eitaa logo
کنگره ۲۵۰۰شهیدنجف آباد
492 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
65 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
13.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥نماهنگ بی مردم 👏مرثیه ای که کار چند منبر را انجام داد 🌹خدا قوت حاج 🌠مساجد و هیئتها باید اینگونه باشند. غرق شور و شعور و حماسه، رکودهای غافلانه را به حرکت درآورد و جهل ها و تنبلی ها را در هم بشکند و مکرها و نیرنگهای تکراری تاریخ را برملا کند و از عبرت ها ودرسها بگوید که آن وقایع تلخ امروز و به دست ما تکرار نشود ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️به عشق همه بچه های فداکار نیروی انتظامی❣️ امنیت اتفاقی نیست شب را آسوده بخواب آنها بیدارند ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🕊• ↷ •♡♡• [۲۹] 🌓 🌓 دلم عزیزیست که بوی فضای دلم را کرده است ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌓 💓 🌹 ... من می گویم 🌴 شب تو بگو عاقبت شما 🌹 به شبتون شهدایی ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است🕊 🌹 والامقام 🌹 شهرستان نجف آباد 🌹ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شده اند 🌹 این والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : فرزند : حسنعلی : 🗓 1333/07/04 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : متأهل شغل : پاسدار : 🗓 1359/09/26 🗓 مسئولیت : فرمانده جبهۀ شوش ـ در آغاز جنگ تحمیلی محل : شوش عملیات : درگیری در منطقه مزار : ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ فرزند : محمد حسن : 🗓 1338/04/28 🗓 محل تولد : آبادان وضعیت تاهل : مجرد شغل : دانش آموز : 🗓 1359/09/26 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : شوش عملیات : خط پدافندی مزار : 🕊 🌹 🕊 ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
🕊💓🕊💓 🕊 سلام علیکم🙋 ✨ روزتون پر از خیر و برکت باشد 🤲 ☀️امروز مهمان شهید عزیز ⚘️سردار حیدرعلی طالبی⚘️ هستیم. 🎁مهمانش هستیم ان شاء الله با آگاهی و کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگوار هدیه می دهیم ✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و... 💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله ╭┅─🌷💞🌷─┅╮ مدیون قطره قطره خون شهیدان هستیم ╰┅─🌷💞🌷─┅╯ 💌نکات ♡نظم برای بندگی♡ به مرور در کانال💌 ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
لحظه شهادت این شهید بزرگوار زیباست⬇️ حدود ساعت پنج عصر، درگیری قدری فروکش کرد. میرزا دست بر خاک زد و تیمم کرد و در میان ایستاد. در حالی که دست ها را به برده بود، ناگهان گلوله خمپاره ۶۰ در نزدیکی او فرود آمد و بر اثر اصابت ترکش به درجه نائل آمد ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
(استاد میرزا) فرمانده جبهۀ شوش (در آغاز جنگ تحمیلی) پدرش کارگری ساده بود، حیدرعلی در طول تحصیل و در خلال مدرسه‌ رفتن‌ها هرگاه حتی چند ساعتی فراغت می‌یافت، به کار مشغول می‌شد تا از این راه هم هزینۀ تحصیل خود را تأمین کند و هم کمک خرج زندگی خانواده باشد. پُر شور و پُر تلاش بود و هیچ‌گاه از فعالیت و جنب و جوش باز نایستاد. به خاطر فقر مالی مجبور شد دو بار تحصیل را رها کند. یک بار پس از پایان دورۀ ششم ابتدایی و بار دیگر هم در سال دوم دبیرستان؛ اما این باعث نشد مطالعۀ کتاب‌های مذهبی و علمی را کنار بگذارد. ◀️علاقۀ زیادی به مسافرت داشت و به اکثر شهرهای ایران سفر کرده بود. ◀️صداقت در بیان و رفتارش و پاکی در کردارش باعث شده بود که دوستان زیادی گِرد او جمع شوند. سربازی‌اش که تمام شد به کار آهنگری و در و پنجره‌سازی مشغول شد. ◀️ با شروع زمزمۀ انقلاب، شب‌ها به دوستانش آموزش جنگ‌های نا منظم می‌داد. ◀️ آن‌ها با سلاح‌های ساده‌ای همــچون: نارنـجـک دسـت‌سـاز، سه‌راهی، کوکتل مولوتف و با استفاده از ابتکارات مردمی ضربات محکمی را بر مأموران و سرسپردگان رژیم در روز حملۀ وحشیانۀ آن‌ها به نجف‌آباد در 11 و 12 محرّم 1357 زدند. در حین تظاهرات دستگیر شد. پس از آزادی، به همراه چند تن از مبارزان، سه ماه در باغ‌ها مخفیانه بسر برد. یک هفته قبل از ورود امام خمینی به ایران، به تهران رفت و تا پیروزی انقلاب در تهران ماند. در 21 و 22 بهمن 1357 به همراه دوستانش در تصرف پادگان‌ها نقش فعالی داشت. همان روزها حین مبارزه از ناحیۀ شانه هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مدتی بستری شد. در فاصلۀ ماه‌های پیروزی انقلاب تا جنگ، در ادارۀ مواد مخدر اصفهان، خوش درخشید. . سخنان امام راهنمای عمل او بود و با هر پیام ایشان خط‌مشی میرزا نیز مشخص می‌شد، زمانی که امام پیام رهایی کردستان را از دست اشرار دادند بدون درنگ راهی آن منطقه شد و مدتی را در مقابله با اشرار در کردستان بسر برد. ◀️ شجاعت، صبر، تصمیم مدبرانه، مردم‌داری، نظم، دوراندیشی و قدرت مدیریت از ویژگی‌های او بود. ◀️زمانی که شهید محمد منتظری تعدادی از برادران را به سوریه فرستاد تا ضمن آموزش نبردهای چریکی، مقدمات برای حضور در جنوب لبنان فراهم شود، استاد میرزا جزء پیشگامان جهاد مقدس علیه بود. ◀️ او برای گذراندن دوره‌های آموزش نظامی و پیوند رزمنده‌های هم‌تراز خود و کمک به نهضت‌های رهایی‌بخش به کشورهای عربی، هند، پاکستان افغانستان و سوریه عزیمت کرد. ◀️وقتی طبل جنگ عراق با ایران به صدا در آمد، استاد میرزا طاقت نیاورد و در حالی که در سفر افغانستان و کمک به مجاهدان افغان در مبارزه با ارتش سرخ بود، چند شبانه‌روز با سختی کوه‌های افغانستان را طی کرد تا در صف رزمندگان جبهۀ ایران قرار گیرد. استاد میرزا کسی بود که موقعیت استراتژیک منطقۀ شوش و نفوذ عراقی‌ها را از آن بخش به داخل ایران درک کرده و به سرعت گروهی از نیروهای داوطلب نجف‌آباد را به جبهۀ شوش برد و خود فرماندهی جبهۀ شوش را بر عهده گرفت. 17 آذر 1359 در جبهۀ شوش، عملیاتی ایذایی علیه دشمن طراحی و اجرا کرد. میرزا با هدایت نیروهایش ضربات محکمی به دشمن وارد ساخت. آن روز درگیری یکسره تا عصر به طول انجامید. تعدادی از عراقی‌ها کشته و مجروح و متواری شدند و چند نفر نیز خود را تسلیم کردند. حدود ساعت پنج عصر، درگیری قدری فروکش کرد. میرزا دست بر خاک زد و تیمم کرد و در میان شیار تپه به نماز ایستاد.در حالی که دست‌ها را به قنوت برده بود، ناگهان گلولۀ خمپارۀ 60 در نزدیکی او فرود آمد و بر اثر اصابت ترکش به درجۀ شهادت نائل آمد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
🕊 شهید حیدرعلی طالبی (سمت چپ) در دوران سربازی. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
🕊 شهید حیدرعلی طالبی (سمت چپ) که سوابق درخشانی در مبارزات مسلحانه دوران قبل از انقلاب و چندین ماه همراهی با مبارزان افغانستانی را داشت و در مقطعی نیز دوره های فشرده جنگ چریکی را در سوریه گذرانده بود، در زمان شهادت فرماندهی جمعی از نیروهای داوطلب اعزامی را بر عهده داشت. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
