eitaa logo
باهم خـنـツـده
70.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
26.8هزار ویدیو
2 فایل
🌸﷽ 🌸 تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 خنده بر هردرد بی درمان دواستتتتت 😂 تبلیغات فاخر https://eitaa.com/joinchat/1872625686C5bea584e63 #خنده_حلال #باهم_خنده #ترک💔 لفت نده بزن روبیصدا 😢💔
مشاهده در ایتا
دانلود
شوهرهاتون بهترین آدمهایى هستند که میتوانید رازهایتان را با آنها در میان بگذارید آنها هرگز به هیچکس نمیگویند چون اصلاً گوش نمیدن ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
🔴 فرزند فراموشکار بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم فرزند یکی از سران ممالک در خاطرات خود می گوید: سال ها پیش، شبی دیر وقت، در ساعات بعد از نیمه شب مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: مادرت می خواهد تلفنی با شما صحبت کند. خیلی تعجب کردم این چه کار مهمی است که در این موقع مرا از خواب بیدار کرده اند. خواب آلود پای تلفن رفتم؛ مادرم بدون مقدمه گفت: «سلام پسرم! به تو تبریک می گویم، امشب، شب تولد توست.» با اوقات تلخی جواب دادم: همین؟! این موقع مرا از خواب بیدار کردی که شب تولد من است؟ - مگر ناراحت شدی؟ - البته که ناراحت شدم مادر جان! این کار را می توانستی فردا صبح انجام دهی. مادرم با خنده گفت: ناراحت نشو عزیزم، 29 سال پیش از این، درست در همین ساعت مرا از خواب خوش بیدار کردی، درد شدیدی عارضم کردی، اهل منزل و همسایه را هم از خواب بیدار کردی، مرا مجبور کردی بیمارستان بروم. دکتر و پرستار دورم جمع شدند، چه شده؟ چه خبر است؟ هیچ. معلوم شد آقازاده می خواهند تشریف بیاورند، در حالی که سرکار، صبر نکردید صبح روز بعد تشریف بیاورید و بی جهت عده ای را از خواب خوش محروم نسازید.[1] ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
آورده اند که پدری از رفتار بد پسرش رنجور شد ، و او را بسیار ملامت کرد، و بگفت : بی سبب عمرم را به پای تربیت تو هدر کردم ،... فرزند افسوس که ادم شدنت را امیدی نیست..... پسر رنجید و ترک پدر کرد، و در پی مال و منال و سلطنت چند سالی کوشید وتحمل رنج کرد.... عاقبت پسر به سلطنت رسید و روزی ، پدر را طلبید ، تا جاه وجلال و بزرگی خود، را به رخ او بکشد، ... چون پدر به دستگاه پسر وارد شد ، پسر از سر غرور روی بدو کرد و بگفت : اینک جایگاه مرا ببین ، یاد ار که روزی بگفتی ،هر گز ادم نشوم ، اینک من حاکم شهر شدم.... پدر بی تفاوت روی برگرداند و بگفت : من نگفتم که تو حاکم نشوی من بگفتم که تو آدم نشوی ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
شهید ابراهیم هادی: جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کمیل شد!!! شهید حسین فهمیده: نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!! شهید حاج محمدابراهیم همت: سرداری که سرش را خمپاره برد...!!! شهیدان علی، مهدی و حمید باکری: سه برادر شهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!! شهیدان مهدی و مجید زین الدین: دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!! شهید حسن باقری: کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت!!! شهید مصطفی چمران: دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!! شهيد محمد قنبرلو كسي كه خبر شهادتش را به اسم شكار بزرگ در اخبار بغداد اوردند کاشکی زمان بچگیمان لااقل با داستانهای تخیلی، داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میدادند!! ما که خودمان قهرمان داشتیم!!! یه روزی یه لره... یه روزی یه ترکه... یه روزی یه عربه... یه روزی یه قزوینیه... یه روزی یه آبادانیه... یه روزی یه اصفهانیه... یه روزی یه شمالیه... یه روزی یه شیرازیه... مثل مرد جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمان نکند!!! لره............. شهید بروجردی بود! ترکه........... شهید مهدی باکری بود! عربه........... شهید علی هاشمی بود! قزوینیه........ شهید عباس بابایی بود! آبادانیه........ شهید طاهری بود! اصفهانیه...... شهید ابراهیم همت بود! شمالیه........ شهید شیرودی بود! شیرازیه....... شهید عباس دوران بود! و..... مردان واقعی اینها بودند!!! *ای کاش، گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم...!!! روحشان شاد و يادشان گرامی ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
