eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
4_187909122757234064.mp3
24.69M
❤️ ترانه بسیار زیبا تقدیم به شهدای کربلا 🎤 حامد زمانی ❤️ فرمانده السلام ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 1⃣ ، (با نام جهادی جواد عطوی) در سال ۱۹۹۱ (۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۰) در "طیربا" لبنان در خانواده ای مبارز متولد شد. پدرش، ، نام برادر شهیدش در مبارزه با ها را برای وی انتخاب کرد. وی همواره در کنار پدرش که از فرماندهان ارشد لبنان بود، حضور داشت و پس از پدرش، رابطه تنگاتنگی با  و  قاسم_سلیمانی داشت، بطوری که برخی از و به عنوان پدران معنوی وی یاد می کنند.  ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 2⃣ فرزند بود که 23 سال قوی ترین سرویس های جاسوسی را به سخره گرفته و آنها نتوانسته بودند او را پیدا کنند. به همین دلیل در پی این سالها ها دو برادر یعنی عموهای به نام های و را به رساندند. ، چهارمین شهید از می باشد. وی یک خواهر و یک برادر با نامهای فاطمه، مصطفی دارد. ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 3⃣ تحصیلات عالیه را در رشته‌ مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت، یکی از بهترین دانشگاه‌های خاورمیانه شروع کرد. تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای نائل شد. فعالیتهای در حزب الله در طول سال های جنگ داخلی سوریه، حزب الله توانست به کمک ایران و سوریه زیرساخت های "جولان" را به دست گیرد و پایگاه مهمی در آن جا دایر کند. مسئول اول این پایگاه ، پسر  بود و مسئول دوم نیز "" است که در سال 2008 در توافق تبادل اسرا، میان و آزاد شد. ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
🌷 🔅 خدایا! یک جان بیشتر ندارم و در این آخرین فراز‌های وصیت‌نامه از تو می‌خواهم که مهدی (عج) ما را برسانی و اگر هم ما زنده نبودیم، آرزو داریم که صد‌ها جان داشتیم تا فدای مهدی (عج) کنیم و این همان مقدمه انقلاب مهدی موعود است به رهبری امام خمینی. ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
ولد “جهاد فايز مغنية” في بيروت عام 1966 في كنف أسرة مؤمنة مجاهدة, فهو أخ الشهيد القائد عماد مغنية والشهيد فؤاد مغنية, تربى بين أخوين وأختين في حضن أبٍ مؤمن محافظ على دينه, وأم صالحة صابرة ربَّت أولادها على حب الإسلام وتطبيق تعاليمه السامية، فكانت ينبوعاً للإيمان والمحبة وكان لها خصوصية الشرف الأكبر بأن تكون والدة للشهداء الثلاثة . كان منذ طفولته مميزاً, فتمتع بالأخلاق الجيدة والتواضع , لا تهمه أمور الدنيا ومغرياتها, وكثيراً ما كان يلتفت لموضوع الإسراف. اهتم بمساعدة وخدمة الآخرين كونه شخص مبادر مفعم بالنشاط والحيوية. تميز بطبعه الهادئ, يحبه جميع رفاقه وكل من يعرفه, إضافة إلى حبّه للعمل. تابع دراسته حتى أنهى المرحلة المتوسطة ثم التحق بالمهنية العاملية فدرس فيها اختصاص الكهرباء لمدة سنتين. التحق بصفوف المجاهدين وشارك في العديد من الدورات العسكرية والثقافية, كما شارك في العديد من النشاطات الإسلامية وتميز في عمله الكشفي حتى أصبحت فرقته الفرقة المميزة. كان الشهيد جهاد من الموالين والمدافعين بشدة عن ولاية الفقيه, ومحباً للإمام الخميني (قدس)، وكانت وصيته دائماً حفظ الإسلام ومسيرة الأمة. نال وسام الشهادة أثناء قيامه بواجبه الجهادي في بعبدا إثر القصف العشوائي. @jihadmughniyeh_ir
شهید جهاد فایز مغنیه جهاد فائز مغنیه در سال 1966 ، در یک خانواده مومن مجاهد متولد شد. او برادر فرمانده شهید عماد مغنیه و فؤاد مغنیه هست که میان دو فرزند پسر و دو فرزند دختر ، در آغوش پدر مومن مقید به دین و مادری صالح ، صبور که فرزندانش را بر عشق به اسلام و مطابق تعالیم اسلامی تربیت کرده بود که سرچشمه ی ایمان و عشق هست و در داشتن شرف و توفیق ویژگی بارز ، مادر سه شهید بود ، تربیت شد. از زمان کودکی ، خاص بود چرا که از اخلاق نیکو و فروتنی بهرمند بود. به امور دنیوی و وسوسه های آن، اهمیت نمی داد. و خیلی به موضوع اسراف توجه می کرد. به کمک و خدمت به دیگران می پرداخت. شخصی که آغازگر و سرشار از فعالیت و نشاط بود. با رفتار آرامی