و بیتو
هیچ عطرِ زیبایی نیست
تو پیشینهی تمام عطرهایی.
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
زن
مردے میخواهد
کہ اندوه چشمهایش را درک کند
و آنگاه بہ قلبش اشاره کند و بگوید
«غمات مباد! وطن تو اینجاست»...
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
ديدگانت...
دو رود اندوهند...
دو رود موسيقی...
که می برندم تا دورا دور...
پس پشت زمانها...
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
°
احساس می کنم امروز نیازمندِ آنم
که به نام بخوانمت .احساس می کنم نیازمندِ
حــــروفِ اســـمِ تو هستـــم .
چون کودکی در شوقِ تکهای شیرینی
دیرزمانی ست که نامت را
بر تارکِ نامه هایم ننوشته ام
خورشیدی بر فراز کاغذ نکاشته ام…
که گرمم کند امروز که پاییز بر من هجوم آورده
و روزن هایم را در برگرفته احساس میکنم
که باید بخوانمت …
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
.
آیا شک داری،
که بخشی از وجود منی؟
من از چشمان تو آتش را دزدیدم
و مهمترین انقلاب ها را رقم زدم،
تو ماهی هستی که در آب حیات من شنا می کنی
تو ماهی هستی که هرشب از پنجره کلمات من
طلوع می کنی،
تو بزرگترین فتح در میان فتوحات منی،
تو
آخرین وطنی که در آن زاده شدم،
و در آن دفن خواهم شد...
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
.
کسی هست،
که در سکوت دوستت میدارد،
در سکوت احترامت میکند،
و میان خودش و جاناش
تو را آرزو میکند،
دور میشود،
وقتی میبیند که تو با دیگری سرگرمی؛
غرورش او را از نزدیک شدن به تو باز میدارد،
و به عشق بسنده میکند،
به خاطر عشق!
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
نفس بكش...
عميق ، آرام ، شادمان...!
بگو غم رد شود،
كه قلبت،
آرامگاهِ اندوه نيست!
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
میخواهمت
نمیدانم که بودم...
که خواهم بود و چه میشوم...
اما میخواهمت تا نهایت ویرانی.....
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
.
و آنهنگام که در پیشگاه
حُسنات قرار گرفتم
ساکت ایستادم،
که «سکوت» در حریم زیبایی،
خود، زیبایی است!
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
4.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم را که مرور میکنم،
تمام آن، از آنِ توست
فقط نقطهای از آنِ خودم،
روی آن نقطه هم
میخ میکوبم،
و قاب عکسِ تو را میآویزم …
#نزار_قباني
✍روشنک_مقصودلو
﹝ @Jomlax ﹞
من دوستت دارم
هزار هزار
پس بگریز از من
از آتشم !
از دودم !
که در دنیا ندارم چیزی
جز چشم های تو و غم های خویش...
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞
سخنت شعر است
خاموشیت شعر
و عشقت
آذرخشی میان رگهایم
چونان سرنوشت!
#نزار_قبانی
﹝ @Jomlax ﹞