسه! اگه میخوای #حریف این دیکتاتورها بشی باید #بجنگی! #مامجبوریم از همین وحشی های وهابی استفاده کنیم تا بشار اسد سرنگون بشه!
و نمیدید در همین اولین قدم...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
کارگاه خویشتن داری 10.mp3
14.73M
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۰
" خویشتنداری محصول یادگیریهای ماست! "
▫️سالها آموزش، مطالعه و برنامه، اگر منجر به ایجاد و تثبیت امنیت و آرامش در ما و اطرافیانمان (نسبت به ما) نشود؛ یعنی خویشتنداری در ما تولید نشده است!
✘ عالمی بیتقواییم و زنبوری بیعسل...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
••↳♥️|
~🌱| عاقبٺبخیـرمنمڪھ..
"دلـدارم" ٺـویی♡
•
.
.
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻-
🌤⃟🔗¦↫#سلامباباجان💛"
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
-امام زمانت را یاری کن !
.
و خودت را به گونه ای آماده کن که یاری کننده امام زمانت باشی . . .
.
#شهیدجهادعمادمغنیه
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
بجای بریدن پایه های سالم، پایه های ضعیف را ترمیم می کنیم.
این انتخاب، حداقل محل تعیین سرنوشتِ چهار سالِ کشور است.
#رزم_انتشار
#قرارگاه_مجازی
#معجزه_مشارکت
#ایران_قوی
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۲۰
نمیدید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش قربانی شود..
و به هر قیمتی تنها #سقوط_نظام_سوریه را میخواست که دیگر از چشمانش #ترسیدم.
درد از شانه تا ستون فقراتم میدوید، بدنم از گرسنگی ضعف میرفت..و دلم میخواست فقط به خانه برگردم..
که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد.
مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفسهایش به تندی میزد...
با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود..
و خودش همچنان اطراف را میپائید مبادا کسی سر برسد...
زن پیراهنی سرمهای پوشیده و شالی سفید به سرش بود،کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با مهربانی شروع کرد
_من سمیه هستم، زنداداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونه مون.
سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید
_یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید!
من و سعد هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را #انداخت تا من #راحت باشم و او میدید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با
_✨بسم الله..
شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند..و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم...
از درد و حالت تهوع لحظه ای نمیتوانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر یاالله پیراهن سرمهای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو #شبیه هم شویم.
از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
کارگاه خویشتن داری 11.mp3
17.29M
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۱
※ تمام خویشتنداریها ، در تمام اعمال و نیات انسان، زمانی به ثمر مینشیند که :
شما در بخش #زبان خویشتندار شوید!
✘ محال است کسی، مهارِ زبان خویش را نداشته باشد، اما خویشتنداری او در بخشهای دیگر به رشد روحی او بینجامد!
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💬سوال:
🔰 آيا صلوات فرستادن و يا نماز خواندن و کارهاي مستحبي ديگر در روز جمعه 2برابر محاسبه ميشود؟
✅پاسخ:
✍ بله. کارهای خیر در شب و روز جمعه، دو برابر ثواب دارد.
در حدیث «اعلموا أن الخیر و الشرّ یضاعف یوم الجمعة» (برقی، احمد، المحاسن، ج 1، ص 57 ـ 58، ح 95) از امام علی (علیه السلام) نقل شده که فرمود: کار نیک و کار بد در روز جمعه، دو برابر خواهند شد.
🔺یعنی ثواب کار نیک، دو برابر و عقاب کار بد، دو برابر خواهد بود.