من و رتبه بندی
شکوفه کمانی:
رتبه بندی مرا از خواب غفلت بیدارکرد. رتبه بندی به من طعم علاف بودن را چشاند. رتبهبندی گفت که سابقه کارت به درد عمهات میخورد. ما هم که بی عمه! سابقهامان را پیشکش خالهجان کردیم. رتبه بندی گفت که سابقه داری که داری هر چه سابقهات بیشتر، جُرمت بیشتر
رتبه بندی به من گفت کمر دردت به کمرت بزند! دندهات نرم میخواستی در ایام کرونا شبانه روز تولید محتوا درسی نسازی و سرت را مثل بز توی لپ تاپ نکنی و آن را در کانالهای درسی نگذاری که از سراسر کشور، دانش آموزان پیام بدهند که خانم تورو خدا کانالت را یکدفعه نبندی ما معلم نداریم فقط داریم از کانال شما استفاده میکنیم. اون موقع که ذوق مرگ میشدی برای مفید بودنت حالا طعم دق مرگی را بچش!رتبه بندی خستگی را به ۲۵ سال کار من اضافه کرد و گفت چشمت کور میخواستی از بچه ها در ایام کرونا امتحان آنلاین نگیری. یعنی چه؟ برای هر دانش آموز نیم ساعت وقت میگذاشتی و امتحان آنلاین می گرفتی! تا راه تقلب را بر بچه ها ببندی تا مجبور شوند درس بخوانند.رتبه بندی محبوبم ! تو تیری به بالم زدی که هوس پرواز نکنم. یعنی که چه بیش از ده بار رتبه اول کشوری در جشنواره تدریس و تجارب تدریس و پوستر تدریس و سوال برتر و تولید محتوای تدریس و ... هر کوفت و زهر مارمربوط به تدریس بشوی و برای خودت فِرت وفِرت تشویقی از وزارتخانه بگیری! قدر تشویقیهایم را فقط پسرم دانست. روزی که تشویقی وزارتخانهای ام را زیر پایش گذاشته بود و داشت با ناخنگیر، ناخن های پایش را در آن میچید. بانگش زدم چکار می کنی؟ آنچه زیر پایت گذاشتی ثمره یکسال تلاش من است. حداقل روزنامه زیر پایت بگذار و پسرم با خونسردی گفت:"مادر من! این به چه درد میخوره روزنامه رو حداقل میخونیم این به درد خوندن هم نمیخوره". آن روز از دست پسر عصبانی شدم. الان می بینم پسرم تیز هوش بود و من بی خبر! رتبه بندی جانم! امتیازت را که دیدم، فردایش فرم بازنشستگی را پر کردم. رتبه بندی گوشم را بد پیچاندی و گفت حقوق یکماهات فقط پول یکمانتو شلوار و کیف و کفش برند اسکیچر هم نمیشود. کفش اسکیچر قیمتش از سه میلیون شروع میشود. پز نمیدهم که برند پوشم که اگر این کفش را نپوشم، خار پاشنه فلجم میکند. زمینگیر می شوم
رتبه بندی عشق جانم! مرا از الکی خوش بودن به واقع بین بودن تبدیل کرد. روزی که در تجلیل معلمان فرهیخته استان بودم و مجری برنامه خیلی صدایم زد و من پا دردو به بالای سن می رفتم تا جایزه ام را بگیرم. مجری خطابم داد و گفت خانم شما بنشینید ما جایزه هاتونو میاریم اینجوری اذیت می شوید این همه بالا میآیید و من احمق خندیدم
کاش بجای آنکه بنشینم و مقاله بنویسم به کلاس ورزش رفته بودم. تازه بعدش هم بگویند مقالاتتان که برای مجله دبیرخانهاتان نوشتید شابک ندارد، ول معطلید
رتبه بندی! تو بهترین معلم دنیا هستی. درسی به من دادی که تا ابد فراموش نمی کنم. اصلا کاش رتبه بندی، معلم نمونه بشود. که به معلم های نمونه تو پوزی خوبی زد که معلم نمونه باید تو مدرسه نَمونه. معلم نمونه باید حقوق را در اسنپ بجوید
