🔺این سیاره هر ۵ روز یک بار سال نو را جشن میگیرد!
گروهی از ستارهشناسان، یک سیاره فراخورشیدی جدید را کشف کردهاند که سال نو در آن هر پنج روز یک بار است.
این سیاره کشف شده سه برابر مشتری است و به دور یک ستاره کوتوله میچرخد که به سرعت در حال چرخش در فاصله ۵۳۰ سال نوری از زمین است.
این سیاره هر پنج روز یک بار به دور ستاره خود میچرخد.
🏴🏴
🆔 @jookman
مغز انسان بعد از قرار گرفتن در محیط یا شرایط استرس آور به شدت گرم میشود و خندیدن این گرما را به میزان زیادی کاهش میدهد و علاوه بر آن خندیدن به درمان سردرد کمک شایانی میکند!
🏴🏴
🆔 @jookman
«شطرنج دریا» پدیده عجیبی که موج ها می سازند!
این الگوی عجیب طبیعت زمانی روی می دهد که دو سامانه موج با زاویه عمود یکدیگر را قطع کنند.
🏴🏴🏴
🆔 @jookman
🌍 هنرمندی ژاپنی به نام kakuho fujii با استفاده از خاک رس مجسمه هایی بسیار کوچک و حیرت انگیز میسازد. اندازه این مجسمه ها فقط ۱ تا ۵ میلیمتر است!😃
🏴🏴
🆔 @jookman
تحقیق روی افرادی که تو خواب حرف میزنن نشون داده کلمه "نه" پرکاربردترین کلمه تو خوابه!
از هر 10جمله یک جمله فحشدار بوده که در این میان آقایون تو خواب بسیار بد دهنتر از خانما هستن
🏴🏴🏴
🆔 @jookman
🌍 این اسب بیگ جیک نام داشت و از نژاد بلژیکی بود که قدی معادل ۱۷۷.۸ سانتیمتر و وزنی حدود یک هزار و ۱۳۴ کیلوگرم داشت.
نام او در سال ۲۰۱۰ میلادی به عنوان بلندقدترین اسب جهان در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شده بود.
این اسب که ۲۰ سال از عمر آن میگذشت، در مزرعهای در ایالت ویسکانسن در غرب میانه ایالات متحده از دنیا رفت.
🏴🏴🏴🏴
🆔 @jookman
🌍 قدیمیترین DNA جانوری
دندان ماموت سیبریایی که بیش از یکمیلیون سال پیش زندگی میکرد، حاوی قدیمیترین DNA بازیابیشدهی جانوری است. رکورددار قبلی DNA هفتصدهزارسالهی اسبی فسیلی بود. بهگفتهی دانشمندان، یافتهی جدید نشاندهندهی دوام بیشتر DNA است.
🏴🏴🏴
🆔 @jookman
#بهلول_عاقل
گویند: روزی خلیفه از محلی می گذشت، دید که بهلول، زمین را با چوبی اندازه می گیرد. پرسید: چه می کنی؟
گفت: می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به ما چه قدر می رسد و به شما چه قدر؟
هر چه سعی می کنم، می بینم که به من بیشتر از دو ذارع (حدود یک متر) نمی رسد و به تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد.
#حکایتهای_شنیدنی
🖤باهم#خنده🖤
🆔 @jookman
#حکایت
( خواجه بخشنده و غلام وفادار )
درويشي كه بسيار فقير بودو در زمستان لباس و غذا نداشت. هرروز در شهر هرات غلامان حاكم شهر را ميديد كه جامههای زيبا و گرانقيمت بر تن دارند و كمربندهاي ابريشمين بر كمر ميبندند. روزي با جسارت رو به آسمان كرد و گفت خدايا! بنده نوازي را از رئيس بخشندة شهر ما ياد بگير. ما هم بندة تو هستيم.
زمان گذشت و روزي شاه خواجه را دستگير كرد و دست و پايش را بست. ميخواست بيند طلاها را چه كرده است؟ هرچه از غلامان ميپرسيد آن ها چيزي نميگفتند. يك ماه غلامان را شكنجه كرد و ميگفت بگوييد خزانة طلا و پول حاكم كجاست؟ اگر نگوييد گلويتان را ميبرم و زبانتان را از گلويتان بيرون ميكشم. اما غلامان شب و روز شكنجه را تحمل ميكردند و هيچ نميگفتند. شاه انها را پاره پاره كرد ولي هيچ يك لب به سخن باز نكردند و راز خواجه را فاش نكردند. شبي درويش در خواب صدايي شنيد كه ميگفت: ای مرد! بندگي و اطاعت را از اين غلامان ياد بگير.
🖤باهم#خنده🖤
🆔 @jookman
حکایت چهارم : رنج یا موهبت
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار
🖤باهم#خنده🖤
🆔 @jookman