و تـویــی فـاتـح هـر روز دلـ❤️ـم
کز شمیمت دل و جان ،
جــان گیرند ...
#جهـادنا
#مهـربـونبـرادرم
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
2_جهاد در آن مأموریت دستاورد های زیادی خلق کرد ، او فرماندهی گروهی را بر عهده داشت که عمدتا اعضای آن
3_تمامی ویژگی های شخصیتی جهاد نشأت گرفته از ویژگیهای حاج عماد بود ، جهاد شخصی بسیار باهوش بود و همگان به این هوش اذعان داشتند.
وی در عین باهوشی و تیزهوشی ، شخصیتی بسیار لطیف و شوخ طبع داشت. هوش جهاد تنها در امور و مسائل نظامی محدود نمی شد بلکه در تمامی زمینه ها از این هوش استفاده می کرد .
#جهـادنـا
977.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مهـربـونبـرادرم
با شُهدا صحبَت کُنید
آنها صِدای شُما را به خوبی میشِنوند
و بَرایتان دُعا میکُنند..
دوستی با شُهدا دو طَرفه است..
#جهادنا
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
مـازالبیننـا😍 #آخـهداداشبهتـرازطُ:)
↯♥هنوز پشت لبش سبز نشده بود،
↯♥پسر کوچک عماد مغنیه که خیلی زود راهے را که پدرش بیش از سے سال قبل آغاز کرده بود در پیش گرفت.
↯♥او زندگی را بیارزش نمیدانست، ولـــــی به آن اجازه نداد که وی را بفریبد.
↯♥ خیلی زود به عماد مغنیه پیوست، حدود هفت سال، ولی همین مقدار کافی بود تا مجاهدین درخششی از حاج رضوانی دیگر را در او ببینند
#جهـادنـا
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#مهربون_برادرم
بسم رب الجهاد . . .
بی مقدمه مینویسم . . .
دلم تنگ است برای خنده هایت . . .
خنده هایی که میخواست پنهان کند گریه هایت را پای سجاده . . .
گریه کردی و خدا لبخند رضایت زد . . .
امضا شد جواز شهادتت . . .
اما مادر من دیگر محرومم از خنده هایت . . .
#تقدیم_به_مادر_شهید
#دلتنگی
#جهادنا
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#سجـادهیآسمـانـی🕊
این یک سجاده معمولی است؛ شاید هم نیست!
چون از روی این سجاده یک جوان مؤمن انقلابی روزی پنج نوبت اوج میگرفت و به معراج میرفت..
نیمهشبها همین سجاده شاهد سوز مناجات عاشقانه آن جوان مجاهد بود..
در سجده بعد از هر نماز، شبنم اشک زلال آن جوان مخلص از روی گونههای چون برگ گلش بر روی همین سجاده میغلتید..
پیشانی نورانیاش بر روی همین مهر فرود میآمد.. بند بند انگشتان دستش دانههای همین تسبیح را لمس میکرد.. این یک سجاده معمولی نیست..
بُراقی است که شهید جهاد مغنیه را به عرش میبُرد.. سجادهای است که جهاد آن را از مقام معظم رهبری هدیه گرفته بود، و همیشه در گوشه اتاقش گسترده بود..
کهف حصینی بود که جهاد هر روز بارها در فرصت خلوت با خدا به آن پناه میبرُد..
كاش ما هم براى خودمان چنين مأمن و پناهگاهى براى خلوت با خدا داشته باشيم.
#جهـادنـا
🇱🇧『 @jihadmughniyeh_ir 』
وقتی جهاد دلش گرفت!
جشن تولد یکی از دوستانمان بود باجهاد تصمیم گرفتیم با هم برویم وبرایش کادو بخریم من به جهاد یکی از بهترین پاساژها رو برای خرید معرفی کردم که به آنجا برویم اما جهاد مخالفت کرد و از من خواست که به یکی از مغازه ها برای خرید کردن برویم.
وقتی رسیدیم دیدم کمی چهرش درهم رفت و وسرش پایین بود از او سوال کردم اتفاقی افتاده؟ گفت دلم میگیرد وقتی جوانان را اینگونه میبینم دیدم نگاهش به آن سمت خیابان رفت،
چند دخترو پسر مشغول شوخی باهم وحرکات سبکانه ای بودن،
دستش را روی شانه ام گذاشت وگفت برویم
به داخل مغازه رفت وسریع چیزی برای هدیه انتخاب کرد وبرگشتیم.
در داخل ماشین سرش پایین بود و زیاد حرف نمیزد مگر اینکه من با او صحبت میکردم واو پاسخ می داد.
شب هنگامی که میخواستیم به مهمانی برویم ناگهان اورا جلوی در خانه خود دیدم وپرسیدم اینجا چیکار میکنی؟ من فکر میکردم رفتی!؟ گفت من نمی آیم ولی از طرف من هدیه را به او بده و تبریک بگو. از او علت اینکار را سؤال کردم. گفت شنیدم جایی که تولد را گرفته اند مکان مناسبی برای شرکت ما نیست ما آبروی حزب الله و جوانان این راهیم آن وقت خودمان نامش را خراب کنیم؟
راوی:دوست شهید
#جهـادنا
🇱🇧『 @jihadmughniyeh_ir 』