eitaa logo
جرعه‌نوش
327 دنبال‌کننده
109 عکس
29 ویدیو
6 فایل
من جرعه‌نوشِ بزم تو بودم هزار سال کی ترک آب‌خورد کند طبع خوگرم سیاهه‌های علی احسان‌زاده @dastmalbaf
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله النور 🔸تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد (۱) از زمانی که خبر اتفاقات منتشر شده، جریان این خط خبری را دنبال کرده‌اند: مراسم بزرگداشت را به کشیدند و سخنرانی را گذاشتند. آیا این روایت صادقانه است یا واقعیت؟ پیش از این، روایت خود را از آن حادثه نوشته‌ام. (https://eitaa.com/jorenush/142) اکنون می‌خواهم گزارشی تحلیلی و دقیق‌تر از آن ارائه دهم و نظری بر مبانی داشته باشم تا روایت صادقانه از مغرضانه شناخته شود. چنان‌که در گزارش پیشین آوردم، سخن مقدماتی داشت و نتایجی. او مقدمات خود را گفت و تصریح کرد که از این مطالب می‌گیرد که ... . و نتایج را یک‌یک برشمرد. کسانی که با سخنوری آشنایند یا اقلاً پای سخن سخنوران نشسته‌اند می‌دانند که یک سخنرانی مذهبی از خطبه‌ی اولیه، بیان مقدمات، نتیجه‌گیری و دعای پایانی تشکیل می‌شود. مهاجری در آن شب، همه‌ی این اجزاء را به کمال ادا کرد و ناگاه منبر را وانگذاشت. او بیش از سی دقیقه بدون هیچ مزاحمتی سخن گفت و از بیان روایت و مثال‌زدن و قصه‌گفتن و بیان خاطره نیز فروگذار نکرد. او چنان سخن را طول داد که برخی حضار که بنا بر عادت مجالس سنتی یزد، توقع سخنانی کوتاه‌تر داشتند، برخاسته و رفتند. پس سخنرانی مهاجری، رها نشد. شاهد این مدعا، صوت سخنرانی آن شب است که به‌زودی تقدیم می‌شود. اما آیا آشوبی رخ داد؟ گاهی ممکن است کسی یا کسانی از سر مخالفت با شخص سخنران، از ابتدا به قصد برهم‌زدن مجلس او اقداماتی انجام دهند، بدون آن‌که به محتوای سخنان او توجهی کنند. و این اقدام، می‌تواند حرکاتی خارج از آداب مجلس خطابه باشد. این چنین اقدامی، برهم‌زدن مجلس سخنرانی و ناپسند و محکوم است؛ چنان‌که رهبر معظم انقلاب نیز در مواردی متعدد از آن نهی کرده‌اند؛ مواردی چون شعار دادن علیه سید حسن خمینی در مراسمات سالگرد رحلت امام خمینی یا هجمه به علی لاریجانی در ۲۲ بهمن ۹۱ در قم. اما آیا سوال و اعتراض همواره چنین است؟ منحصر کردن واکنش مستمعان نسبت به سخنان خطیب، به یکی از دو صورتِ "سکوت مطلق" و ، خود، مغالطه‌ای است که راه صواب را که همانا شنیدن منتقدانه و مبتنی بر است، به فراموشی می‌سپرد. رهبر معظم انقلاب در این باره چنین نوشته‌اند: "من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌، میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گویی‌ و کفرگویی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. حال‌ آن‌که‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌‌ی غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضایی‌ بسازد که‌ در آن‌، ، مقید به‌ « و و معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و ، سکه‌‌ی رائج‌ شود." حال با این تفصیل، آیا نباید پرسش‌گری مودبانه و منطقی را پس از آن‌که خطیب کلام خود به کمال رسانید، از حقوق مستمعان دانست؟ و آیا آن‌چه گذشت چیزی جز طرح چند پرسش ساده با حفظ قواعد منطق و ادب بود؟ و آیا سیره‌ی شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی- که مهاجری مدعی پیروی اوست- جز شنیدن سخنان و حتی اعتراضات مخاطبان ولو از فراز منبر بود؟ ملاحظه‌ی دیگر آن‌که، آیا خطیب نباید در کلامش از قواعد و پیروی کند و مستمعین- که از مهم‌ترین آن‌ها حقِ شنیدن سخن صواب و نه تدلیس و مغالطه و اغواگری از سخنران است- را مراعات نماید؟ و آیا اگر کسی پس از کمال‌یافتن بیان خطیب، دانست که از فراز منبر، سخن ناحق به مخاطبان القاء می‌شود، نباید به اعتراض مودبانه و منطقی سخن رانَد؟ و باید حقیقت و سپس را به کناری نهَد؟ https://eitaa.com/jorenush/145
جرعه‌نوش
تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد (۲) #غلام‌علی_سفید گفت که بگذاریم یک سخنران هرچه خواست بگوید، و ب
