فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یڪے همیشه هست ڪه عاشق منه
واونم مادرمه 🍃🌻♥️
@jomlatzibaa
میخواهم برای سلامتی و فرج شما دعا کنم،
اما،
گفتهاند گناهان مانع استجابت دعاست و من سرتاپا غرق در گناهم،
و نیز گفتهاند راه هیچ وقت بسته نیست،
و اگر حر هم که باشی،
و رو در روی امام زمانت هم بایستی،
میتوانی برگردی تا امام زمانت دستت را بگیرد و توبهات را قبول کند،
و این دلم را روشن میکند،
#امام_زمان
به شما پناه میآورم،
از خودم، از نفسم و از شدت گناهام،
و به درگاه خدا توبه میکنم،
از عصیانم، از این که دل شما را شکستم و از بدیهایم،
یا صاحب الزمان!
حر نیستم، اما، راه را بر شما که نبستهام!
و شما تنها پناهگاه امن من هستید!
مرا بپذیرید!
یا صاحب الزمان!
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
@jomlatzibaa
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد.
پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت.
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.
دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.
در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است.
و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.
@jomlatzibaa
.
💞 ناز کن زیبا نگارم، دوست می دارم تو را
دل می بازم در قمارت، دوست میدارم تو را
چشم زیبایت قرار از دین و دلم ربوده است
رو مگیر از بی قرارت، دوست می دارم تو را
عطر گیسویت باانو هوش از سرم برده است
گشته ام ای مه خمارت، دوست میدارم تو را
دلبرااااا، من خریدار نگاه قشنگت هستم هنوز
با همان شوریدگی دیوانه ات، هستم هنوز
شمع گرم لحظه هایم خاطرات سبز توست
نازنین زیبای من ، پروانه ات هستم هنوز
ای چراغ روشن شب های تار زندگیم
من صدای غربت کاشانه ات هستم هنوز
دستهایت بستر بی انتهای سادگی است
خوب می دانی چرا دلداده ات هستم
@jomlatzibaa
˚∘❃❁🌺🌺🌺❁❃∘˚༅࿐✾
عکس بچگیای مدیر
وقتی که حموم عمومی میرفت 😜😂😂😂
@jomlatzibaa
😂😂😂😂🌺
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نیایش شبانه با خدای متعال
خـــــدایا
در این لحظات شب دلـــهای
دوســـــتانم را سرشار از نـور✨
شادی ڪـن
و آنچه را ڪه به بهــــترین
بندگانت عــطا میفرمایــے به
آنها نیز عـطا فرما
آمیـــن یا رَبَّ العالمین
به امید فردایی بهتر خيالتون آسوده✨
خاطرتون جمع و روزڪَارتون مهربان باد
امروز رفته را بدون آهِ گذشته تمام کن
به فردا فکر کن که شروع دیگری است...
شبتون پر از نگاه خداوند متعال
@jomlatzibaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانال جملات فوق العاده زیبا۔
تا اذان صبح تعطیل میباشد
در پناہ خدا باشید
شبتون خوش
@jomlatzibaa
#شروع فعالیت کانال جملات فوق العاده زیبا
@jomlatzibaa
#هرروز صبح با ماهمراه باشید با دعای عهد
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@jomlatzibaa💞