#درمان_فقط_شماييد
مهدی جان
نمی دانم دیگر
به چه دردی باید مبتلا شویم
تا بفهمیم
درمان فقط شماييد ...
آنکه از شرم گنه
باید کند غیبت منم
تو چرا جور گنهکاران عالم میکشی...؟
▪️مردم امیدوار به غیرند و ما به تو
▫️امام عصر علیه السلام
قلبِ تو
سرزمین من است
خانواده من است
ملت من است؛
قلبِ تو، قلب من است...
#سمیح_القاسم
❤️✨❤️
4_5845829499245036852.mp3
8.07M
🍃🌸🎼❤️آوای زیبای سه پنج روزه که بوی گل نیومد یار ...
🍃🌸از استادعلیرضا افتخاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا نگاه کنید 👆 ❤️
━━━━━━◈❖✿❖◈━━━━━
اولین روزِ عروسی، یک نمـ📿ـاز از جنسِ عشـ💕ـق
این شـروعِ زندگــیِ بچههای مذهبـ😇ـیست🌟
#لاادری
━━━━━━◈❖✿❖◈━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عاشقانه
دوستت دارم به ضرب چماق
دل بی رخ خوب تو سر خویش ندارد
جان طاقت هجرتو ازین بیش ندارد
از عاقبت عشق تو اندیشه نکردم
دیوانه دل عاقبت اندیش ندارد
#سیف_فرغانی
💫
شده ابراز کنی عشق❤️و طرف در پی آن😒
بزند فرق ِ سرت داد 🗣 و بلاکت بکند😢
#امیر_رستمی
😢
💫
پسر ماه بیا در شب یلدا بدرخش
ایمسیحای دلخستهی زهرا بدرخش
شب یلدایی این هجر ندارد پایان؟!
سرتان سبز به آیینهی فردا بدرخش...
اللهم عجل لولیک الفرج
.
یک جوان ساده وخوشتیپ میخواهم بده 👨
صاحب بنزم نشد باجیپ میخواهم بده 🚗
من به کم هم قانعم پروردگارمهربان 😕
سرنگهبان هم نشد سرتیپ میخواهم بده👮♂
#عالیه_رجبی
☺️
.
از تو برکندن دل،
ممکن اگر بود مرا
به تمنای تو كِی،
این همه جان میکندم؟
🖋 #ثنایی_هروی
#شب_جمعست_هوایت_نکنم_میمیرم
شبجمعہ اسٺ سَلام همهی نوڪرها
بہ شہِ ڪربوبَلا پادشہِ بیسرها
و بگویید بہ ارباب ڪه مهمان دارد
بہ فدای قدمِ مادرتو مادرها
♥التماس دعا♥:
از ورودی صحن می دیدم
هرکه با هر عقیده می آمد
درکنار جوان رعنایی
مادرش قد خمیده می آمد
پیرزن داشت با پسر میگفت
من که میدانم از چه دلگیری
با من اینک بیا حرم...اما...
حرف مادر نداشت تاثیری
پیرزن روی ویلچر،خسته
با مفاتیح کهنه ای در دست
کوهی از درد بود و فهمیدم
به کریمه پناه آورده ست
حاجت اهل روستا انگار
لابلای صداش پنهان بود
گوشه ی کوله بار ساده ی او
التماسِ دعا فراوان بود
داشت با ((اشفعی لنا)) تا عرش
دل من را قدم قدم می برد
ویلچر دست من...، ولی در اصل
او مرا داشت تا حرم می برد
گفت: با گریه های کهنه ی من
این حرم حس مشترک دارد
شصت سال است زائرش هستم
سفره فاطمه نمک دارد
باورش بود باورش آری
دم در تا مدینه برد مرا
بی اراده به سوی گنبد گفت
السلام علیکِ یا زهرا
باهمان لهجه ی دهاتی خود
گفت: من باز آمدم بانو
به برادر مرا سفارش کن
نور چشمان ضامن آهو
لطف کن باز هم مرا بپذیر
من غریبم فقط تو را دارم
جان سلطان طوس کاری کن
گره افتاده است در کارم
پسرم از زمانه دلگیراست
گوشه چشمی به اشک و آهش کن
از خجالت نیامده به حرم
حاجتش را بده،نگاهش کن
.
.
.
ویلچر ماند و پیرزن می رفت
باهمان قلب آرزومندش
ساعت هشت بود و برمیگشت
لنگ لنگان به سوی فرزندش
با خداحافظی او دیدم
حرم انگار غرق حاجت اوست
گریه میکرد و با خودم گفتم
مگر این آخرین زیارت اوست
روزها رفت و در خیالاتم
ماند از پیرزن معمایی
سالها بعد در ورودی صحن
پیشم آمد جوان رعنایی
در بغل داشت طفل نوزادی
نام اورا رضا گذاشته بود
پیرزن با دعای خیر خودش
یادگاری بجا گذاشته بود...
مجید تال
تو طعم شیرین یک خیالی
که بوی خوش زیستن میدهد
تو بهانه ای برای ماه
خودش به من گفت
که دل به چنبره چشمانت بسته
و خوابه چشمانت را
برای سیاره ها تعریف کرده
حتی گفت که مارس
از عشق تو خود را به آتش کشیده
و ونوس در حال مرگ است
از من چه انتظاریست
چطور میتوانم خود را در عشقت
زنده نگه دارم
وقتی که کهکشان به زجه افتاده ...
طلوع می کند آن افتاب پنهانی
زسمت مشرق جغرافیای عرفانی
دوباره پلک دلم می پرد ازنشانه چیست؟
شنیده ام که می آید به مهمانی
کسی که سبزتر است از هزار بار بهار
کسی شگفت ، کسی آنچنان که می دانی
کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که یاد تو ارامشی ست توفانی
قیصر امین پور
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