فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*عزیز زهرا، کجایی آقا؟؟؟؟*
اللهم_عجل_لولیک_الفرج*
کجایی آقا*
*نیستی
*بیچاره ایم عزیز زهرا ....*
🇵🇸کانال کمیل 🇮🇷
🖤یا زهــــــرا (س)
دعـا نما ڪہ دعــاے غـریبــــ مےگیـرد
دعـاے قلبـــ شڪستہ عجیبـــ مےگیـرد
مظلومـة_الشهیـده
شهدای فاطمی🏴🌹✊
شهیده 18 ساله صدیقه رودباری
۵ خرداد سال ۵۹، از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعالیت های جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد.در بانه هر کاری که از دستش بر می آمد انجام می داد.ددر سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانم ها بود. علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت.
آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که «اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم.»
کسی که در ۱۶ سالگی بر گوش مأمور گارد شاهنشاهی سیلی نواخت تا نشان دهد کودک در گهواره سال ۴۲ چهها که نمیتواند بکند.
صدیقه آنقدر مقید بود که حتی دوست نداشت بعد از شهادتش هم نامحرم پیکرش را ببیند. شاید به همین خاطر بود که به خواب دوستش آمده بود و گفته بود: «مبادا از جنازهام عکس بگیرید، راضی نیستم؛ به جای آن نوشتههایم را چاپ کنید».
صدیقه به کردستان میرود تا مردمی را که در خفقان منافقان گرفتار شدهاند نجات دهد و آنقدر در این کار میدرخشد که منافقان برایش پیغام میفرستند که: «پوست تنت را میکنیم و آن را پر از کاه میکنیم.