eitaa logo
گزیده های ایران بانو
1.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
78 فایل
این کانال بمنظور ارسال مطالب ناب و برگزیده تشکیل شد بازنشر پیامها_گسترش دانایی 09113533122
مشاهده در ایتا
دانلود
...بشنوید نوای روح بخش کلام الهی را(اذا الشمس..)
اگر می‌خواهید در آرامش باشید: انتظارتان را از انسان‌ها به صفر برسانید. هنگامی که از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشید، دیگر کسی نمی‌تواند شما را غافلگیر یا سرخورده کند و این قدرت مسئولیت پذیری است. شما مسئول زندگی خودتان هستید ...
ابوتراب را گفتند: چه کردی علی شدی؟ ....
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥‏ما با افزایش نرخ ارز مواجه نیستیم؛ با گران‌سازی و گران‌فروشی ارز توسط دلارداران و دلاری فروشان مواجهیم. یک روز به بهانه حمله روسیه به اوکراین، یک روز به بهانه فتنه زن زندگی آزادی، روز دیگر به بهانه طوفان الاقصی. در خلاء اقتدار دولت، طبیعت هر احتکارگر و انحصارگری است که چنین کند. 👤یاسر جبرائیلی
🍃🍃 از خرید سیسمونی تا مداوا در لندن، به شما چه؟ تی‌شرت و شلوارک می‌پوشند و در کانادا روی تردمیل ‌می‌روند و ورزش می‌کنند. وقتی می‌گوییم عجب، برآشفته می‌شوند و می‌گویند به شما چه؟ زندگی شخصی‌مان است و به کسی ربطی ندارد. برای خرید سیسمونی به استانبول ‌می‌روند. وقتی می‌گوییم عجب، برآشفته می‌شوند و می‌گویند به شما چه؟ زندگی شخصی‌مان است و به کسی ربطی ندارد. مریض می‌شوند و برای مداوا به لندن یا برلین ‌می‌روند. وقتی می‌گوییم عجب، برآشفته می‌شوند و می‌گویند به شما چه؟ زندگی شخصی‌مان است و به کسی ربطی ندارد. در فروشگاه‌های لندن پرسه می‌زنند و برای اقوام و بستگان سوغاتی می‌خرند. وقتی می‌گوییم عجب، برآشفته می‌شوند و می‌گویند به شما چه؟ زندگی شخصی‌مان است و به کسی ربطی ندارد. فرزندان‌شان در این یا آن کشور در حالی که در استخر چپ و راست توسط بیکینی‌پوش‌ها احاطه شده‌اند بطری را به سمت ما می‌گیرند، تحقیرآمیز به چشم‌های ما زل می‌زنند و به سلامتی ما می‌نوشند. وقتی می‌گوییم عجب، برآشفته می‌شوند و می‌گویند به شما چه؟ زندگی شخصی‌مان است و به کسی ربطی ندارد. عزیزکرده‌شان در کالج‌ها و دانشگاه‌های غرب تحصیل می‌کنند و در کریسمس در حالی که لپ‌هایشان را قرمز کرده‌اند با لباس بابانوئل عکس می‌گذارند و از لزوم شادابی و رنگ در زندگی می‌گویند. وقتی می‌گوییم عجب، برآشفته می‌شوند و می‌گویند به شما چه؟ زندگی شخصی‌مان است و به کسی ربطی ندارد. چند و چندین سال است که ما زندگی روزمره خود‌مان را داریم. می‌خواهیم در این جغرافیا زندگی کنیم. دخالت می‌کنند و پی در پی برای‌مان اخلاق تجویز می‌کنند. تقریبا عرصه‌ای از زندگی ما نیست که در آن دخالت نکنند و حرفی درباره آن نزنند. به هر شکل و به هر راهی می‌خواهند ما را روانه بهشت کنند. وقتی می‌گوییم به شما چه؟ زندگی شخصی خودمان است و به کسی ربطی ندارد خشمگین نگاه‌مان می‌کنند. می‌گویند نه. دقیقاً زندگی شما به ما ربط دارد. ما وظیفه داریم شما را روانه بهشت کنیم. هیچ جای زندگی آنها به ما ربط ندارد ولی تمام زندگی ما به آنها ربط دارد و این، بی‌نهایت غیرمنصفانه است. خودشان در این جهان به دنبال بهشت می‌گردند و به ما آدرس جهانی دیگر می‌دهند. وقتی از سختی‌هایی که خود آنان در ایجادش نقش داشته‌اند اندکی گله می‌کنیم با نگاه عاقل اندر سفیه می‌گویند صبوری کنید، این آزمایش الهی است. ✍ فردین علیخواه