🔇 حدود در منطق اسلام خطبه‌ی نماز جمعه تهران در 18/ 02/ 1366 که توسط آیت‌الله خامنه‌ای ایراد شده است: «یکی از حدود اصلی در بیان، مسئله‌ی اضلال است. یعنی هر بیان عقیده‌ای آزاد است، مگر . بیان اغواگر و گمراه‌کننده و به تعبیر رایج ضال یا مُضل، کتب مُضله یا ، این غیر از بیان باطل و خلاف حق است. گاهی یک مطلبی خلاف حق است، باطل است، اما گمراه‌کننده نیست، کسی را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد. مثل مطالب باطل در حوزه‌های علمی، در میان دانشمندان، برای و خبرگان، کتاب گمراه‌کننده‌ای که اگر دست یک آدم کم‌سواد بیفتد، او را اغوا خواهد کرد، برای یک دانشمند وسیله‌ی کار است؛ نه فقط اغواکننده نیست، بلکه از او نظر دشمن را به دست می‌آورد و علیه او فکر می‌کند و اندیشه و بیان ابراز می‌کند. پس مضر که نیست، مفید هم هست. گاهی در یک جامعه‌ای یک سخن به خاطر سطح بالای گمراه‌کننده نیست؛ حرفی است که اگر گفته بشود، کسی را گمراه نخواهد کرد، ولو باطل است. گاهی شرایطِ گفتن یک حرف باطل با شرایط آن کسی و آن دستگاهی که می‌خواهد جواب به آن حرف باطل بدهد، ی است. مثل این‌که مثلاً در امیرالمؤمنین کسی بلند می‌شود، مطالبی را بیان می‌کند که اگر آن مطالب را در غیاب امیرالمؤمنین، در غیر مسجد جامع کوفه که خود علی (علیه السّلام) آن‌جا حاضر است، بیان کند، شاید دل‌های بسیاری از مردم را گمراه کند. اما بیان آن حرف در مسجد امیرالمؤمنین اغواکننده و گمراه‌گر نیست؛ لذا امیرالمؤمنین با این بیان ولو است، از روی غرض این بیان صادر شده، سالم نیست، انتقاد توأم با سلامت نیست، اما با او برخورد امیرالمؤمنین یک برخورد کاملاً خون‌سرد و دور از موضع‌گیری است. چرا؟ چون شرایط، شرایط یکسانی است. یک نفری بلند شده، یک حرفی را زده، یک شبهه‌ای را القا کرده، امیرالمؤمنین هم آن‌جا حاضر است، این را برطرف خواهد کرد و همه به حقانیت علی ایمان خواهند آورد و گمراهی منطق او را می‌فهمند. این اشکالی ندارد، ولو بیان، بیان باطلی است و در یک جائی هم ممکن است گمراه کننده باشد. پس یک حرف باطل، بیان یک حرف باطل متفاوت است؛ همه جا حرف باطل حرف گمراه‌کننده و اغواگر نیست. آن‌جایی که اغواگر است، و ممنوع است از نظر اسلام، و مقررات اسلامی جلوی بیان او را می‌گیرد. مثل این‌که ما همین امروز در بسیاری از مجالس و مجامع می‌بینیم که مسئولین نظام یا گویندگان عالی‌قدری که در نظام جمهوری اسلامی ولو مسئولیتی هم ندارند اما مبیّن و مدافع نظرات نظام و جمهوری اسلامی هستند، این‌ها در مجامعی، در مجالسی مطالبی را بیان می‌کنند، در همان مجلس سئوالاتی از آن‌ها می‌شود، این سئوالات بعضی هم گاهی مغرضانه است، بعضی شبهه است، اشکال است، فقط سئوال نیست، اما پاسخ به آن‌ها به عنوان هست. یعنی هرگز هیچ مسئولی را شما ندیدید در هیچ مجلسی که از سؤالی که از او می‌شود، ولو آن سئوال مغرضانه باشد، برآشفته بشود، ، یا احیاناً . نه، است، ولو سؤال مغرضانه‌ای هست، . آن‌چه که در پای منبر امیرالمؤمنین و خلفای اول بیان می‌شد، از این قبیل بود. این بیان اگرچه باطل است، اما گمراه‌کننده نیست. اما بعضی از بیان‌ها گمراه‌کننده است، او را اسلام اجازه نمی‌دهد. اگر یک سخنی از گوینده‌ای در فضا و محیطی و در شرایطی و با مخاطبینی صادر بشود که ، این . دلیل و فلسفه‌ی این ممنوعیت هم واضح است؛ چون اساساً ، برای رشد افکار است، برای پیشرفت جامعه است. آن آزادی‌ای که موجب گمراهی افکار باشد، موجب رکود افکار باشد، موجب عقب‌گرد جامعه باشد، این . پس یکی از مرزهای آزادی بیان عبارت است از ، گمراه‌سازی. هر سخنی که گمراه‌کننده و به‌خطاافکننده‌ی دل‌ها و ذهن‌ها در جامعه باشد، .» پ.ن: آن‌چه در مسجد گذشت را با این الگو تطبیق دهید؛ کدام سخن ممنوع بود و کدام آزاد و لازم؟ و بنگرید که در رسانه‌های هوادار فتنه، کدام‌یک نکوهش شده و کدام‌یک مُحق دانسته می‌شود. قضاوت با شما... https://eitaa.com/jorenush/156