ز بس خاک مذلت ریخت دوران بر سر بختم
چو بر سر میزنم دست مصیبت خاک میریزد
#فصیحی_هروی
گر ز غمت شکست دل راز تو فاش کی شود؟
گنج نهفتهتر شود خانه اگر خراب شد...
#کلیم_کاشانی
ندانم کان مه نامهربان، یادم کند یا نه؟
فریب انگیز من، با وعده یی شادم کند یا نه؟
#رهی_معیری
#شعر_بنوش
دوباره گم شده بودم در ازدحامِ خودم
غزل برایِ تو گفتم ولی به نامِ خودم
چقدر خسته گذشتی، چرا نفهمیدی؟
چقدر هست که افتادهام به دامِ خودم؟
نمازِ ثانیه را بی تو نیز میخوانم
خودم برایِ خودم میشوم امامِ خودم
چه سرنوشت عجیبیست ، تازه فهمیدم_
که دُور بوده ز من نیمی از تمامِ خودم
کسی دوباره از آن سوی شعر میآید
بلند میشوم از جا، به احترامِ خودم
از این به بعد بدونِ تو نیستم "تنها"
من آشنا شدهام با کسی به نامِ "خودم"
#نجمه_زارع
#شعر_بنوش ☘
درخت خشکم و هم صحبت کبوترها
توهم که خستگی ات رفت
می پری از من...
#علیرضا_بدیع
#شعر_بنوش 💚
هرگاه زنی به تو پناه آورد ،
برای او بمیر!
زیرا یک زن ، هرگز به مردی
پناه نمیبرد مگر آنکه نزدِ او
از بزرگترین مردان باشد ☁️'🫀
#جان_کلام
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯾﺴﺖ ﺯليخا چه ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻫﺮ ﺯِ ﭼﺎﻩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ ﯾﻮﺳﻒ ﮐﻨﻌﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻋﺸﻖ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘَﺲِ ﭘﺴﺘﻮﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺳﻬﺮﺍﺏ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭﯾﺎ ﺩﮔﺮ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ،ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﯽ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺟُﺮﻡ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ
ﯾﻮﺳﻒ ﺍﺯ ﭘﺎﮐﯽِ ﺧﻮﺩ ﺣﺒﺲ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻓﺎﻝ ﺣﺎﻓﻆ ﺯﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﺨﺖِ ﺧﻮﺷﻢ ﺣﺎﻓﻆ ﮔﻔﺖ
ﻧﺮﮔﺲ ﻣﺴﺖِ ﻏﺰﻝ حیف،، که ارزان ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑُﻠﺒُﻞ ﺍﺯ ﺷَﺮﻡ ﻭ ﺣﯿﺎ ﺩﺭ ﭘَﺲِ ﮔُﻞ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺍﺳﺖ
ﺯﺍﻍ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺷﻌﺮ ﻏﺰﻟﺨﻮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﯼ ﻣﺎ ميگذری ﻋﺎﻗﻞ ﺑﺎﺵ
ﯾﺎﺭ ﻭ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺩرﺍﯾﻦ ﺩِﻟﮑﺪﻩ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍست
#ساحل_مولوی
#شعر_بنوش ☘
آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
میزند نغمه
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانه های بهار؟
#شفیعی_کدکنی
#شعر_بنوش 🌱
حتی یک نفر را نداشتم ...
که با او دردودل کنم...
کسی باشد که بهش بگویم دوستش دارم...
میفهمی؟
میدانی عشق یعنی چی؟
خیال نمیکنم بفهمی....
هیچ کس نمیداند من چه حالی دارم،هیچکس ...
دلم از تنهایی میپوسید ...
و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار میشد.
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید
غمانگیز نیست...؟
#عباس_معروفی
#جان_کلام☘
مـا نسل بـدبختی هستیم
دسـتمان بـه مقـصر اصلی نمی رسد
از هـمدیگر انتـقام می گـیریم ...
#عباس_معروفی
#جان_کلام 🌱