مملکت احتیاج به شهید حاج احمد متوسلیان دارد و بس!؟ 🌹حاج احمد متوسلیان برای بیمارستان مریوان از بین بچه های سپاه، مسول انتخاب میکند، یک روز سرزده، برای بازید به بیمارستان می آید.حاجی صحنه ای را می بیند که توصیفش در این چند خط آسان نیست. جوان بسیجی مجروح که بدون رسیدگی روی تخت بیمارستان رها شده است، حاج احمد که همیشه در کارها جدی و بی تعارف است رئیس بیمارستان را می خواهد، یقه او را می گیرد و کشان کشان سمت اتاق آن جوان می برد و توبیخش می کند، که تو چرا به این جوان نرسیده ای؟ چرا جورابهایش را عوض نکرده اید؟ بعد حاج احمد، جلوی همه میرود که او را بزند، ریس بیمارستان که منصوب خود حاج احمد است از دستش فرار می کند، حاجی هم، فریاد میزند که امشب بیائی سپاه، می کشمت... آن رئیس بیمارستان می گوید اگر حاجی با کلاشینکف هم مرا میزد باز دوستش داشتم، چون حاج احمد با ما جدی بود اما شبها می آمد ظرفهای پادگان را می شست و توالت ها را تمیز می کرد. اگر حاج احمد خبر داشت که زیر دستانش "حقوق های آنچنانی" می گیرند واین افتضاح اقتصادی را در ارز, دلار, طلا, خودرو, مسکن و... بر سر مردم می آوردند, با آنها چی رفتاری می کرد؟ ... 💥 مبارزه با فساد «نر» می‌خواهد:😄👇 ✅ در ایام قدیم ، دریکی از پاسگاه‏ های ژاندارمری، مأموری خدمت‏ می‏ کرد که مشهور بود به "سرجوخه جبّار" که تا بخواهی کارآمد بود ودر منطقه خدمت او، خلاف کاری را یارای نفس‏ کشیدن نبود...😵 از قضای روزگار، در محدوده خدمت‏ "سرجوخه جبار"، دزدی بود که امان مردم را بریده و خواب "سرجوخه جبار" را آشفته کرده بود... "سرجوخه جبار"، بارها دزد را دستگیر کرده به‏ محکمه فرستاده بود ولی، گردانندگان‏ دستگاه، هر بار به دلایلی و از آن جمله‏ عدم وجود دلیل برای بزهکاری، دزد یاد شده را رها کرده بودند...😝 یکروز سرجوخه، که از دستگیری و اعزام بیهوده دزد به دادگاه و آزادی او به ستوه آمده بود، منشی‏ پاسگاه را فراخواند و به او دستور داد که کتاب قانون‏ مجازات را بیاورد و محتویات آن را، برای‏ سر جوخه بخواند... منشی پاسگاه، کتاب قانونی را که‏ در پاسگاه بود، آورد و ازصدر تا ذیل، برای‏ سرجوخه خواند: ماده ۱...ماده ۲...و الخ... همین‏ که منشی پاسگاه آخرین ماده‌ قانون‏ را خواند و کتاب را بست، سر جوخه حیرت‌زده به منشی گفت: این‌ها که همه‌اش ماده بود، آیا این کتاب، حتی یک «نر» نداشت؟ منشی گفت که قانون از مجموعه ماده‌ها شکل‌گرفته است و نر ندارد...😊 سرجوخه به منشی گفت: ببین در این کتاب، صفحه سفید هست؟ منشی گفت قربان! در صفحه آخر کتاب، به‌اندازه‏ نصف صفحه، جای سفید باقی‏مانده است. "سرجوخه جبار" گفت: قلم را بردار و این مطالب را که می‏ گویم‏ بنویس و چنین تقریر کرد: 👌(نر) "سرجوخه جبار": 👇 هرگاه یک نفر، ۶‏ بار به گناه دزدی، از طرف پاسگاه دستگیر و به محکمه فرستاده شود و در تمام دفعات، از تعقیب و مجازات معاف گردد و به محل‏ بیاید و کار خودش را از سر بگیرد، برابر «نر» " سرجوخه جبار" محکوم‌ به اعدام است...😘 پس از اتمام کار منشی، "سرجوخه جبار"، زیر نوشته را انگشت زد و مهر کرد و پس‌ از آن، دستور داد دزد را دستگیر کنند و به پاسگاه بیاورند. آنگاه او را، در برابر جوخه آتش قرارداد و فرمان اعدام را، درباره‌اش اجرا کرد.