سلام اࢪبابݦ دلم گࢪفتھ دࢪیابم💔🚶‍♀ @jomlatzibaa

هر بار که پدرم برنج جدیدی می خرید ، مادرم پیمانه را کمتر از همیشه می گرفت . می گفت طریقه ی طبخِ برنج ها ، با هم فرق دارد ، همه شان یک جور ، دم نمی کشند ، نمی شود طبقِ یک اصل و برنامه ، پیش رفت ! برای همین بود که بارِ اول ، مقدارِ کمتری می پخت تا به قولی برایِ دفعاتِ بعدی پیمانه "دستش بیاید" ، یا اگر خراب می شد ، اسراف نکرده باشد ! آدم ها هم دقیقا همینند . قبل از اعتماد و بذلِ محبت ، آن ها را خوب بشناسید ، از تنهاییِ تان ، به هرکس و ناکس پناه نبرید ! نه هر آدمی لایقِ همنشینی است ، نه می شود با تمامِ آدم ها ، یک جور تا کرد ! بعضی ها جنسشان از همان اولش خراب است و با هیچ اصل و منطقی اندازه ی باورهای شما قد نخواهند کشید ... حواستان باشد ؛ مبادا محبت و توجهِ خودتان را اسراف کنید ! @jomlatzibaa

🔰 " خودت باش " 👌 آنطور که هست باش ... ⏪ صداقت مؤثرترين تيری است که به قلب هدف می نشيند ... ⏪ هدفت را با نقشه‌های جورواجور آلوده مکن‌ خودت باش ... 👈 افتاده باش ... نه‌ ذليل ... 👈 شوخ باش ... نه‌ مسخره ... 👈 آزاده باش ... نه‌ ياغی ... 👈 مطمئن باش ... نه‌ ساده ... 👈 از خود ، راضی باش ... نه‌ از خود راضی ... 👈 صبور باش ... نه‌ در کمين ... 💯 آنوقت خواهی ديد که کليد را در دست خود خواهی داشت ... 💚بـاخـدابـاش💚 @jomlatzibaa

١.چیستان 🤔 آن چیست که خیال می کنیم ما او را می خوریم، اما در واقع اوست که ما را می خورد غصه ٢.با یک کلام و یک نجوا شکسته می شود. آن چیست راز @jomlatzibaa

آرام بگیر ! گاهی باید یک دایره بکشی و بنشینی درونش بگذار به حال خودش زندگی را و هیاهوی آدم ها را... بنشین کنار سکوتت و یک فنجان چای به خودت تعارف کن @jomlatzibaa

دلتنگے میکنــــــــــم... ولـــــے حـــــق نـــــدارم بهانہ بگـــــیرم... به یادتـــــ مے افـــــتم... ولـــــے حـــــق نـــــدارم اشکــــــــــ بریـــــزم... تو را میخـــــواهـــــم... ولـــــے حـــــق نـــــدارم سراغـــــت را بگـــــیرم... خـــــواب تورا میبینـــــم... ولـــــے حـــــق ندارم تعبـــــیر آمدنـــــت را کـــــنم... بـــــے قرار میشـــــوم... ولـــــے حـــــق گلایہ نـــــدارم... دلــــــــــم مے گـــــیرد... ولــــــے حتـــــے حــــــــــق صداکردنـــــت را نـــــدارم... قوڸ داده ام... قوڸ داده ام دیگـــــر هیچــــــــــے نگویــــم @jomlatzibaa

#طنز بدترین نوع دعوا با کسیه که سرعت تایپش از تو بیشتره میشوره میذارتت کنار اما تو تازه نوشتی اختزام خوذتو نکه داز 😄😅🌻 @jomlatzibaa

یادش بخیرقدیماکه "بی کلاس"بودیم بیشتردورهم بودیم وچقدرخوش میگذشت وهرچقدرباکلاس تر میشیم از همدیگه دورترمیشیم ،راستش حالاكه فك ميكنم ميبينم بی كلاسی چقد زيبا بود👌🌻 @jomlatzibaa

کجا رفت؟ شادیِ گرفتنِ کتابهای نو که بوی کاغذهای کاهیش هنوز هم در مشامم هست چه شد؟ ذوقِ جلد کردن کتاب نو با کاغذ کادو و جلد مشمایی کجا رفت ؟ خوشحالی تراشیدن مدادِ پاکن دار، وقتی نوکش تیز میشد و زیبا مینوشت ، چه شد؟ هیاهوی زنگ آخر کلاس روز پنجشنبه ، چه زود گذشت تمام دلخوشیهای کودکی... چقدر دنیایمان بزرگ بود چقدر دنیایمان زیبابود صدای باران را دوست داشتم وقتی مادر در باران میآمد ، مادر باباران می آمد با سبدی دردست و نانی در سبد و چه شیرین بود درس باران آمد چقدر مادر و باران شبیه همند هردو پاک و یکرنگند.. @jomlatzibaa

اخ که یادش بخیر کنار علاءالدین و در حین انجام تکالیف مدرسه با خانواده سریال سال های دور از خانه رو نگاه میکردیم و مادرم برای اوشین گریه میکرد و میگفت الهی مادرت بمیره😭 •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• @jomlatzibaa