کارنامه.apk
11.44M
#بازنشر
دریافت اپلیکشن تقویم روزانه دستاوردهای نظام
⁉️ دستاوردهای جمهوری اسلامی در هر روز سال چه بوده؟!
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیهادرایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
SayHi-Translate-5.0.12(www.farsroid.com).apk
29.31M
#بازنشر
نرم افزار مکالمه صوتی با کل مردم جهان.
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیهادرایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستان کوچکت بزرگترین گره های عالم رامی گشاید،بانوی نورزیباترین نگین خاتم کاروان
سفارش ماراهم پیش بابا می کنی؟
#رقیه_خاتون
#کودک
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیهادرایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 الحسین یجمعنا 🌹
▪️عزاداری در کشورهای دیگر
🔰 کشور افغانستان
قریه چوببوسعیدجاغوری
✴️ ارسالی از خانم مبارکه موسوی
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
20.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 الحسین یجمعنا 🌹
▪️عزاداری در سایر کشورهای جهان
🔰 کشور آلمان
🔰برلین(افغانستانی های مقیم آلمان)
✴️ ارسالی از خانم سیما محمدی
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 الحسین یجمعنا 🌹
▪️عزاداری در سایرکشورهای جهان
🔰 کشور افغانستان
🔰افغانستانیهای مقیم مشهد
✴️ ارسالی از خانم زهرا حسنی
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 الحسین یجمعنا 🌹
▪️عزاداری در سایر کشورهای جهان
🔰 کشور افغانستان
🔰کابل
✴️ ارسالی از خانم زهرا حسنی
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
25.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهمان سه ساله
زنگ خونه بهصدا دراومد اما برخلاف همیشه دل و دماغ دویدن توی حیاط و دروباز کردن رو نداشتم زانوهام رو بغل کرده بودم و به روبرو زل زده بودم، اشکهام بی صدا روی گونههام سر میخورد. مامان صدام کرد و گفت: هنوز که داری گریه میکنی، بدو برو دست و صورتتو بشور بیا که یه خبر خوب دارم برات.
دماغمو پرسروصدا بالا کشیدم و سرمو بی تفاوت برگردوندم.
مامان با یه لیوان شربت خوشرنگ زعفرون اومد پیشمو دستی توی موهام کشید:«غصه نخور دیگه پیرزن بی حوصله بود یه چیزی گفت، توام نباید انقده ورجه ورجه میکردی تو روضه دیگه، حواس بقیه پرت میشه وقت روضه شنیدن.»
انگار داغ دلم تازه شد، اینبار بلندبلند گریه کردم و بریده بریده گفتم:«خب،... پاهام.. سوزن سوزن... میشد..ـ جام... تنگ بود... 😭 اصلادیگه...روضه...نمیآم.»
سرموبغل کرد و قربون صدقه م رفت
:«مگه دست خودته خانووم، رقیه خاتون دعوتت میکنه، نمیشه نری.الانم دعوتی، خودت تنهایی، یه روضه که فقط خودت دعوتی، پاشو زود آمادهشو تا دیر نشده.»
سرمو با تعجب از رو سینه ش برداشتم و گفتم:«یعنی توام نمیای؟»
لبخند زد و گفت:«خاله معصومه روضه حضرت رقیه گرفته ،دعوتیاش همه دختر بچه هان. بزرگترا دعوت نیستن.»
یاد نگاه ناراحت خاله معصومه ، وقتی که بیبی گوهر داشت منو بخاطر وول خوردن دعوا میکرد، افتادم و بیشتر از قبل عاشقش شدم. با ذوق و شوق روسری مشکی و چادر مشکیمو پوشیدم و راهی روضه دخترونه ای شدم که اولین بار بود تو محله ی ما برگزار میشد.
✍مریم رضائی پور
🎞فاطمه امین زاده ۱۳ساله
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیهادرایتا ⬇️⬇️
@jz_resane