دور اندیشی کاظمی روزی به میرزا گفتم: «به جای اینکه اینجا بنشینیم؛ چرا به حمله نمی کنیم؟» ایشان مرا به دامنه کوه بردند و رو به من گفتند : « شما که می گویید حمله کنیم، فکر این را کرده اید که اگر یک نفر شد، آیا برای انتقالش به عقب به نیرویی نیاز نداریم؟ به ماشین احتیاج نداریم؟ به نیرویی دیگر که جای او گذاشته شود، احتیاج نداریم؟ به و کسی که آن را به خط برساند، نیاز نداریم؟ قبل از هر حمله همه این چیزها باید مهیا باشد.» و این گونه بود که با صحبت های ایشان قانع شدم. گاهی نیمه شب ها مرا از خواب بیدار می کرد و می گفت: «امشب می خواهیم عراقی ها را بیدار کنیم.» بعد یک گلوله آر.پی.جی بر می داشتیم و در دل عراقی ها می رفتیم و پس از شلیک گلوله دوباره به عقب برمیگشتیم. ⭕️میرزا می گفت: « آن ها باید بدانند که ما همیشه بیداریم.»⭕️ ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی؛حاج هاشم روح الله معتقد بود که هر مبارزی برای کاری ساخته شده است. مثلاً فلان مبارز حتی نباید شعار بدهد و برود بین مردم! چون نباید شناخته شود. یا می‌گفت که آن مبارز باید نارنجک‌ها را پر کند و از خانه نرود بیرون! ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی:مادرشهید سرکشی از خانواده‌ی فقرا سراغ می‌گرفت از خانواده‌های فقیر. اگر کمکی از دستش بر می‌آمد، دریغ نمی‌کرد. خانواده‌ای بود که پدرشان از دو پا فلج و دو فرزند کوچک داشتند. میرزا در یکی از سرکشی‌هایش، متوجه حوض وسط خانه‌ی آن‌ها شد. به سرعت رفت به مغازه‌اش. دری برای آن حوض ساخت تا خدایی ناکرده خطری پیش نیاید. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی:پدرشهید عنوان خاطره :در راه خدا رفت سرجوخه بودم. درجنگ آذربایجان سه مدال گرفتم. خودم را در راه خدا روانه کردم برای جنگ، فرزندم هم در راه خدا رفت. برادرم نیز در جنگ سمیرم شهید شد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی:سردار آفابابائیان عنوان خاطره : مظلومیت میرزا بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، ایشان را به گروه‌های چپ، فرقان و کمونیست منتسب کردند. زمانی که خواستند میرزا را به خاک بسپارند، حدود سی نفر از افراد گروه‌های چپ از تهران آمدند برا شرکت در تشییع جنازه‌ی ایشان. آن زمان گروه‌های چپ وکمونیست‌ها لباس‌هایی می‌پوشیدند که سر شانه‌اش پاکن بود و دکمه داشت. البته نظامی‌ها هم چنین لباس‌هایی می‌پوشیدند. میرزا نیز چنین لباسی بر تن می‌کرد. شاید عکس ایشان را با این لباس‌ها دیده بودند و تصور می‌کردند که میرزا هم تفکر آ‌ها را داشته است. آن روزها زدن این انگ‌ها مرسوم بود. وقتی می‌خواستند کسی را طرد کنند، اورا جزء توده‌ای‌ها، کمونیست‌ها و منافقان می‌خواندند. این مسئله را بزرگ جلوه دادند وسبب شد تا کسی در مورد میرزا تحقیق نکند و سوابق، ، اسناد ومدارک ایشان را مطرح نسازند. این‌ها همه به خاطر مظلومیت میرزا طالب است. آن‌طور که شاید و باید به ایشان نپرداختند و حق‌شان را اداء نکردند. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی:غلامرضا مهدیه (هم رزم) عنوان خاطره : ماشین‌اش آتش گرفت! یک وانت داشت که وقف انقلاب بود. البته خودش نیز وقف انقلاب بود. آن شب وقتی با سرعت درحال رانندگی بود، کوکتل مولوتوف‌هایی که همراهش بود روی هم ریخت و ماشین‌اش آتش گرفت. به در مسجد حاج شیخ احمد که رسید، نارنجک‌ها را از ماشین بیرون آورد و گذاشت زیر پل. شروع کرد به داد و فریاد زدن. می‌گفت: «مگر من چه کار کرده‌ام که ماشینم را آتش زدید؟» نیروهای ساواک جویای ماجرا شدند. میرزا بدون هیچ و واهمه‌ای جواب داد: «به من گفته‌اند بگو مرگ بر شاه، نگفته‌ام و ماشین‌ام را آتش زدند.» مأموران شروع کردند به کمک دادن و ماشین را خاموش کردند. پس از خاموشی، میرزا ماشین را برداشت و رفت. او در چنین مواقعی هول و اضطراب پیدا نمی‌کرد، بلکه با زیرکی خاص ماجرا را به خوبی تمام می‌کرد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡•• مےنویسیمـ‌اگریازهـرا ڪارداریمـ‌همہ‌بازهـرا مے‌نویسیمـ‌هزاران‌دفعہ فاطمہ‌فاطمہ‌،‌زهرازهـرا.. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡•• من قدرتِ او را؛ محبتِ مادر؎ او را در هور دیدم! فاطمه در هور؛ فاطمه در ڪربلا؎ پنج؛ فاطمه در اروند؛ فاطمه درڪوه‌ها؎ سخت‌وسردڪردستان مـــــــــــــــــــــــادر؎ ڪرد..💔‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🕊• ↷ •♡♡• [۳۰] 🌓 🌓 دلم عزیزیست که بوی فضای دلم را کرده است ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌓 💓 🌹 ... من می گویم 🌴 شب تو بگو عاقبت شما 🌹 به شبتون شهدایی ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
امروز سالروز تولدتان مبارک 🍀 پاسدار علی حبیب الهی💐 (غلامحسین) 🍀 بسیجی ابراهیم پزشکی 💐 (محمد) 🍀 بسیجی رضا توکلی 💐 (مانده علی) 🍀 بسیجی مجتبی عبدالعظیمی 💐 (محمود) 🍀 بسیجی حسین کرباسی 💐 (سبزعلی) 🍀 بسیجی محسن نطری 💐 (غلامرضا) 🍀 بسیجی علی چاوشی 💐 (حسن) 🍀 جهادگر فریدون شریعتی💐 (عباسعلی) 🍀 جهادگر حسینعلی غیور 💐 (اسماعیل) 🍀 سرباز عبدالستار لطفی💐 (رضا) ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
🕊💓🕊💓 🕊 سلام علیکم🙋 ✨ روزتون پر از خیر و برکت باشد 🤲 ☀️امروز مهمان شهیده عزیز ⚘️طیبه تنهایی⚘️ هستیم. 🎁مهمانش هستیم ان شاء الله با آگاهی و کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگوار هدیه می دهیم ✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و... 💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله ╭┅─🌷💞🌷─┅╮ مدیون قطره قطره خون شهیدان هستیم ╰┅─🌷💞🌷─┅╯ 💌نکات ♡نظم برای بندگی♡ به مرور در کانال💌 ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
⭕️روایتی از شهادت و تدفین مخفیانه از ترس عوامل طاغوت⭕️ شهید طیبه تنهایی، اولین فرزند اسماعیل ۱۱ آذر ۱۳۱۴ در نجف آباد به دنیا آمد. دورۀ شیرین کودکی را در کنار والدین با ایمان خود گذراند و برای کسب علم راهی مدرسه شد. طیبه از همان کودکی با واجبات دین آشنا شد و در هر چه بهتر انجام دادن آن کوشید. به پدر و مادر خود احترام می‌گذاشت. از ویژگی‌های بارز این عزیز می‌توان به خوش اخلاق، مهربان، صبور، زرنگ و با حیا بودنش اشاره کرد. در مشکلات به خدا توکل می‌کرد. در مراسم عزاداری و میلاد اهل بیت حاضر می‌شد. تا می‌توانست برای اقامۀ نماز راهی مسجد می‌شد. روز‌های جمعه برای خواندن نماز راهی مسجد می‌شد. بیشتر اوقات کلام الله مجید را زمزمه می‌کرد. در نوجوانی ازدواج کرد، مراسم ازدواج آنان ساده و سنتی بود. در کنار کار‌های منزل برای کمک به امرار معاش قالی می‌بافت. در حلال و حرام هر چیزی بسیار دقت می‌کرد. خواهرش می‌گفت: «هنوز بچه بودم که طیبه ازدواج کرد. به او عادت داشتم و اگر چند روز نمی‌دیدمش، دلگیر می‌شدم و غصه‌دار. اگر به خانه‌شان می‌رفتم و او را ناراحت می‌دیدم، دلم می‌شکست و با گریه می‌گفتم که من هم امروز می‌خواهم ناراحت باشم. دلم می‌خواست هر وقت خواهرم را می‌بینم، خنده بر لب‌هایش نشسته باشد. او هم به من عادت داشت. مرا نه فقط به چشم خواهر؛ بلکه عزیزتر از آن می‌دید.» هر ساله روز ۲۸ صفر نذری می‌پخت و ارادت خود را به امامان نشان می‌داد. به امام خمینی علاقه داشت و دستورات ایشان را با دل و جان گوش می‌داد. بعد از سال‌ها که متوجه شد نمی‌تواند صاحب فرزند شود به رضای خداوند راضی بود و طفلی را به فرزندی قبول کرد. او را مانند فرزند نداشتۀ خود دوست داشت و در هرچه بهتر تربیت شدنش می‌کوشید. هنگامی که انقلاب مردم ایران علیه رژیم پهلوی آغاز شد او پابه پای دیگر آزادی خواهان در این عرصه حضور داشت. درست ۲۲ بهمن آذر سال ۵۷ او به صف تظاهرات کنندگان پیوسته بود که در میان جمعیت متوجه شد کودکی روی زمین افتاده است، برای بلند کردن او از روی زمین شتافت، اما تیر بی امانِ مأموران ساواک بدنش را درید. مردم به سختی پیکر پاکش را از چنگالِ ظالمان زمان مخفی کردند. خانواده‌اش تصمیم گرفتند شبانه و به دور از چشم مأموران او را در مزار نجف‌آباد به خاک بسپارند. در دل تاریکی و به دور از چشم آدم‌ها در کوچه پس کوچه‌های تاریک به سختی او را به مزار رساندند. گلوله‌ای بدنش را شکافته بود باعث شد خونش بند نیاید. روی بدنش پلاستیک کشیدند و پس از غسل، مخفیانه او را به خاک سپردند. فردای آن روز هم در منزل مخفیانه مراسم گرفته و در خلوت و تنهایی برایش سوگواری کردند. خواهر شهیده تنهایی تعریف می‌کند: «عصرهنگام بود که گفتند: «قبر طیبه آماده است. باید پیکرش را مخفیانه منتقل کنیم به مزار.» من هنوز ناباورانه اشک می‌ریختم و ضجه می‌زدم. تاب دیدن پیکر غرق به خون تنها خواهرم را نداشتم. به هر صورتی بود، خودمان را رساندیم به مزار. گفتند: «خون از محل زخم همچنان فوران می‌کند. نایلون بیاورید.» محل زخم را پوشاندند و من که شاهد این ماجرا بودم همچنان با صدایی بلند گریه می‌کردم. گفتند: «لطفاً بلندبلند گریه نکنید، در غیر این صورت باید مزار را ترک کنید.» با آنکه خیلی سخت بود؛ اما تمام تلاشم را به کار گرفتم تا خود را کنترل کنم. دلم گرفته بود، خیلی زیاد. با خود گفتم: «طیبه جان، الگوی تو حضرت زهرا بود، زندگی‌ات ساده بود و بی‌آلایش و مراسم تدفین‌ات در سکوت و تنهایی! مثل حضرت زهرا (س).» عبدالحسین تنهایی روایت می‌کند: «وقتی که رفت، تا مدت‌ها چشم هامان گریان بود و لب‌ها بی‌حرکت. نه شوقی برای شادشدن بود و نه ذوقی برای خندیدن. زن‌های محله تا یک سال جانماز او را در مسجد پهن می‌کردند، همان جای همیشگی‌اش. می‌گفتند: «هنوز هم حس می‌کنیم که در میان ماست. هنوز نفس می‌کشد و با ما نماز می‌خواند.» ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
⭕️ شهید طیبه تنهایی، در شرایطی در حوالی محل فعلی درمانگاه نبی اکرم شهید می شود که در حال کمک به یک کودک بوده. شلیک عوامل رژیم پهلوی، قلب این شهید را می شکافد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
2532.2-F-E(1).mp3
3.09M
⭕️ مصاحبه عبدالحسین تنهایی برادر شهید طیبه تنهایی. شهید طیبه تنهایی فرزند اسماعیل، 22 آذر 57 طی حوادث «محرم خونین نجف آباد» در 43 سالگی به شهادت رسید. این مصاحبه، اوایل دهه 90، به همت «کنگره شهدای نجف آباد» انجام شده. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh