eitaa logo
⸤جُملــکس" شعر" تم " پروفایل" والپیپر " ⸣ ⸤🇵🇸
23هزار دنبال‌کننده
77.5هزار عکس
9هزار ویدیو
248 فایل
⸤﷽⸣ • - جنابِـ‌سعدی‌مۍفرمان‌؛ بَرخیز‌کھـــ‌شعر‌ِمن‹طُ›‌را‌میخواهَد💛˘˘! - خَط‌خطۍ‌های‌ِیک‌پریشان🌸( .. . .. تَبلیغات‌ِپُربازدھ🌿↓' https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab . انتقاد پیشنهاد↓' eitaa.com/niai73 . • ارسال مطالب : @Admin_mas
مشاهده در ایتا
دانلود
• از اینجـــا شـــــــروع شـــــــد ↓ فراموش نمی کنم یڪبار زمستـون خیلے سردی بود و در حـال برگشت بــه سمــــت خـــــونه بــودیــــــــم. پیـرمــردی مشغول گــــدایی بود و از سرما مے‌لرزید. تـا دیدش فـــورا کــاپشـــن گـــرون قیمتشـو درآورد و بــــــه اون پیـــــــرمـــــــرد داد ! بعدم یه دسته اسڪناس بهش داد! پیرمرد که از خوشحالےنمیدونست چـــــــی بگه ، مرتب می‌گفـــــــت ؛ «جوون خدا عاقبتت رو بخیر کنه» نکته=در مورد این شهید بزرگوار حتما مطالعه کنید❤️ 🆔 @jomlax
🍃 خیال جلوه‌اش از خواب مخمل برده راحت را به چشم باز می‌خوابند مشتاقان حیرانش .. 🆔 @jomlax
💎 تو چه کردی که دلم بی تو نخواهد فهمید که زمین چیست؟ زمان چیست ؟ جهان بَهرِ چه است؟! 🆔 @jomlax
شهـید محســن حججی: 🌼همـه می گـویند: خــوش بحـال فلانی شد اما هیــچ کس حواسش نیست که فلانی برای شهید شدن شهیـد بــودن را یاد ڱـــرفت. 🆔 @jomlax
یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید که جایی که دریاست من کیستم؟ گر او هست حقا که من نیستم چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور لؤلؤ شاهوار بلندی از آن یافت کو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد 🆔 @jomlax
طبق تجربه و مشاهداتی که داشتم، بیشتر افراد زمانی از دیگران جلو می‌افتند که دیگران مشغول تلف کردن وقت‌شان هستند... 🆔️ @jomlax 🕴
ای دریغا که پس از آن همه جان بازیها بر سر کوی تو بی نام و نشانیم هنوز .. 🆔️ @jomlax
گرچه از هر دو جهان هیچ نشد حاصل ما غم نباشد، چو بود مهر تو اندر دل ما حاصل کونْ و مکان، جمله ز عکس رخ توست پس همین بس که همه کوْن و مکانْ حاصل ما جمله اسرار نهان است درونِ لب دوست لب گشا! پرده برانداز ازین مشکل ما یا بکش یا برَهان زین قفس تنگ، مرا یا برون ساز ز دل، این هوس باطل ما لایق طوْف حریم تو نبودیم اگر از چه رو پس ز محبت بسرشتی گِل ما؟ 🆔 @jomlax
آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست پنداشت که مهلتی و تأخیری هست گو میخ مزن که خیمه می‌باید کند گو رخت منه که بار می‌باید بست 🆔 @jomlax
چشمی به رهت دوخته‌ام باز که شاید بازآیی و برهانی‌ام از چشم به‌ راهی 🆔 @jomlax
آن که رخسار تو را این همه زیبا می کرد کاش فکر دل سودا زده ی ما می کرد ‌🆔 @jomlax