‹ 📸 ›
.
.
•حاجتشرحوبیآטּنیستکهمشتاقتواَم🥀
[دَرداڪهعُمردَرشَبِهِجراטּگُذَشتومَـטּ
آگَہنیَمهنوزڪهروزِوِصآلچیست...]
السَّلامُعَلَیکیاخَلیفَةَاللهِفےارضِھ^^!
‹ ↵#سلامباباجان🌤 ›
•
.
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
໑♥️⛓
•
.
"شهدا تعلقاتشان
تعلقات متعالے بود
الهے بود و براے
رسیدن بہ خدا بود"
روزتون_شہدایۍ
#شہیدجھادعمادمغنیھ
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💠دعای روز بیست و دوم ماه رمضان
🔹اللّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِک وَ أَنْزِلْ عَلَی فِیهِ بَرَکاتِک وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِک وَ أَسْکنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِک یا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ
🔸خدایا در این ماه درهاى فضلت را به رویم بگشا
🔸و برایم در این ماه بركاتت را فرود آر
🔸و براى موجبات خوشنودیت توفیقم ده
🔸 و مرا در وسط بهشت مسكنم ده
🔸اى اجابت كننده خواسته ها و دعاهاى بیچارگان
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۶۲
با هر کلمه نفسش بیشتر در سینه فرو میرفت.. و من سخت تر صدایش را میشنیدم..
که دیگر زبانش به سختی تکان میخورد
_من رفتم دیدمش، اما مطمئن نیستم!
گیج نگاهش مانده و نمیفهمیدم چه میگوید که موبایلش را از جیب پیراهن سفیدش بیرون کشید،..
رنگ از صورتش پرید..
و مقابل چشمانم به نفس نفس افتاد
_باید هویتش تأیید بشه. اگه حس میکردم هنوز دوسش دارید، دیگه #نمیتونستم این عکس رو نشونتون بدم!
همچنان مردد بود..
و حریف دلش نمیشد که پس از چند لحظه موبایل را مقابلم گرفت و لحنش هم مثل دستانش لرزید
_خودشه؟
چشمانم سیاهی میرفت..
و در همین سیاهی جسدی را دیدم که روی زمین رها شده بود،..
قسمتی از گلویش پاره و خون از زیرچانه تا روی لباسش را پوشانده بود...
سعد بود،..
با همان موهای مشکی ژل زده و چشمان روشنش که خیره به نقطهای ناپیدا مانده بود..
و قلبم را از تپش انداخت...
تمام بدنم رعشه گرفته و از سفیدی صورتم پیدا بود جریان خون در رگهایم بند آمده..
که مصطفی دلواپس حالم مادرش را صدا زد تا به فریادم برسد.
عشق قدیمی و زندانبان وحشی ام را #سربریده و برای همیشه از شرّش خلاص شده بودم..
که لبهایم میخندید و از چشمان وحشتزده ام اشک میپاشید.
مادرش برایم آب آورده..
و از لبهای لرزانم قطرهای آب رد نمیشد
که خاطرات تلخ و شیرین سعد به جانم افتاده..
و بین برزخی از عشق و بیزاری پَرپَر میزدم.
در آغوش مادرش تمام تنم از ترس میلرزید.. و تهدید بسمه یادم آمده بود که با بیتابی ضجه زدم
_دیشب تو حرم بهم گفت...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
خانواده آسمانی 09.mp3
12.27M
#خانواده_آسمانی ۹
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رائفیپور
♨️ عجیب نیست؟
خودکشیها ، حیوانپرستیها، شیطانپرستیها، قتلها، فتنهها ...
از همان آدمیزادی سَر میزند که خداوند او را اَشرف مخلوقاتش، نامیده است ...
※ کجای کار خراب شد؟؛
که بشر تا اینجایِ درهی حیوانیّت سقوط کرد.
#من_و_خانواده_آسمانی
#ریشه_حقیقی
#عشق_حقیقی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رهبری | #استاد_شجاعی | #استاد_عالی |
جمعی استغاثه کنید ! تنها راه همین است !
(23 رمضان شب مخصوص استغاثه است)