که داشت خاص بود. همه دوستاش و هر کسی او را می شناخت دوستش می داشتند ، علاوه بر علاقه اش که به کار داشت. تحصیلاتش را تا دوره متوسطه (دبیرستان) ادامه داد. سپس به فنی و حرفه ای پیوست و به مدت ۲ سال در رشته تخصصی برق ، مشغول به تحصیل شد. به صف مجاهدان پیوست و در دوره های متعدد نظامی و فرهنگی شرکت کرد. همچنین در فعالیت های اسلامی زیادی مشارکت نمود و در کار بازدیدی و اکتشافی اش ممتمایز شد تا این که گروهش به یک گروه نمونه تبدیل شد. شهید جهاد ، ولایتمند و به شدت مدافع ولایت فقیه و عاشق امام خمینی (ره) بود. و همیشه به حفظ اسلام و راهپیمایی امت ، توصیه میکرد. او مدال شهادت را هنگام انجام وظيفه ی جهادی خود در بعبدا، در اثر بمباران ، دریافت کرد. @jihadmughniyeh_ir
Jihad Faeez Mughnieh was born in a religious and Mojahed family in 1966. He is the commander Imad Mughnieh and Foad Mughnieh’s brother that was trained between two sons and two daughters of the family, in a religious father and a righteous and patient mother’s hug. The mother has trained her children based on Islamic teachings and with love to Islam that is the source of the faith and friendship. Since childhood, he was special because he had good behavior and humility. He does not mind to worldly works an it’s temptation and he paid attention not to have profusion very much. He spent his time to help to others. He was the starter and full of activity and alacrity. He was special for his calm behavior. All of his friends and anybody knew him, like him. He continued his education up to high school then he started educating in electricity field for 2 years. Then he joint to Mojahe people’s group and took part in a lot of military and cultural training. He participated in some Islamic activity and he became different in his visiting and researching work that his group converted to a pattern group. Martyr Jihad was a Wilayah’s defender and Imam Khomeini’s lover and ever he adviced others to protect the Islam and Ommah’s march. He martyred in a bombing in Baabada between his Jihadi duty action. @jihadmughniyeh_ir
📗 شخصی به نزد عارفی دانا رفت و از سختی های زندگی برایش گفت: ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ؟ چرا با وجود تلاش فراوان به اقتدار نمیرسم؟ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ! عارف پاسخ ﺩﺍﺩ: ﺁﯾﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ؟ گفت : ﺑﻠﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ … عارف ﮔﻔﺖ : زمانی که ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ خداوند ﺁﻓﺮﯾﺪ ، ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﻤﻮﺩ … ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺳﺮﺧﺲ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎک ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ.. ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺭﺷﺪ ﻧﮑﺮﺩ … خداوند ﺍﺯ ﺍﻭ ﻗﻄﻊ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﮑﺮﺩ، ﺩﺭ ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺳﺎﻝ ﺳﺮﺧﺴﻬﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺭﺷﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺒﻮﺩ ... ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﻮﻡ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﻣﺒﻮﻫﺎ ﺭﺷﺪ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ .. ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﻨﺠﻢ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪ .. ﻭ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺍﺭﺗﻔﺎﻋﺶ ﺍﺯ ﺳﺮﺧﺲ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺭﻓﺖ ... ﺁﺭﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻮﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ! ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎ ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺑﻮﺩﯼ ، ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ ﻣﯿﺴﺎﺧﺘﯽ ؟ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ به اقتدار ﺧﻮﺍﻫﯽ رسید .. از رحمت و برکت خداوند هیچوقت نا امید نشید ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 4⃣ مسئول یک پرونده بسیار حساس بود؛ «پرونده جولان اشغالی» و فرماندهی گروهی از اعضای را در عهده دار شده بود. هدف ایجاد یک فضایی از در بود تا بدین ترتیب مقدمات آزادسازی این منطقه از تصرف صهیونیست‌ها فراهم شود. البته افراد دیگری هم وی را در این مسیر همراهی می کردند. ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 5⃣ ◽️ زمانی که یازده سال داشت از طریق شبکه برای فراگیری برخی توانایی‌های فنی از جمله آشنایی با نرم افزارهای پیشرفته و نحوه استفاده از آنها به رفت. ◾️ وی با افرادی به رفته بود که به مراتب سن و سال بیشتری از او داشتند. ◽️ زمانی که برگزاری کلاس مذکور در حال توضیح و شرح نحوه بهره برداری و استفاده از نرم افزارهای پیشرفته بود، به ناگهان خطاب به کلاس می گوید که اطلاعات شما در این زمینه اشتباه است، چراکه برای استفاده از این نرم افزارها می توان از راه‌های دیگری نیز بهره برد که به مراتب آسان‌تر از راهی است که شما معرفی می کنید. ◾️ دقت کنید؛ این مسأله را زمانی مطرح می کند که تنها یازده سال داشت. پس از آن، برگزاری کلاس از پرسید: تو از کجا به چنین اطلاعاتی دست یافته‌ای؟ در پاسخ گفت: پدرم چندین کتاب در این زمینه داشت که من با مطالعه آنها و سپس تکرار و تمرین، توانستم این مطالب را یاد بگیرم. ✍ راوی: یکی از دوستان نزدیک ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
پدر شهیدغواص پدر شهید یکی از ۱۷۵ غواص جنگ تحمیلی می گفت: بهش گفتم : " پسرم ؛ تو به اندازه کافی جبهه رفتی ، دیگه نرو ؛ بزار اونایی برن که نرفته اند .. " چیزی نگفت و یه گوشه ساکت نشست ... صبح که خواستم بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد ، بهم گفت : " پدر جان ! شما به اندازه کافی نماز خوندی بذارین کمی هم بی نماز ها نماز بخونن خیلی زیبا منو قانع کرد و دیگه حرفی برای گفتن نداشتم شادی روح همه شهدا صلوات ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
💠 💠 🔰 امیرالمؤمنین علیه السلام 💢 تَوَحَّشتُ فِي القَفرِ البَلقَعِ ، فَلَم أرَ وَحشَةً أشَدَّ مِن قَرينِ السَّوءِ ! ✍ در بيابان خشك و بى آب و علف ، تنها شدم ؛ امّا تنهایی اى سخت تر از همنشين بد نديدم . 📚 شرح نهج البلاغة، 20 / 293 / 355 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
چه داری در اَعماق چشمانتَ…!!! کہ این چنین جــانِ مــرا به اِسارت مــی بــرد...؟؟؟ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
کریستف کلمب کاشف آمریکا نبود، یک قاتل، قصاب و نژادپرست بود که وقتی پایش را در آمریکا گذاشت شروع به کشتن بومی‌های منطقه کرد... مردم آمریکا مجسمه‌ی کریستف کلمب را گردن زدند، به فاضلاب انداختند و آتش زدند تا نشان دهند کریستف کلمب کاشف نبود، قاتل بود! ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 6⃣ مسئول یک پرونده بسیار حساس بود؛ «پرونده » و فرماندهی گروهی از اعضای را در عهده دار شده بود. هدف جهاد ایجاد یک فضایی از در بود تا بدین ترتیب مقدمات آزادسازی این منطقه از تصرف ها فراهم شود. البته افراد دیگری هم وی را در این مسیر همراهی می کردند. چنین جوانی با ۲۳ سال سن در نهایت در راهی به شهادت رسید که بی ارتباط با مسأله فلسطین نبود. نکته قابل تأمل در اینجا این است که چگونه فرماندهان و رهبران ارشد به این نتیجه رسیدند که چنین پرونده مهمی را به ، با وجود سن و سال کمی که داشت، واگذار و به وی اعتماد کنند. اگر خوب به این سؤال بیاندیشیم، بدون شک به این واقعیت که حقیقتا شخصیت بزرگی بود، پی خواهیم برد. مسئولیت فرماندهی یک گروه سه نفره را برعهده داشت که هر سه نفر آنها به رسیدند؛ ، و . این جوانان نیز بین ۲۵ تا ۲۶ سال سن داشتند. همگی این جوانان از مهارت های بسیار فوق العاده ای برخوردار بودند. بنابراین، حتی گروهی هم که با وی کار می کردند، همچون وی، گروهی جوانان بودند. به نقل از یکی از دوستان نزدیک ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعجاز فتوا ✍️ امروز سالگرد صدور فتوای جهاد کفایی برای مقابله با داعش است. نگاهی به تحولات عراق بعد از حمله غافلگیرکننده این گروه تروریستی نشان می‌دهد که چگونه فتوای به‌موقع مرجعیت در اعلام جهاد، همراه با جان‌فشانی رزمندگان مقاومت، تهدید را به فرصت بدل ساخت و کشور را از یک فتنه بزرگ نجات داد. ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
📸 کاریکاتور روزنامه العربی الجدید / تلاش امارات برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
🍃❤️ بارالها: نمی‌خواهم خود را چونان پرنده‌ای در قفس در این دنیا محبوس ببینم، بال‌وپر می‌خواهم برای پرواز، به‌جز این جان ناقابل چیزی دیگر ندارم و آن را هم پیشکش به درگاهت آورده‌ام. چگونه می‌توانم تو را از یاد ببرم زمانی که فرمودی: کسی که مرا طلب کند مرا می‌یابد و کسی که  مرا یافت مرا می‌شناسد و کسی که مرا شناخت مرا دوست می‌دارد و کسی که مرا دوست داشت عاشق می‌شود و کسی که عاشق من شد من عاشق او می‌شوم و کسی که من عاشق او شدم او را می‌کشم و کسی من او را کشتم، خون بهاء او به عهده من است و کسی که دین او بر عهده من است، خودم دیه او می‌باشم @jihadmughniyeh_ir
Untitled-1.jpg
23.11M
🍃❤️ فايل با كيفيت طرح بالا @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
🍃❤️ بارالها: نمی‌خواهم خود را چونان پرنده‌ای در قفس در این دنیا محبوس ببینم، بال‌وپر می‌خواهم برای
🍃❤️ داستان خواب شهید عشوری:❤️ می‌خواهم ماجرایی را برای شما نقل کنم که شنیدن آن برای همه مفید است. شبی در عالم خواب خود را در مکانی دیدم که پشت‌دری به حالت انتظار ایستاده‌ام، پس از چند لحظه اجازه ورود به من داده شد. من نیز به داخل اتاق رفتم. ناگهان دیدم مردی بالباس عربی تمام سیه و بی‌سر درحالی‌که خون بر لباسش جاری است در برابرم ایستاده، در همین لحظه و در عالم خواب در مقابل آن مرد بی‌سر به زمین افتادم و هیچ‌گونه توانایی تکلم و حرکت نداشتم. در همین حین صدایی به گوشم رسید که چشمانت را باز کن، با زحمت بسیار فقط توانستم چشمانم را باز کنم. سپس به من ندا رسید که این مرد بی‌سر امام مظلومت حسین بن علی (ع) است. پس از چند لحظه که از آن حال خارج شدم، دیدم اباعبدالله (ع) با سر مبارک و لباس زیبایی که به تن داشتند در سمت راست من و بافاصله‌ای اندک به روی منبر نشسته‌اند و به من خیره شده‌اند و درحالی‌که لبخندی نیز به لب داشتند در عالم خواب به خود نهیبی زدم و گفتم که اگر این فرصت را زا دست بدهی عمرت سراسر تباه‌شده است. با هر مشقت و سختی که بود کشان‌کشان خود را به اولین پله منبر امام حسین (ع) رساندم و پله اول منبر ایشان را به دست گرفتم ، وجود نازنین اباعبدالله (ع) درحالی‌که با تبسم به من نگاه می‌کرد از من پرسیدند: چه می‌خواهی؟ عرض کردم مولا جان فقط می‌خواهم که برات شهادت مرا امضاء کنید. با همان لبخندی که بر لبان مبارکشان نقش بسته بود، سر مبارک خود را به حالت رضایت تکان دادند. @jihadmughniyeh_ir
💠 💠 ☑️ دنیا محل آزمایش است... 🔰 حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه‌السلام): 💢 الدهرُ يَومانِ: فيَومٌ لَكَ و يَومٌ علَيكَ، فإذا كانَ لكَ فلا تَبطَرْ، و إذا كانَ عَليكَ فلا تَحزَنْ، فَبِكِلَيهِما سَتُختَبَرُ. ✍ روزگار دو روز است؛ ⏳روزى به كام تو و روزى به زيان تو؛ چون به كام تو بود، سرمست مشو؛ چون به زيان تو بود، غمناك مباش؛ زيرا هر دو مايه آزمايش توست. 📚 تحف‌العقول، ص ۲۰۷ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
: هر شخصی یک درون خود دارد باید او را بیرون کرد و با چکش دائم بر سر این فیل سرکش نفـــس کوبید تا به کمال وسعادت رسید. ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
: برای زمینه سازی ظهـور امام زمان عج تنها دادن کافی نیست باید حرکت کرد و در ارادت خـــود را نــشان داد. ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir