eitaa logo
هم پای قافله ۹
457 دنبال‌کننده
334 عکس
187 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین(ع) جانم... دلم هنوز در کوچه‌های بین‌الحرمین جا مانده... انگار روح از تن جدا شده و در هوای حرم تو پرسه می‌زند...🥺 هر چه از کربلا دور می‌شوم، دلتنگی‌ام عمیق‌تر می‌شود... مثل موجی که آرام نمی‌گیرد تا دوباره به ساحل عشق تو برسد...🌊 سال‌ها بود که فقط در خیال، زائر تو بودم... هر شب با اشک، نامت را زمزمه می‌کردم... و هر بار که صدای "یا حسین(ع)" در گوشم می‌پیچید، قلبم بی‌تاب‌تر از قبل می‌تپید...😭 تا اینکه بالاخره، دعوت شدم... دعوتی که جانم را زیر و رو کرد... قدم به قدم، از نجف تا کربلا، هر گامم را با اشک و عشق برداشتم...🍃 نجف... محبت و سایه پدرانه‌ی مولا علی(ع) بود... جایی که بغض‌هایم آرام گرفت و قلبم برای اولین‌بار طعم امنیت را چشید...☘️ در کنار ضریحش، تمام دنیا را فراموش کردم... و فقط "او" بود و "من"... مشایه... راهی که خاکش بوی بهشت می‌داد... هر قدم، وصالی بود با آسمان... هر نگاه، نوری بود از عشق...🌸 و کربلا... کربلا یعنی خانه‌ی دل‌های شکسته... یعنی اشک‌هایی که بی‌اذن جاری می‌شوند... یعنی آرامشی که فقط در سایه‌ی گنبد طلایی‌ات پیدا می‌شود...😭 بین‌الحرمین... قطعه‌ای از بهشت بود... جایی که زمان ایستاده بود و روح پرواز می‌کرد...🕊✨ جایی که حتی نفس کشیدن، عبادت بود...🌹 اما حالا برگشته‌ام... بدنم اینجاست، اما جانم هنوز در حریم توست... دل بی‌قرار است، چشم بی‌تاب، و قلب پر از حسرت...😔 یا حسین(ع)... این دل شکسته را دریاب... که دلتنگی‌ام تازه آغاز شده است... ✍ بانو فاطمه پورعباس https://eitaa.com/jz_ghafeleh
10.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 عکس العمل جالب مردم در مواجهه با حضور مسئول صدور و امضای همه گذرنامه های اربعین در نقطه صفر مرزی....🖤 ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام https://eitaa.com/jz_ghafeleh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰شارع الامین، شب آخر همپای قافله در امتداد خیابان شارع الامین، همان خیابان بهشتی، آخرین جلسه مسئولین خانم همپای قافله شکل گرفت؛ جلسه‌ای که برای مرور وظایف شب آخر بود. 🔰آقای حدادی از تغییر مسیر بازگشت گفتند؛ از خسروی به مهران. تصمیمی که در ظاهر، بدون ابهام و با توجه به تعهدات و درخواست‌های زائرانی که تقاضای تغییر مرز داشتند، اتخاذ شد. اما در دل این تصمیم، دغدغه‌هایی نهفته بود که مسئول کاروان با نگاه دوراندیشانه به آن‌ها اندیشید؛ دغدغه‌هایی که در اجرا، همواره با آن مواجه بوده‌است، لذا آمادگی برای سناریوهای پیش‌رو را می‌طلبید. 🔰زائریاران خانم، به مسئولیت‌هایی فکر می‌کردند که فردا، پیش از طلوع، باید انجامشان می‌دادند. نه فقط چک‌لیست‌ها و هماهنگی‌ها، بلکه مراقبت از آن‌هایی که هنوز در هوای بین‌الحرمین نفس می‌کشیدند. 🔰این جلسه، آخرین نبود. بلکه نقطه‌ی اتصال بود؛ میان آن‌چه گذشت، و آن‌چه در راه است و باید برای سال‌های بعد پی‌گیری شود. 🔰مسئول زائریاران خانم، خانم میرزاده، مجدد عهد خدمت، عهد صبر، عهدروایت را خاطرنشان کردند. 🔰ما طلبه‌ایم، نه فقط در کلاس‌ها، که در میدان‌های خدمت. و این جلسه، کلاس آخر ایشان نبود؛ بلکه تمرین آخرین مرحله‌ی همراهی بود. 🤲 خدایا، ما را در بازگشت نیز همپای قافله نگه دار. نه فقط در مسیر مشایه، که در مسیر معارفی که هنوز در کربلا جا مانده‌اند. ✍🏻بانو فاطمه پورعباس https://eitaa.com/jz_ghafeleh