😇خبر این ماجرا، به گوش استاندار رسید و او دستور داد "سرجوخه جبار" را، به حضورش ببرند.😎 استاندار پرخاش ‏کنان از او پرسید چرا چنان‏ کاری کرده است."سرجوخه جبار" پاسخ داد: قربان! من دیدم در سراسر قانون‏ مجازات، هرچه هست، ماده است ولی حتی یک‏ «نر» توی آن‌همه ماده نیست و آن‏وقت‏ فهمیدم که عیب کار از کجا است و چرا دزدی‏ که یک منطقه را، با شرارت‏ هایش جان‌ به‌ سر کرده است، هر بار که دستگیر می‌شود، بدون‏ مجازات آزاد می‌شود و به محل‏ بازمی‌گردد... این بود که لازم دیدم در میان‏ «ماده»های قانون مجازات که همه مهربان هستند، یک «نر» هم باشد و خودم آن «نر» را به قانون اضافه و دزد را طبق قانون، اعدام کردم و منطقه را از شر او آسوده گردانیدم! 💥القصه... قصه امروز ما هم شبیه همان وضع است. قصه، قصه مهربانی بادزدان قانون بلدی است که با قانون سر قانون را می برند وبا پنبه نان مردم را آجرمی کنند و راست راست می گردند و می چرخند به ریش همه می خندند.😢 قصه، قصه بی تدببری بعضی از مدیریت‌ های کوتوله ای و لی‌لی پوتی ‌ها است.قصه، قصه آقازاده‌ها و برادر و خواهر و عمه و خاله ها است ارادتمند:
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم ببینید چه زالوهایی به اسم انقلاب بیت‌المال رو تاراج کردند.
✳️ عزیز "این یک ساعت ؛ آقایان را قضاوت نکنید 👇 درب منزل باز می‌شود و همسر گرامی از سر کار تشریف می‌آورد. دیر آمده است، اخموست، شاید هم کمی جورابش بو بدهد، شُل سلام می‌کند، خرید یادش رفته؛ سراغ قابلمه می‌رود... ❌ واکنش غلط رفتاری و فکری شما 👇 👈 با خود فکر می‌کنید او بی ملاحضه است. (بدتر از آن میگویید کجا بودی؟!) 👈 یا چه بد عُنُق است. (بدتر از آن شما نیز اخم می‌کنید) 👈 یا چرا بهداشتش را رعایت نمی‌کند؟! (بدتر از آن می‌گویید؛ حمام...!) 👈 یا زورش می آید سلام کند. (بدتر از آن شما نیز شُل سلام می‌کنید یا جواب سلام نمی‌دهید) 👈 یا او نسبت به درخواست‌های شما بی‌توجه است. (بدتر از آن می‌گویید؛ همین الان برگرد، بخر) 👈 یا به جای این که شما را ببیند به غذا توجه می‌کند. ( بدتر از آن بگویید شکمو!) ‌ ✅ این جاست که باید به خودت بگویی: خسته‌ست می‌فهمی؟! خسته! 👈 این "یک ساعت" ساعتی طلایی است که اگر شما بانوی ظریف رفتار، بدون قضاوت زبانی و رفتاری، با پیشواز، گرفتن کیف، گفتن خسته نباشید و از همه مهم‌تر "لبخند و روی گشاده" آن را فارغ از هر نوع رفتار همسرتان، با موفقیت پشت سر بگذارید ، یک مدال فوق العاده طلایی از جانب همسر خود دریافت خواهید کرد. آن وقت درخشش این "مدال طلایی" را در کل زندگی خود خواهید دید. ⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣ ⁣ دراین روزگاره پر از گرونی وسختی هوای مرد زندگیت رو داشته باش ،اونا نمیتونند مثل ما احساسات شون رو نشون بدن ،مهربون باش بی منت عزیزم....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عوارض 《آرد سفید》 بخش اول : ♻️ بزرگترین خطر سفید که مردم ایران را تهدید می‌کند، است. 🎙 دکتر صالحی (متخصص تغذیه)
یادش بخیر بابام یه پیکان مدل 65 داشت،وقتی روشنش میکرد اهل محل به آسمون نگاه میکردن و دنبال هلیکوپتر میگشتن 😂🤣🤣 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