eitaa logo
جــــــملات فوق العاده زیبـــــــــا🏵️
22.6هزار دنبال‌کننده
76.4هزار عکس
60.9هزار ویدیو
182 فایل
❤کانال جملات فوق العاده زیبا 🌼شامل متن های زیبا 🌸عکس های زیبا و خاص و مناسبتی 🌷استوری ویدئو کلیپ 😄طنزهای شادومعماها ✍متن عاشقانه عارفانه ❤️شما بهترین هستید که بهترین کانال درایتارا انتخاب کردهگیرنده تبلیغات مالک @Manavio69 لینک @jomlatziba
مشاهده در ایتا
دانلود
افکار منفی و اضطراب ها مانند پرندگانی هستند که بالای سرت پرواز می کنند نمی توانی جلوی پرواز آن هارا بگیری اما می توانی از نشستن آن ها روی سرت و آشیانه کردنشان جلوگیری کنید ‌ ‌@jomlatzibaa
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم پروردگار همه چیز را به من بده تا از زندگی لذت ببرم... @jomlatzibaa
دعایت اگر بخواهد مستجاب بشود، اول در حق دیگری مستجاب  می شود بعد برای خودت به همین خاطر میگویند که برای یکدیگر دعا کنید دعا میکنم برای همتون راهتون رو پیدا کنید و یه روزی که دور نیست، همونجایی باشید که روح وروانتون آرومه و احساس خوشبختی میکنید.آینده روشن در انتظارتون باشه. آمین❤️ @jomlatzibaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت : زندگی مثه نخ کردن سوزنه یه وقتایی بلد نیستی چیزی رو بدوزی، ولی چشمات انقد خوب کار میکنه که همون بار اول سوزن رو نخ میکنی، اما هر چی پخته تر میشی، هر چی بیشتر یاد میگیری چجوری بدوزی، چجوری پینه بزنی، چجوری زندگی کنی، تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن. گفتم : خب یعنی نمیشه یه وقتی برسه که هم بلد باشی بدوزی، هم چشات اونقد سو داشته باشن که سوزن رو نخ کنی؟ گفت: چرا، میشه، خوبم میشه اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه. گفتم چطور مگه؟ گفت : آخه مشکل اینجاست، وقتی که هم بلدی بدوزی، هم چشات سو داره، تازه اون موقع میفهمی نه نخ داری، نه سوزن ... @jomlatzibaa
‌ آرامش دستانت را از کجا به ارث بُرده ای که تا قفلِ دستم می‌شود اینِ منِ ناآرام را آرام می‌کند @jomlatzibaa
هیچ درختی به خاطر پناه دادن به پرنده ها بی بار و برگ نشده است، تکیه گاه هم باشیم ...🕊 مهربانی سخت نیست! مهربانی بیاموزیم @jomlatzibaa
الهی.. چون "حاضری" چه جویم و چون "ناظری" چه گویم؟ الهی... "می‌بینی و می‌دانی" و برآوردن می‌توانی... الهی... از "من دعایی و از تو نگاهی" @jomlatzibaa
خویش را گم کرده‌ام بعد از تو در آوار خویش رحم کن می‌ترسم از تنهایی بسیار خویش شمع جانم را مسوزان بیش از این، دیگر مگو «اشک می‌ریزد برای گرمی بازار خویش» آنچنان سرگرم رویای تو هستم، بارها دیده‌ام خواب تو را با دیده‌ی بیدار خویش صورتی دارم که پنهان در نقاب کهنه‌ای‌ست خیره در آیینه‌ام با حسرت دیدار خویش باشد ای خورشیدِ پنهان در حجابِ خویش باش باز هم خو می‌کنم با سایه‌ی دیوار خویش @jomlatzibaa