بی هوا از راه برس !
شبیه باران های پاییزی...
شبیه قاصدک ها...
شبیه خبر های خوب...
سال هاست ...
منِ سخت جان !
چشم به راهِ ...
یک دل خوشی ساده ام !
هوا از راه برس !
شبیه باران های پاییزی...
شبیه قاصدک ها...
شبیه خبر های خوب...
سال هاست ...
منِ سخت جان !
چشم به راهِ ...
یک دل خوشی ساده ام !
@jomlatzibaa
فکرکنم هیچکسی تاحالا اندازه عباس معروفی
اینقدر قشنگ نتونسته دوست داشتن
رو توصیف کنه :
تو میدانی حتی اگر کنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگ توام !
حالا ببین نبودنت با من چیکار میکند...🫂💙
@jomlatzibaa
گفت لبخند توازجنس نبات وعسل است
چشم تو مثنوے و موے تو بیت الغزل است
نقطه ے خال لبت جاذبه ے سیب وبهشت
چاله ے گونه ے تو شهره به ضرب المثل است
@jomlatzibaa
#دلی♡
میگفت :"کسی که دخالت نکردن تو کار دیگران و بی حاشیه بودن رو یادگرفته. تقریبا تمام مراحل باشعوری و بلوغ رو طی کرده."
@jomlatzibaa
چهِ قَشنگ میگه سُهراب سپهری:
دِلخوشم با نفسی..
حبه قندی، چایی..
صحبت اهلِ دلی..
فارغ از همهمه ی دنیایی..
@jomlatzibaa
حیف که آدمی ...
تنها وقتی آن چین و چروکهای ترسناک...
سرزمین نازک پوستش را تسخیر میکند ...
و وقتی شتر مرگ به خانهاش نزدیک میشود ...
تازه میفهمد که باید ببیند...
باید بیشتر ببیند...
بیشتر نفس بکشد...
بیشتر راه برود...
بیشتر زندگی کند...
بیشتر عشق بورزد ...
و شاید این تقدیر آدمی است که دیر بفهمد...
آنهم خیلی دیر ...
@jomlatzibaa
مهم نیست ڪه اینجا مجازیه
مهم نیست ڪه همدیگه رو ندیدیم
همین ڪه حالتون خوب باشه
حواسمون به هم باشه
ڪلی ارزش داره
تقدیم بابهترین آرزوهابه
تک تک شما🌹🌹
@jomlatzibaa
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمهٔ عشقِ نهان من و توست..
هوشنگ_ابتهاج
𝐉𝐎𝐈𝐍 𝐔𝐒:👇C᭄ᥫ᭡
@jomlatzibaa
بعضی از آدم ها،
انگار از بهشت آمده اند...
یک جورِ عجیبی خوبند،
امن اند،آرام اند،دلنشین اند...
کنارشان می توانی
خیلی راحت و بدونِ هیچ تکلّفی؛
خودت باشی!
من این آدم ها را دوست دارم،
آدم هایِ مهربان و اصیلی؛
که حالِ دنیایمان را خوب می کنند...!🙂
@jomlatzibaa
کوک کرده ام
ساز دلم را ،
تار به تار،برای تو
که بیایی
که چنگ بزنی
و بنوازی نُت زیبای خواستن را....❤️🌹
🌿@jomlatzibaa🌿
من گرفتارِ همان دردم که درمانش تویی
ساکنِ ویرانه ای هستم که دربانش تویی
بر خلافِ برگ های خیسِ باران خورده ام
من همان ابرِ بهارانم که بارانش تویی
هر کسی با خاطرات خوب و بد سر میکند
سردِ سردم مثلِ پاییزی که آبانش تویی
پرسه میزد یک نفر در کوچه های شهر عشق
خوش به حالِ هر کسی که ماه تابانش تویی
کوچه گردی کردم اما با دلی غمگین و تنگ
جسمِ بی جانی شدم که جانِ جانانش تویی
راه ما را از دل و تقدیرِ ما دزدیده اند
یوسفِ گم گشته ای هستم که کنعانش تویی
از یکی باشد یکی هرگز نباشد خسته ام
میروم دنبالِ آن راهی که پایانش تویی
@jomlatzibaa
عشقت
انگور سياهی بود
كه در پستوی دلم
ماند و كهنه شد ....
و هر چه می گذرد
مست تر می كند مرا ...
اين كهنه شراب عشق
@jomlatzibaa