در من
دیوانه ای جا مانده
که دست از
دوست داشتنت بر نمیدارد!
با تو قدم میزند
حرف میزند
میخندد
شعر میخواند
قهوه میخورد
فقط نمیتواند
در آغوش بگیردت ...
به گمانم
همین بی آغوشی
او را
خواهد کشت ...
#مریم_قهرمانلو
🍀||
Near your eyes everything is calm. You've challenged all the Anodyne..!
حوالی چشمانت ❣
همہ چیز آرام است ،❣
تو تمام مسڪن ها را ❣
بہ چالش ڪشیده ای..!😍😘
یه رفیق داشتم خیلی مذهبی بود ، یه بار میخواست بیاد خونمون انقد دم در گفت یالله آخرش بابام داد زد بیا تو دیگه
منم چادر سرمه 😐😂
قهر فقط قهر کردن دخترا تو دانشگاه !
۲ نفر باهم قهر میکنن ۲۰ نفر به طرفداری از هر کدوم روابط دیپلماتیکشونو با طرف دیگه قطع میکنن 😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیوه حل مسائل ریاضی در مدارس ژاپن
دلبر شیرین بازیگوش من...
عطر تو پیچیده در آغوش من...
شهر از بوی نگاهت پر شده...
گل فروشان نانشان آجر شده...
کس ندیده مثل تو این گونه یار...
کوزه ای لبریز و چشمانی خمار...
دلبر من ،ماه بازیگوش من...
بی تو میپیچد به خود آغوش من...
تا لبت ساییده بر فنجان من...
جسم غم جاری شده در جان من...
آه ،لب اینقدر آفت خیز نیست...
تشنه را از بوسه ات پرهیز نیست...
طعم باران میدهد لبهای تو...
مزه جان میدهد لبهای تو...
کاشکی من میشدم خال لبت...
مثنوی هایم همه مال لبت...
🌱
همه ی ما باید کسی را داشته باشیم
که وقتی یک روز ، روزِ ما نبود
بنشینیم رو به رویش و غرغر کنان از سیر تا پیازِ تمامِ بد بیاری هایمان را برایش تعریف کنیم
و او هم لبخند به لب گوش کند و پایانِ هر جمله مان بگوید
"حق داشتی پس اینقد عصبی بشی،
حالا ولش کن مهم نیست،فدایِ سرت"
میدانید آدم هرچقدر هم قوی باشد
باید کسی را داشته باشد
که حالِ بدش را بفهمد
که نگذارد
به حالِ خودش بماند
کسی که حالمان را به حالش گره زده باشد.
🌷سیدی یا اباعبدالله🌷
بعد مرگم ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﻟﺤﺪﻡ
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻋﺸﻖ حسين بن ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﻠﺪم
ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﭘﺮﭘﺮ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮔﻞ ﯾﺎﺱ
ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﻣﺴﺖ ﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﻋﺒﺎﺱ
ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯازل ﻣﺬﻫﺒيم
ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺪ ﺯﯾﻨﺒﯿﻢ
ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺖ ﺍﺯ ﻗﺪﺡ ﺳﺎﻏﺮﯾﻢ
ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮﯾﻢ
ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺩﮔﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﻭﺳﺖ
ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻋﻠﯽ ﺍﺻﻐﺮ ﺍﻭﺳﺖ
ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮔﻨﻪ ﭘﺮﺩﻩ ي ﻣﻬﺘﺎﺑﺶ ﺷﺪ
ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭﺳﯿﻨﻪ ﺯﻥ ﺷﺎﻫﺶ ﺷﺪ
ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺟﺎ
ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪﮐﻪ ﻣﺄﻭﺍﺵ ﺷﺪﻩ ﮐﺮﺑﺒﻼ
ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻧﻮﮐﺮ ﺑﺪﻋﻬﺪﯼ ﺑﻮﺩ
ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ " ﻣﻨﺘﻈﺮ" ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻮﺩ.
🔻اللهم الرزقنی شفاعه الحسین یوم الورود
سلام، صبحت بخیر آقاے من
دلم نموده دوباره هواے حضرٺ مهدے
تمام دار و ندارم فداے حضرٺ مهدے
اگر ڪه دیده براهے ، بخوان دعاے فرج را
ظهور او برساند، خداے حضرٺ مهدے
. . 🌸اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَليِّکَ الفَرَج🌸
باسلام خدمت همه دوستان
صبحتون مهدوی
روزتان سرشار از عشق الهی
موفق وسربلند باشید
🌹🌹🌹🌹🌹
May 11
یه دختر و پسر از همکلاسیای دانشگام خیلی با هم رفیق بودن! همش هم میگفتن مثل داداش و آبجی هستیم با هم و فلان !
الانم دوتا بچه دارن و با خوبی و خوشی دارن با هم زندگی میکنن ! منظور اینکه خیلی ناامید نباشید از این داداشی گفتنا و آبجی گفتنا :)
《پریناز》
همچو صُبحم یِک نفس
باقیست تادیدار تو
چِهره بنما دلبرا
تاجان بَرافشانم چو شَمع ...
#حافظ
با اهل جدل مجادله باید کرد
با تیغ زبان مقابله باید کرد
بر منطق وحی سر اگر نسپردند
بی چون و چرا مباهله باید کرد
شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت
از فاطمه و اباالحسن باید گفت
تا خاطره ی مباهله گُم نشود
پیوسته، سخن، سخن، سخن باید گفت
🌷سالروز اثبات حقّانیت اهل البیت
عصمت و طهارت توسط خداوند
عّزوجل بر تمامی اَدیان و مذاهب
جهان بر تمامی شیعیان و مُحبّین
🌷آل_یاسین (علیهم السلام) مبارک باد
تو خیابون خانمه اومده بهم میگه :
دخترم، خواهر شبیه خودت نداری که دم بخت باشه ؟
عایا من خودم دم مرگ بودم به نظرش ؟!😢😂😁
یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مىکرد نگاه مىکرد.
ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟
مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مىکنى و باعث ناراحتى من مىشوی، یکى از موهایم سفید مىشود.
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!🙈😍😂😁😁😁😁