رتبه بندی عزیز ! روزی که تشویقی هایم را کف خانه چیدم تا آپلودشان کنم بر حال خودم گریستم. که اگر بجای زحمت برای بدست آوردن این همه تشویق، دارقالی برپا کرده بودم، زیر پایم فرش دست بافت پهن بود، نه موکت. کف خانه ام تشویق پوش شد
رتبه بندی بزرگوار! تشویقی های پرسش مهر هم به دردم چاره نداشت. اصلا معلم و چه به این غلطها فعالیت های فرهنگی سیری چند؟
رتبه بندی عزیز! اگر چند سالی هست که در مسابقات تدریس شرکت نمی کنم دلیلش آن است وقتی سرگروه گفت همکاران در مسابقه شرکت کنید. معلم تازه کاری گفت اگر ایشون(یعنی من) در مسابقه شرکت کند فایده ای ندارد که ما شرکت کنیم. چون ایشان همیشه اول کشوری است و من تشک جشنواره را بوسیدم و از دنیای جشنواره تدریس خداحافظی کردم
رتبه بندی جانم! خوشحالم کردی که رتبه ۳ به من دادی چون همکاران فرمودند اگر رتبه ۴ یا ۵ شدی باید برا همه معلمها آلاسکا یخی بخری! که هیچی باید حقوق یک ماههام را میدادم برای ۶۰ نفر آلاسکا یخی میخریدم. معلمها وسعشان به خرید بستی سنتی پسته دار نمی رسد
رتبه بندی بازنده تو بودی نه من. مرا درس عبرت کردی برای همه
رتبه بندی تو انقلابی در من به پا کردی که این معلم امروز، آن معلم قبل نباشد.
دیگر نمیخواهم میانگین نمرات نهاییام بالاتر از میانگین استان باشد. دیگر با بچه ها کلاس را جارو نخواهم کرد، فرهنگ سازی نخواهم کرد. دیگر با پول تو جیبیام برای بچه ها جایزه نخواهم خرید. دیگر با بچه های مدرسه درخت نخواهم کاشت. دیگر با بچه ها با پول زباله های بازیافتی میز و صندلی نخواهیم خرید. دیگر با بچه ها نخواهم خندید و گریه هم
رتبه بندی تو شاهکار بودی. فقط تو توانستی مرا آدم کردی.
کی میشود بحث حقه بندی(رتبه بندیشون) تموم شه، خدا داند./قابل توجه بازنشستگان 1400، بی بهره از وعده های توخالی رتبه بندی☝️
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کنایه میثم مطیعی به فساد چای دبش
رشوه در کام مدیران وای اگر شیرین شود
از گلوی رانت خواران چای خوش پایین رود!
4_5931689649293496481.mp3
13.67M
استاد مسعودبختیاری🎙
تقدیم به نگاه گرمتان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ی جرعه آرامش ب سبک آب روان😍
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرق آرامش و آسایش چیست؟
آسایش یک امر بیرونی و آرامش یک پدیده ی درونیه مردم ممکنه خیلی تو آسایش باشند اما معدود افرادی هستن که درآرامش زندگی میکنن
آسایش یعنی راحتی در زندگی که با امکانات و ثروت خوب و زیاد به دست میاد هرچی دلشون بخواد میخرن هر کجا خواستن میرن و
آرامش رو کسانی دارن که از درون سالم و سلامتند شاید بی چیز باشن امادلشون خوشه به اونچه دارن راضین چه خوب میشد که ما در عین آسایش آرامشم همرامون بود
آرامش+آسایش=خوشبختی
آرامش سهم دلهای مهربونتون💚