eitaa logo
جــــــملات فوق العاده زیبـــــــــا🏵️
22.4هزار دنبال‌کننده
76.2هزار عکس
60.6هزار ویدیو
182 فایل
❤کانال جملات فوق العاده زیبا 🌼شامل متن های زیبا 🌸عکس های زیبا و خاص و مناسبتی 🌷استوری ویدئو کلیپ 😄طنزهای شادومعماها ✍متن عاشقانه عارفانه ❤️شما بهترین هستید که بهترین کانال درایتارا انتخاب کردهگیرنده تبلیغات مالک @Manavio69 لینک @jomlatziba
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕کلیپ زیبا تنها نرو .... منو دست خدا نسپار عشق واقعی اینه👌 کاش ما آدما هم میتونستیم اینچنین باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان عجل‌الله را با چه لفظی صدا کنیم که برگردند و بامحبت نگاهمان کنند...؟ 👌کوتاه و شنیدنی 👈حتما ببینید و نشر دهید.
☀️ ✅ امام علی علیه السلام: با محبت کردن، مالک قلب‌ها شوید. ☀️
11.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 آقازاده ای دیگر در خارج از کشور فیلم لو رفته از و همسرش که به دیدن مسعود حاجی زاده در خارج از کشور میروند.😓
بروید لای زندگی! غلت بزنید خوشی را ببوسید همان را که باید... بیرون خبری نیست... ❖
❖ خداوند کرم ابریشم را به پروانه🍃🌹🍃 دانه ی شن را به "مروارید" تکه زغالی را به الماس تغییر میدهد اگر زمان به سختی گذشت و تحت فشار بودی ؛ او بر روی تو نیز کار میکند ...🍃🌹🍃 ♡ ریک کوارن ♡ ❖
اگر بخواهی نعمتی در تو زیاد شود، باید آنرا ستایش کنی حتی وقتی گیاهی راستایش کنی بهتر رشد میکند تقدیر کنید، ستایش کنید، تأیید کنید تا نعمتهای خدا بسوی شما سرازیر شود ‍ دکتر الهی قمشه‌‌ای ❖
"بی محبت مادر"یک قنات بی آبم، مثل راه بی مقصد، مثل عکس بی قابم، بی محبت مادرازشکوفه هادورم، یک کبوتر بی بال یک چراغ بی نورم... ❖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرروز ساعت ۱۰ صبح با یک داستان باماهمراه باشید 👇👇👇👇👇👇👇👇 @jomlatzibaa💞
🔶🔸🔸🔸🔸 گویند که ... در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت وقتی که کریمخان میخواست بازار وکیل شیراز را بسازد او جزئ یکی از بهترین کارگران آن دوران بود در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت بنابرین استادان معماری به کارگران تنومند و قوی و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد معمار و ور دستانش آجرها را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل میکردند روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و می افتد و می شکند کریمخان از سیاه پرسید چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!! قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت و همه به بالا میرسید! سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی بیخ گوش کریمخان گفت قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود چند روزست که زن سیاه خان قهر کرده و به خانه ی پدرش رفته سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد اگر چاره ای نیاندیشید کار ساخت بازار یک سال عقب می افتد او تنها کسی است که میتواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان سیاه خان همیشگی باشی این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت فردا کریمخان مجددا به بازار رفت و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت میکند که از سر معمار هم رد میشود بعد رو به همراهان کرد و گفت ببینید عشق چه قدرتی دارد آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود نه سیاه خان آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشه. @jomlatzibaa