ظلمی که در حق زنها میشه کاملا سیستماتیکه، یعنی همهیِ بنای سیستمهای سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی بر پایهٔ نادیده گرفتن زن هست.
قانونهای نوشته شده، نگاهِ جنس دوم به زن و حتی همین روتین های پوستی "سنگین" که سرمایهگذاری نظامِ اقتصادی روی تخریب عزت نفس زنهاست.
حالا یک عده میان و به هر کس داعیِ حمایت از زنان داره، یه برچسبِ "مرد ستیز" میچسبونن که گمونم یا معنی ستیز رو نمیدونن یا مفهوم ظلم سیستماتیک رو، بله اینکه یه مرد آزار دیده، اسمش "ظلمه" اما این ظلم با اون ظلمی که ریشه دوونده توی قانون و فرهنگ و اقتصاد علیه زنان، قابل قیاس نیست.
سیستماتیک بودن زن ستیزی یعنی سیستم در اون راستا بنا شده و به صورت پیشفرض ازش حمایت میکنه.
وقتی سیستم هیچجا علیه مردها نیست و هیچ نا حقی ای به این صورت که در حق زن ها روا داشته میشه در دنیا به مردها نشده پس "مردستیزی" با اون شدتی که زن ستیزی بارزه، وجود نداره.
یه مثال بزنم مثلا وایتهایی که وسط جنبش black lives matter سریع گارد گرفتن و گفتن چرا بلک لایوز؟ all lives matter در حالی که هیچ ظلم سیستماتیکی هیچوقت علیه وایتها نبود.
*وایت ها اینجا نقش مرد ها رو ایفا کردن انگار در مسئله ما.
بعضی از آدما انقدر خوشطینت هستن که آدم فکر میکنه خدا موقع خلق کردنشون اول خاکِ وجودشون رو اَلَک کرده.
زندگی در یک کشور اروپایی به مراتب کیفیت خیلی بالاتری نسبت به زندگی در ایران داره، این حقیقتیه که شما نمیتونی به پشتوانهیِ چند هزار سال تمدن ایران، انکارش کنی. بله ما متمدنیم و بهش افتخار میکنیم و فقط همین. این تمدن نه دلار رو ارزون و نه کیفیت زندگی ما رو بهتر میکنه.
اومدم با لیمویی که دنیا بهم داد یه لیموناد درست کنم که یادم اومد من قند رو حذف کردم.
این انفعال و هیچ کاری نکردن فقط مغموم و جاموندهت میکنه، پاشو یه کاری کن، حتی یه کار اشتباه، حتی یه کار بیهوده اما یه کاری بکن، به قول سعدی "به راه بادیه رفتن بِه از نشستن باطل"
نمیدونم عزیزم، شایدم حق داری از این همه ندونم گرایی به عجز بیای، بالاخره
"که در شکنجه بوَد هر کسی که هشیارست"
اعتبار آدم به میزان اعتمادیه که بقیه بهش دارن. معتمد و رازدار باش، با خبرچینی کسی به جایی نرسیده اگه هم رسیده کوتاه مدت بوده و عاریهای.