سلام. سوال خوبیه. ممنون
خوب میدونم که یه عده هستند که برای این چیزها گریه میکنند:
۱. ما که تحمل فشارها به عیسی قاسم و زکزاکی نداریم و واقعا از ته دل غصه میخوریم، میسوزیم وقتی تصورش میکنیم که چطور یه عده جرات کردند و اینقدر وقیحانه به امام معصوم ظلم کردند.😭
۲. منی که تحمل شنیدن حتی اسم آخوند محلمون توی دهن یه لات سر کوچه ندارم، تو مخم نمیگنجه که امام معصوم با این همه فضیلت و مرتبه علمی و معنوی، چرا باید سر و کارش به مجلس شراب و توهین های رقاصه ها و خودشیرین کن های درباری بیفته؟!😭
۳. غصه حرم نداشتنشون جدا ! اما وقتی میشنوم که برای تخریب قبور، از شیعه ها به زور استفاده کردند، دلم خیلی میسوزه و میگم خدا به داد شیعه های دق کرده ای برسه که زیر بار رفتند و قبور و گنبد را خیلی محترمانه برداشتند تا کسی با توهین این کار را نکنه! این خیلی میسوزونتم.😭
۴. وقتی از روضه ها و مطلومیت ها میگذرم، بیشتر از این میسوزم و اشک داغ میاد از چشمام که نمیدونم اگه اون زمان بودم، چند چند بودم و کدوم طرف می ایستادم؟! فکر کنم خودمو میزدم به بی خیالی و کر بودن که مثلا بعدش بگم خبر نداشتم!😭
و صد ها دلیل درست و منطقی دیگه
که اصلا نیاز به روضه خوندن نداره
و اصلا لازم نیست برای شحص امام معصوم گریه کنم
👈 من اگه عقلم میرسید که برای شخص امام گریه کنم که شخصا اشک امام را درنمیاوردم😭😭😭
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
گاهی فقط دوس داری باشه
حتی اگه حرفی هم رد و بدل نشه
اما باشه
همین بغل
کنار دستت
حتی رو مبل کناری
نه اینکه حتما روبروت باشه ها
نه
باشه فقط
حالا چه کسی دیگه باشه
و چه هیچکی نباشه
فقط تو و اون مهمین
میگم، حتی اگه هیچی هم نگین
حس بودن کنار دستت
همین که وای خدا الان اینجاست
بغل دستم نشسته
با اینکه ساکت نشسته و حتی صدای نفس کشیدنش هم کنترل میکنه که صدا نده
همین بسه
همین حضور بسه
کافیه
سرشار از ناگفته هاست
سرشار از حرفهای بسیار نازک و شنیدنی است
فقط داره ته دلت یه جوری میشه که جوووون
بالاخره نشست بغل دستم
تو داری هول میشیا
شاید اونم هول شده باشه
ما چه میدونیم؟
اما آمپر هیجان دلت رفته روی میلیون
از اینکه هستش
همین جاست
پاشده اومده پیشت
حاضر شده بغل دستت بشینه و هیچی نگه
شایدم منتظره تو دهن بازی کنی و بگی: خوش اومدی! چه خبر؟
تا اونم بگه: قربان شما ... سلامتیت!
آخ
خدا
یه چیزی تو همین حس و حاله
حس خلوت شب جمعه ...
رو به قبله...
سر سجاده...
تو تاریکی...
تسبیح تربت تو دستت...
صورتت داغ اشک ...
اما بغضتو میخوری که صدا نده...
هیس ...
یواش ...
عزیزم
خدای من
بغلم کن
از رگ گردن نزدیک تر
دوستت دارم ...
یا رب
یا رب
یا رب...
#حدادپور_جهرمی
❤️ به جای اینکه همش بشینیم و کاری نکنیم و یا همش درگیر روزمرگی باشیم، پاشو آدرس و ساعت چند تا جلسه #جشن توپ واسه میلاد پیامبر و امام صادق در نزدیکی خونتون پیدا کن و برنامه ریزی کن تا شرکت کنی☺️
حالا اگه بتونی یه دو تا پلاستیک شکلات هم بخری و بریزی رو سر مردم و بدی دست بچه ها مخصوصا دختر کوچولوهای چادری، خیلی هم بهترتر و عالی تر😊
خطاب به آقایون خانواده دوست👈 یه دست به سر و روت بکش و یه شاخه گل بخر و ببر خونه!
فکر کن روزای اول آشناییتونه ...
فکر کن میخوای مخشو بزنی و خودتو توی دلش جا کنی ...
بذار زن و بچت بفهمن شب عیده ...
بذار بچه هات وقتی میبینن داری همسرتو میبوسی، یواشکی نگاتون کنن و بهتون بخندن!😁
والا جای دوری نمیره ...
خوش گذرونی خرج نداره ...
دل صاف و ساده و بچگونه و عاشق میخواد🌺
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
_کجایی؟
_ #کف_خیابون!
_چی میخوری؟
_کیک و ساندیس😉
_سرما نخوری یه وقت!
_مرد سرما بخوره بهتر از اینه که زن و بچش غصه بخورن.🌷
_وقتایی هم که نیستی غصه میخوریم😔
_بغض نکن حالا
_نمیتونم جلوشو بگیرم. کاش میومدی حداقل یه استکان چایی داغ میخوردی و میرفتی
_چاییت داغه؟
_داییمم چاقه
_ اون که البته😂😂
_😭😭محمد زود بیا
_خدا بزرگه عزیزدلم🌷
_گوشیت فقط گل لاله داره که همش لاله میفرستی؟ وقتی لاله میبینم حس میکنم الان باید شهید بشی
_وااااااای 😱 چشم بابا چشم ... بیا 🍀☘🌿🌱🌴🌳🌲🎋🍃🍂🍁🍄🌾💐🌷🌻🌼🌸🌺🥀🌹 خوبه حالا؟😊
_تو چطوری وسط سرما و بعد از دو سه روز بی خوابی، ایموجی خندت میاد؟
_اینم بلدم👈😌
خنده بدم؟
پز و افاده بدم؟
گریه بدم؟
بوس بدم؟
کدومو بدم؟
_همشو بده 😭😭
_گریه نکن
_دلم گرفته
_خدا نکنه. سر و صدا میاد. باید برم.
_برو . خدا به همرات😭💋😭
_به خدا سپردمت مادر بچه هام. خانم خونم.💋💋
👈 سلامتی همه حافظان امنیت و خانواده های مظلومشون صلوات صلوات صلوات🌺🌺🌺
#حدادپور_جهرمی
دروغه آقا
به والله دروغه
به این چیزا اصلا اهمیت ندید و گناهش بندازین گردن من!
اگه فردای قیامت کسی گفت چرا به اون دو تا موی وسط قرآن توجه نکردی، بگو فلانی گفته و برین گردن اونو بگیرین!
والا
من بچه بودم که امام راحل مرحوم شدند و همین چیزا را اون موقع هم دقیقا نقل کردند و شایعه شد!
حتی عوضیا نوع و جنسش هم تغییر نمیدن که لااقل یه تنوع باحال در شایعه ها ایجاد بشه و جذبشون بشیم😏
#شایعه_ممنوع
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
ارسال شده از سروش+:
#منبر_کوتاه
یکبار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد. لبخندی زد و گفت:
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.
دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.
دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.
دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم،
سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.
دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند.
آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای:
اهدافم
رویاهایم
ایده هایم و
سرنوشتم
روزی که جنگ های کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد.
هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.
🔹 امام رضا علیه السلام:
ای یونس! زیانی به تو نرسد هرگاه در دست راستت گوهری باشد و مردمان بگویند سرگین است، و اگر در دستت سرگین باشد و مردمان بگویند گوهر است، تو را سودی رساند؟ گفتم: نه (سودی ندارد). امام فرمود: ای یونس! تو (خود) چنین هستی، اگر به حق چنگ زدی، و امام از تو خوشنود بود، گفته های مردم نمی تواند زیانی به تو برساند.(حکیمی، محمد، فرازهایی از سخنان امام رضا(ع)، دفتر دوم، ص. ۱۸)
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
🌷🌷🌷🌷🌷🌷