خدایا دراین ساعات روحانی به حق فاطمه زهرا سلام الله علیها
دختران وپسران سرزمینمان را
زیر سایه پدر ومادر و تحت توجهات حضرت بقیه الله حفظ گردان و
سلامتی و نیک بختی واراده مستحکم در حفظ حیا و عفت عنایت بفرما
خدایا دختران وپسرانمون را از شر فتنه های اخرالزمان
واز شر شیاطین
واز شر چشم زخم
و از شر همه بلاهاوبیماریها محافظت بگردان 🤲
در این وقت ملکوتی دعا میکنم
در این ماه بزرگ عزیز ودر این ساعات ایتجابت دعا به حق حضرت زهرا سلام الله علیها
حاجت روا وعاقبت به خیر شوید
و بزودی زیارت خانه خدا و ائمه بقیع
نصیب تک تک شما خوبان بشه 🤲🌷
@jomlatzibaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزتـــــون پرازشـــادی ونشاط🌺
دلتـــــــون پراز مهرومحبت🌼
تقدیم به دل مهربانتون🌸
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
@jomlatzibaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر صبح را دوست دارم
نفس عمیق می کشم
و روزم را آغاز میکنم
وبه شکرانه هر آنچه خدایم داده شادمانم
سلام دوستان و همراهان گرامی
صبح زیباتون بخیر و نیکی.
@jomlatzibaa
زندگی خلاصه ایست از:
ناخواسته به دنیا آمدن
ناگهان بزرگ شدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرتِ
آنچه دل میخواهد و
منطق نمی پذیرد،
مُردن ..
╔ 💗 ══ 🍃ೋ•══╗
@jomlatzibaa
د و عنایتی میکنند؟
فرمود: «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عباس(ع) خوانده میشود میآید». بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤالها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده فرمودند: «حاج محمد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج میگزارید؟»
عرض کردم: خیر آقاجان! فرمودند: «میشود از طرف پدر من امسال نیابت کنید». عرضه داشتم: بله آقاجان!
در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به من مرحمت کردند و فرمودند: «این پول را بگیر و حج امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!»
پرسیدم: آقا نام پدر شما چیست؟ فرمودند «حسن!» عرض کردم: نام خودتان چیست؟ فرمود «سید مهدی!»
آقا را تا دم چادر بدرقه کردم. در این وقت آقا برای معانقه و روبوسی جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقه ای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم. آقا دوباره مقداری پول خرد دیگر به من مرحمت کردند و فرمودند: «این پول ها را نیز به همراه داشته باش و برگرد!»
عرض کردم: آقا جان من شما را کی و کجا ملاقات خواهم کرد؟
فرمود: «وقتی که حاجیان نماز مغرب و عشای خود را خواندند و مداح کاروان شروع به ذکر مصیبت عمویم قمر بنی هاشم(ع) کرد من به چادر شما میآیم». در این وقت آقا از خیمه خارج شد و من دیگر او را ندیدم هر چه به این طرف و آن طرف نظر کردم، دیگر کسی را نیافتم. داخل چادر شدم و به فکر فرو رفتم. راستی او که بود؟ سید مهدی فرزند حسن! از کجا نام مرا میدانست؟ چند بار فرمود: جدم حسین، عمویم عباس … قرینه ها و نشانه ها را یکی پس از دیگری کنار هم نهادم. خیلی منقلب و بی تاب شده بودم. فهمیدم که با امام زمان(ع) هم سخن بوده ام.
از صدای گریه و ناله من شرطه سعودی(پلیس عربستان) سراسیمه آمد و گفت چه شده؟ دزدها آمدهاند و اثاثیهات را غارت کردهاند؟
گفتم: نه! مشغول مناجات با خدایم. او با تعجب به من نگاه میکرد و سرانجام رهایم کرد و رفت. تا صبح به یاد حضرت گریستم.
فردای آن روز قصه را برای روحانی کاروان تعریف کردم و او هم برای حاجیان نقل کرد و گفت: ای حجاج!متوجه باشید که این کاروان مورد توجه و عنایت امام زمان(ع) است.
همه مطالب را به روحانی کاروان گفتم جز آنکه فراموش کردم بگویم، آقا وعده کرده که شب، به هنگام ذکر مصیبت عمویش قمر بنی هاشم(ع) به چادر ما بیاید.
شب هنگام، حاجیان پس از نماز، روضه ای گرفتند و مداح کاروان هم، گریزی به روضه علمدار کربلا، حضرت قمر بنی هاشم(ع) زدند و حالی در چادر بر پا شد. در آن وقت به یاد سخن آقا افتادم. هر چه نگاه کردم آن حضرت را درون چادر ندیدم. ناراحت شدم و با خود گفتم: «خدایا! وعده امام(ع) حق است!»
در این وقت امام به خیمه تشریف فرما شدند و در میان حاجیان نشستند و در مصیبت عموی خود گریستند.
من که آقا را دیدم، خواستم تا عرض ادبی کنم و بوسه ای بر پای حضرتش بزنم و به مردم بگویم که: «بیایید و امام زمانتان را ببینید!»
که امام اشارتی کردند و من بی اراده و بی اختیار بر جای خود ایستادم. روضه که تمام شد، آقا نیز برخاستند و خیمه را ترک کردند و من دیگر حضرت را ندیدم
@jomlatzibaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما چشات خسیه که من بارونیه حال وهوام💔
آقا منوحلالم کن!!!
آقامنوحلالم کن!!!
امام_زمان
@jomlatzibaa
🌸 #معبودانہ
🌼بہ #خدا اعتماد ڪن
🌸گاهےبهترینها را بعد از
🌼تلخترین تجربہها بہ تو مےدهد
🌸تا قدر چیزهایےڪه
🌼بہدست آوردی را بدانے
🌸 #خدایا_شکرت
╔ @jomlatzibaa
هیچ وقت با دل آدمهای مهربون بازی نکنید چون نمیتونن انتقام بگیرن نه دلشون میاد، نه راهشو بلدن اینجاس که خدا دست به کارمیشه....
@jomlatzibaa
برای صدقه دادن
توي جیبهایمان بدنبال
کمترین مبلغ میگردیم
آن وقت از خداوند
بالاترین درجه
نعمتها را میخواهیم
چه ناچیز می بخشیم
و چه بزرگ تمنا میکنیم
@jomlatzibaa
تو دنیای واقعی زوجهای خوشبخت داخل قصر زندگی نمیکنن، عروسی لاکچری نمیگیرن، چهره و هیکل زن و شوهر مثل مدلها نیست و صبح تا شب همسرشون رو سوپرایز نمیکنن.
مراقب فانتزیهایی که تو مجازی به خوردمون میدن باشیم🌱
☆واسه همدیگه، آرامش باشیم
همه خسته ایم...💚
@jomlatzibaa
هرکسی سرگذشتی دارد...!!!
هرگاه به جای او زندگـــی کردی
آنگاه می توانی
درباره اش قضاوت کنی
@jomlatzibaa
زنی بود روستایی که تنها زنِ باسواد دهکده اش بود.
در تمام عمر، بدبختی به سرش
باریده بود.
یک روز از او پرسیدم:
مامان بزرگ چه چیزی در زندگی
از همه مهم تره؟
جوابش را فراموش نکرده ام:
فقط یک چیز در زندگی به حساب
می آید و آن نشاط است.
هیچوقت اجازه نده،
کسی آن را از تو بگیرد.
شادمانی کلید موفقیت است.
@jomlatzibaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امروز به آدمهایِ
❤️خوبِ زندگیتون فکر كنيد
🌸به هر چیز یا هر کسی که
❤️دنیایِ تون را زیبـا و
🌸حالِ تون را خوب میکند
❤️به تمـام لحظه هاي خوبی
🌸که در راهند
❤️به اتفاقاتِ خوبی که
🌸 خواهند افتاد
❤️و آرزوهایی که
🌸برآورده خواهند شد
❤️لبخند بزنيد
شروع هفتتون پراز عشق و محبت🌹❤️
@jomlatzibaa
=====🍃🌺🍃=====
♥️
🌸💗شنبه تون شاد و زیبا
💫🌼امـروز برای
🌸💗تک تکون از خدا میخوام
💫🌼در کنار خانواده و
🌸💗عزیزانتان بهتـرین
💫🌼شنبه را سپری کنید
🌸💗لحظه هایی شیرین
💫🌼دنیایی آرام و
🌸💗یه زندگی صمیمی
💫🌼آرزوی من برای شماست
🌸💗شروع هفته تون زیبا و در پناه خدا
@jomlatzibaa
=====🍃🌺🍃=====