✡️ فریبکاری در ظاهرسازی از «صداقت» انسان غربی
1️⃣ ظهور #مدرنیته و شکلگیری حاکمیّتهای نوین در غرب سبب شد تا حدودی #دروغگویی در میان تودههای اجتماعی کاهش یابد! زیرا این نوع از حاکمیّت در بَردارندهٔ نظام ارزشی جدیدی بود که مبتنی بر آن چیزی بهنام #امر_قدسی در ساحت اجتماعی موضوعیّت نداشت و با #تقدسزدایی سبب میشد تا بسیاری از #ارزشها آنچنان «بیارزش» تلقّی گردند که دیگر نیازی برای «دروغگویی» و کتمان آن توسط مردم وجود نداشت.
2️⃣ #انسان_سکولار مبتنی بر اصل #نسبیگرایی تمام افعال را مباح انگاشته و عقل بشری را تنها ملاک تعیین خوب و بد قرار میدهد، و هیچ قید و بندِ از پیش مقرّر شدهای را برای زندگی خود بر نمیتابد که حالا بخواهد عدم پایبندی خود به آن قیود را بهواسطهٔ #دروغگویی بپوشاند و بیقیدی خود را کتمان کند.
3️⃣ اما این تمام قضیّه نیست. اصل ماجرای عدم رواج «دروغگویی» در غرب به آن سبب است که در این جوامع پس از بازتعریف امور فردی و اجتماعی مبتنی بر «عُرْف»، مجموعهای از توافقها یا معیارها و هنجارهای بشری و تفکیک آن در قالب «حقوق عمومی و خصوصی» موضوعیتی جدّی دارد. توافقاتی که #مقررات نامیده میشود و بر ساختارها و روابط اجتماعی آنچنان حاکم است که «نظم اجتماعی» جدیدی را پدید آورده است.
4️⃣ بر این اساس، عدم گستردگی پدیدهٔ «دروغگویی» در غرب به معنی #صداقت ایشان نیست و هیچ ارتباطی با نهادینه بودنِ فرهنگ #راستگویی در این جوامع ندارد! بلکه این موضوع در ارتباط مستقیم با «نظمدهی» و #دیسیپلین است، که بر روح این جوامع حاکم است و بهسبب اِعمال مجازاتهای سنگین و نظارتهای سفت و سخت بر اجرای «مقررات» پدید آمده است. رشتهٔ انضباطیِ در هم تنیدهای که عملاً امکان «تخلّف» و «نقض مقررات» را برای طیف گستردهای از مردم ناممکن و «دروغگویی» را به «امکانی غیرقابل استفادهٔ عمومی» بدل ساخته است.
5️⃣ بخش عمدهای از رشد سریع این فرایند اجتماعی در غرب را باید در نقشآفرینی #رسانهها و بالأخص حضور قدرتمند #صنعت_سینما دید. استفادهٔ هوشمندانهٔ «نظام ارزشی لیبرالیسم» از ظرفیت عظیم #رسانه موجب شد تا این نظام ارزشی بتواند رفتارها، آداب اجتماعی و گفتار انسان غربی را دگرگون سازد و با حذف #شریعت بهتدریج #آستانه_شرم و #آستانه_انزجار در این جوامع را آنچنان بالا ببرد که انسان غربی دیگر نیازی به #دروغگویی نداشته باشد و با صراحت، هر رفتار خلاف شرع و فطرت را انجام داده و نسبت به اظهار آن در فضای عمومی #شرم نکرده و در مقابل، جامعه نیز نسبت به ارتکاب چنین رفتاری #انزجار پیدا ننمایند.
6️⃣ توجه به همین کارکرد «رسانه» بود که موجب پیدایش ژانر #وسترن گردید. ایالات متحده آمریکا توانست با بهرهگیری هوشمندانه از #سینما پروسهٔ #ملتسازی را پیش بَرَد و «دینی مُدرن» تعریف کند که در آن #قانون_اساسی منبع مقدّس تلقی میشود. در اکثر تولیدات «ژانر وسترن»، صورت کریه و پلید جامعهای تصویر میشود که «قانون» در آن مراعات نمیگردد. این تصویرسازی سبب میشود تا بینندگان به یک درک مشترک برسند و باور کنند که عدم پایبندی به «مقررات» موجب ایجاد #ناامنی گسترده شده و #خشونت وحشتناکی را بر پیکرهٔ اجتماع حاکم میسازد.
✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter
✡️ ژانر وسترن در خدمت نظام لیبرالیسم
1️⃣ #ژانر_وسترن (Western) یک «فُرم هنری» ظهور یافته در پسِ شکلگیری ایالات متحده آمریکا است که توانست در «پیشبرد اهداف رسانهای» این کشور نقشی بیبدیل ایفا نماید و موفق شد تا الگوی #شهروندی و #قانونمداری نوینی را مبتنی بر «تفکر لیبرالیسم» ایجاد نماید و تودههای اجتماعی را به آن الگو رهنمون شود.
2️⃣ #تفکر_لیبرالیسم در تنظیم الگوی جدید «شهروندی» با چالش مهمّی مواجه بود. زیرا پذیرش #قوانین و تن دادن به هرگونه «مقرراتی» در حکم پذیرش #محدودیت تلقّی میشد و این همان چیزی بود که #تفکر_لیبرال در تعارض با آن اعلام موجودیّت کرده بود!!
3️⃣ با توجه به شعارهای لیبرالی، انسانها #آزاد هستند و پیگیری «قوانین دینی» و «مقرّرات شرعی» در امور حاکمیتی و تنظیم روابط اجتماعی امری مردود است؛ زیرا موجب ایجاد #محدودیت برای انسان خواهد شد! اما حالا همین تفکر برای تحقق #حکومت و شکلدادن به یک ساختار «حاکمیتی» ناگزیر به وضع یک سری #قوانین و #مقررات بود که موجب ایجاد محدودیت در روابط اجتماعی انسانها میشد!
4️⃣ در این شرایط بود که «نظام لیبرالیسم» با استفادهٔ هوشمندانه از ظرفیت #رسانه و بهرهگیری هوشمندانه از قابلیت «ژانر وسترن» توانست این «تناقض» و «پارادوکس» را بدون پاسخ منطقی رها کرده و الگوی «شهروندی» و «قانونمداری» نوینی را تعریف نماید که وضع قوانین و مقررات اجتماعی در آن بهصورت یک مطالبهٔ عمومی درآمده باشد و به هیچ عنوان عملی شیطانی برای حذف قوانین و مقرّرات الهی از زندگی اجتماعی انسانها خوانده نشود و در نتیجه شعار و ژست #آزادی غربی را با چالش مواجه نسازد.
5️⃣ در تولیدات سینمایی ژانر #وسترن سعی میشد تا از عدم حضور «قانون» و عدم توانمندی «مجریان قانون» بهعنوان عامل اصلی ایجاد «ناامنی» تعبیر شود و از این طریق درخواست حضور قدرتمند طیفی را تحت عنوان #کلانتر (Sheriff) موجّه ساخته و به یک مطالبهٔ عمومی مبدل نمود. «کلانترهایی» که با حضور کلیدی در #سینمای_وسترن توانستند زمینهساز پذیرش حضور گسترده و مقتدر #پلیس در زندگی انسان غربی شوند و نقشی کلیدی را در اعمال محدودیّت در جامعه ایفا نمایند.
✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter