بـایـد برای عـاشقی دیـوانه باشی
آتش خطر دارد ولی پروانـه باشی
یک باغِ گل را هم اگر دیدی بدانی
باید فقط دور و برِ یک دانـه باشی
مثلِ کسۍکه با زلیخا پشت در بود
با اقتضاءِ نفـسِ خود بیگانه باشی
طوری ستونهای دلِ خود را بسازی
دنیـا بلرزد هـم نترسی خانه باشی
حتی اگـر قـافیـه را جـایی ببـازی
پشتِ ردیفِ عـاشقی مردانه باشی
چترۍشوۍهنگام باران روی دوشش
یا که برای گریه هایش شانه باشی
یا با دل از منطق بـگویی عـاقـلانه
یا اینکه بیدل، عاشقی دیوانه باشی
.@jomlatzibaa
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داداش داری اشتباه میزنی🤣🤣
@jomlatzibaa
آرامش زندگیت رو
فدای حرف دیگران نکن!
اونا تورو یادشون میره
اما این تویی که با حال بد زندگی میکنی..
@jomlatzibaa
داستان_شب 💫
یک شکارچی، پرندهای را به دام انداخت. پرنده گفت:«ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خوردهای و هیچ وقت سیر نشدهای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمیشوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو میدهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو میدهم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانهات بنشینم به تو میدهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم.»
مرد قبول کرد. پرنده گفت: «پند اول اینکه سخن محال را از کسی باور مکن.»مرد بلافاصله او را آزاد کرد و پرنده بر سر بام نشست.
گفت پند دوم اینکه: «هرگز غم گذشته را مخور، برچیزی که از دست دادی حسرت مخور.»
پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت : «ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متاسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت میشدی. »
مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و نالهاش بلند شد.
پرنده با خنده به او گفت: «مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ آیا پند مرا نفهمیدی یا ناشنوا هستی؟ پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه ی وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟»
مرد به خود آمد و گفت:«ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو.»
پرنده گفت : «آیا تو به آن دو پند قبلی عمل کردی که پند سوم را هم بگویم.» پند گفتن به فرد نادان خوابآلود مانند بذر پاشیدن در شورهزار است.
منبع مثنوی معنوی
@jomlatzibaa
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وابسته نباش
@jomlatzibaa
میدونستی
ناصرالدین شاه یک همسر سوگلی (انیس الدوله) ، بیش از 85 زن عقدی و صیغه ای و 42 فرزند داشت! او 48 سال پادشاهی کرد.
@jomlatzibaa
میدونستی
یکی از دلایلی که وقتی در جنگل کاج قدم میزنید احساس شادابی و تنفس بهتر دارید تولید ماده ای به نام آپینن توسط این درختان است. این ماده به عنوان ضد التهاب در درمان آسم و برونشیت استفاده می شود
@jomlatzibaa
به تعداد آدم ها
تفاوت فکر و نگرش وجود دارد!
پس کسی که تفکرش با تو متفاوت است!
دشمنت نیست؛
انسان دیگریست.
@jomlatzibaa
توانتانرا برای نفرین هیچ آدمیتلف نکنید
و بیهوده آرزوی "به خاک نشستن هیچ کس
را"در دل نپرورانید و دستِ دعایت را
برای نابودی هیچآدمیبلند نکنید شاید
برایدیگری اندکیتیره"روزیبیاورد
برایتو جز دل سیاهی چیزی ندارد
@jomlatzibaa
میدونِستی؟!
ضربان ساز قلب، دستگاهی که جان میلیون ها نفر در جهان را نجات داده توسط مهندس جان هاپس به طور تصادفی اختراع شد.
@jomlatzibaa
میدونِستی؟!
از لحاظ فیزیکی شما نمیتونید ارنج خودتون رو بلیسید.
@jomlatzibaa