📚به عواقب تصمیم‌هایت فکر کن پیرمردی نارنجی‌پوش در حالیکه کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بيمارستان شد و به پرستار گفت: خواهش می‌کنم به داد این بچه برسید. یک ماشین بهش زد و فرار کرد. بلافاصله پرستار گفت: این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید. پیرمرد گفت: اما من پولی ندارم. پدر و مادر این بچه رو هم نمی‌شناسم. خواهش می‌کنم عملش کنید من هرجور شده پول رو تا شب براتون میارم. پرستار گفت: با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید. پیرمرد پيش دكتر رفت اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه. صبح روز بعد همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می‌اندیشید. گاهی اوقات تا اتفاقی برای خودمان پیش نیاید، به فکر ابعاد مختلف آن نیستیم. ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
💕داستانی بسیار زیبا مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند . ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست! !! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است . ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
📚حکایت خواندنی در مورد غفلت و نادانی شاگردی از معلّم پرسید: « چرا اشخاص نفهم رابه گاو تشبیه میکنند؟» معلّم پاسخ داد : « روزی یک نفر به باغ وحش رفت و دید همه ی حیوانات میخندند غیر از گاو . روز دیگر ، باز به آنجا رفت و مشاهده نمود که گاو می‌خندد و سایر حیوانات ، ساکت هستند . وقتی از مسئول باغ وحش جریان را پرسید ، او گفت :دیروز ، میمون لطیفه ای برای حیوانات تعریف کرده بود که همه ی حیوانات خندیدند ، اما این گاو تازه امروز فهمیده و دارد می‌خندد!» فیلسوف شهیر «الكوت» میگوید : غفلت از ناداني خود ، دردي است كه نادان ها به آن گرفتارند. شاعر می سراید : گوش را اکنون ز غفلت پاک کن استماع هجر آن غمناک کن ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
گویند: شغالى، چند پر طاووس بر خود بست و سر و روى خویش را آراست و به میان طاووسان درآمد. طاووس‏ها او را شناختند و با منقار خود بر او زخم ‏ها زدند. شغال از میان آنان گریخت و به جمع همجنسان خود بازگشت؛ اما گروه شغالان نیز او را به جمع خود راه ندادند و روى خود را از او بر می گرداندند. شغالى نرمخوى و جهاندیده، نزد شغال خودخواه و فریبكار آمد و گفت: 🌷 اگر به آنچه بودى و داشتى، قناعت می كردى، نه منقار طاووسان بر بدنت فرود می آمد و نه نفرت همجنسان خود را بر می انگیختى. 🌷 آن باش كه هستى و خویشتن را بهتر و زیباتر و مطبوع‏ تر از آنچه هستى، نشان مده كه به اندازه بود باید نمود... 🌷به اندازه بود باید نمود 🌷 🌷خجالت نبرد آنکه ننمود و بود.🌷 ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
📚 روزی دست پسر بچه‌ای در گلدان کوچکی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. گلدان گرانقیمت بود، اما پدر تصمیم گرفته بود که آن را بشکند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشت‌هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می‌کنم دستت بیرون می‌آید.» پسر گفت: «می‌دانم اما نمی‌توانم این کار را بکنم.» پدر که از این جواب پسرش شگفت‌زده شده بود پرسید: «چرا نمی‌توانی؟» پسر گفت: «اگر این کار را بکنم سکه‌ای که در مشتم است، بیرون می‌افتد.» شاید شما هم به ساده‌لوحی این پسر بخندید، اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم می‌بینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کم‌ارزش، چنان می‌چسبیم که ارزش دارایی‌های پرارزشمان را فراموش می‌کنیم و در نتیجه آنها را از دست می‌دهیم !! ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ با خودشیرینی و باج دادن و ... پیش هیچ کس و هیچ جا عزیز نمیشی! ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز اکسیر جوانی در قرآن...🌹 ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤
📚نتیجه ی حکم به ناحق دهقانی یک ظرف عسل برای فروش به شهر آورد. نگهبان دروازه ی شهر برای گرفتن راهداری جلوی او را گرفت و سر ظرف را باز کرد که ببیند چیست؛ ولی از شدت بد ذاتی آنقدر او را معطل کرد و سر ظرف را باز نگه داشت تا این که مگس‌های زیادی از اطراف آمدند و روی عسل نشستند و عسل را از بین بردند، طوری که مشتری برای خریدن آن رغبت نمی کرد. دهقان پیش قاضی رفت و شکایت کرد. قاضی گفت: تقصیر از راهداری نیست. بلکه تقصیر از مگس‌ها است. هر کجا که مگس‌ها را ببینی حق داری آنها را بکشی؟ دهقان از این قضاوت جاهلانه متعجب شد و گفت: این حکم را روی کاغذ بنویسید و به من بدهید. قاضی حکم قتل مگس‌ها را نوشت و امضا کرد و به دهقان داد. دهقان همین که نوشته را دریافت کرد و در جیب خود گذاشت، دید مگسی بر صورت قاضی نشسته است. فورأ یک سیلی محکم به صورت قاضی نواخت و مگس را کشت. قاضی با شدت غضب گفت: او را حبس کنید. دهقان بی درنگ نوشته را از جیب خود در آورد و به قاضی نشان داد و گفت: حکمی است که خودتان امضا فرمودید. ❤️باهم🖤 🆔 @jookman ❌ ❌ کانال جذاب خندوانه🖤 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/384303361C95f030f9f9 🖤🖤🖤🖤🖤