*سحـر گاهی اگـر سجاده وا کردی دعایم کن*
*بساط گـریـه در خلوت بپـا کردی دعایم کن*
دلت دریاست میدانم که پیشش آبرو داری
نشستی با خدای خود صفا کردی دعایم کن
*کسی این گوشه ی دنیاست محتاج دعای تو*
*به تسبیحت اگـر ذکـر خدا کردی دعایم کن*
، به رسم عاشقان ای دوست
دلت لرزید و یادی هم ز ما کردی دعایم کن
*خدا را زیر لب امشب صدا کردی دعایم کن*
منم آن روسیاهی که خجالت میکشد از خود
بحق هـر غریبی کـه دعــا کردی دعایم کن
🍃
یادم آمد از نگاهش انتظاری تازه داشت
دامنی از سوسن وچشمش بهاری تازه داشت
یادم آمد در مسیرکوچه باغ خاطرم
روی آن شاخ اقاقی یادگاری تازه داشت
آب تا میزد مسیرش را نگاه خیس من
باز دیدم برسیه مژگان غباری تازه داشت
یادم آمد دربلوغ نسترن های جوان
سبز می آمد،شکوفا،برگ وباری تازه داشت
درتمام پیچ پیچِ کوچه ها می رفت وباز
باسکوت آهنگ ِخودقصد دیاری تازه داشت
گفتمش بی من مرو مُردم دراین شهرعطش
گفت بایدانتظار چشمه ساری تازه داشت
باخیال گل رخی درباغ شعرآمد "حبیب"
باز با شورِ غزل قول وقراری تازه داشت..
تو آن x توابع دلم هستی ؛
بیا تا جایگذاریت کنم در تک تک معادلتم ..
بیا تا جواب تمام توابع ، عشق شود