eitaa logo
کرانه عشق امام حسین(ع)
2.6هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
13.6هزار ویدیو
114 فایل
سلام عرض ادب خدمت شما بزرگواران به کانال کرانه عشق امام حسین ع خوش اومدید لینک کانال: @ka_amamhosein
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهادت مامور پلیس چالوس در درگیری مسلحانه رئیس پلیس آگاهی مازندران: 🔹با کسب خبر از تردد یک دستگاه خودرو سرقتی در محور کندوان به سمت مرزن‌آباد و چالوس، موضوع در دستور کار مأموران انتظامی شهرستان قرار گرفت. 🔹راننده خودرو و سارقان با مشاهده پلیس و با استفاده از سلاح جنگی به سمت مأموران مستقر در ایست تیراندازی کردند و قصد فرار از صحنه را داشتند. 🔹در این درگیری مسلحانه یکی از مأموران انتظامی به‌ علت شدت جراحات به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حق امامی که این‌قدر دلسوز ماست، آوارگی نیست ..💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمازهایت را عاشقانه بخوان حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری، قبلش فکر کن چرا داری نماز می خوانی و با چه کسی قرار ملاقات داری آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست… °•🌱
شهید والامقام ایرج کهنوجی در 23 بهمن 1338 در آبادان شهر خون و مقاومت به دنیا آمد، پدرش کارگر اتوبوس‌رانی شرکت نفت بود، آنجا بلیط‌فروشی می‌کرد، همواره به مهربانی، مردم‌دوستی و خیر بودن مشهور بود. دو سال بیشتر نداشت که پدر خانواده تصمیم گرفت به زادگاهش کهنوج بازگردد، بودن در کنار فامیل برایش چیزی دیگر بود. صلوات
وصیت نام شهید کهنوجی نمی‌دانم اسم این را وصیت‌نامه بگذارم یا نامه اعتراف به گناه، اولش فکر می‌کردم نوشتنش آسان است، ولی حالا که به مرحله عمل رسیده‌ام می‌بینم بسیار دشوار است. خدایا، در خلوتگاهم چه گناهی مرتکب شدم، پروردگارا، تنها راه نجات از این دردها در راه تو قدم برداشتن و در راه تو فنا شدن است، چرا که نقل شده با نخستین قطره خون شهید که بر زمین ریخته می‌شود تمام گناهانش بخشیده می‌شود. سلام بر امام خمینی، رهبر بزرگ انقلاب، نور دوعینم، نور هدایتم. شهید ایرج کهنوجی در بخشی از این وصیت‌نامه خطاب به پدر و مادرش می‌گوید: می‌دانم زحمات زیادی برای من کشیده‌اید تا مرا به اینجا برسانید، اما باید افتخار کنید امانتی که خداوند به دست شما سپرده، به‌طور سالم تحویلش دادید، وقتی روح من شاد می‌شود که شماها از من راضی باشید و همیشه با عشق و علاقه به امام نگاه کنید و جلوی هرکس که مخالف جمهوری اسلامی حرف زد را بگیرید. پدر و مادر عزیزم، اگر من لیاقت شهادت را پیدا کردم اصلاً ناراحت نشوید، چرا که اگر در این راه کشته شدم، راه امام حسین(ع) را دنبال کرده‌ام، تنها از شما می‌خواهم برای حضرت امام حسین (ع) گریه کنید، به آن زمان فکر کنید که حضرت زینب (س) وقتی که شش برادر رشیدش را به شهادت رساندند و با اسب بر بدن مبارک‌شان تاختند، چه حالی داشت. حالا هم اگر زنجیر تانک روی بدن ما برود، شما باید افتخار کنید که فرزندی داشتید و در راه اسلام فدا کردید، هم‌اکنون می‌خواهم تا آخرین قطره خونی که در بدن دارم، فدای این سرزمین اسلامی کنم. پرواز تا ملکوت بعد از ظهر 18 فروردین سال 65 و عملیات والفجر هشت بود، شهید ایرج کهنوجی با هم‌رزمان خود در اروند کنار آب‌تنی می‌کردند، آن روز حال و هوای خاصی حکم‌فرما بود، با دوستان خیلی سربه‌سر هم می‌گذاشتند، بعد همه با هم از شط بیرون آمدند، یکی از دوستان به شوخی شامپو بر سر وی پاشید و وی خنده بر لب، مجبور شد دوباره بر آب بزند، ناگهان فریاد یا صاحب‌الزمان ایرج بلند شد و سپس جلوی چشم تمام هم‌رزمان، ایرج به زیر آب فرو رفت و برای همیشه جزئی از این سرزمین مقدس شد و نامش یادگار ماند. صلوات
کار هر شبش بود🌚 با اینکه از صبح تا شب کار و درس و فعالیت می‌کرد نیمه‌های شب بلند می‌شد نماز شب می‌خوند؛ یه شب بهش گفتم: یکم استراحت کن!خسته‌ای برگشت و گفت: تاجر اگر از سرمایه‌اش خرج کنه بالاخره ورشکست میشه، باید سود به دست بیاره تا زندگیش بچرخه. ما هم اگه قرار باشه نماز شب نخونیم ورشکست میشیم🙂💔..! شهید مصطفی چمران °•🌱
✅سرباز وظیفه مبین رشیدی اهل زهک زابل در عملیات تروریستی در تاریخ 17/4/1402 در کلانتری ،۱۶زاهدان به فیض رفیع شهادت نائل گشت. این شهید ۲۱ساله اهل سنت و بلوچ بود مبین مجردبود و۱۸ماه خدمت کرده بود یک ماه اضافه خدمت این سرباز با عفو رهبری بخشیده شده بود و روزهای پایانی خدمتش را گذراند صبح شنبه ،کلانتری ۱۶زاهدان مورد حمله مسلحانه و تروریستی قرار گرفت در این حمله مسلحانه ۴تروریست به هلاکت و یک سرباز (مبین رشیدی)ویک نیروی کادر پلیس به شهادت رسیدند گروهک تروریستی جیش الان این حمله را برعهده گرفت
شد اول مهر و همه خوشحال و خندانیم صف بسته ایم و شادمانه دست ها در دست بابا نیامد خانه اما مطمئن هستیم درکارسخت خویش او خندان و مشغول است در یاد من او خسته از معدن که می آمد از خاک و خاکستر،سر و رویش سیاهی داشت اما همان لبخندهای پاک و پر مهرش در قلب ما با عشق ، شور زندگی می کاشت آغاز مهر امسال شد پایان لبخندم وقتی به جای نان شب،بابای من جان داد وقتی خبر آمد که معدن ریخت دنیا هم درس فراق و اشک و آه و داغ و حرمان داد شد اول مهری پر از اندوه بی بابا ای کاش برگردد ببیند کوهی از آهم من قول میدم دیگر از بابای زیبایم کیف ومدادودفتروخط کش نمی خواهم من بی خبر،عباس،حیدر،مصطفی،محمود بابای ما همکار و معدن کار این دشته یک آن معلم از کلاس درس خارج شد آری خبر پیچید معدن منفجر گشته شد گریه آری خنده های اول مهرم افتاد یادم پینه های دست بابایم با انفجار تلخ معدن سوخت بابا و می سوخت در یک لحظه هم دنیا و رویایم دیشب به مادر گفته بودم استرس دارم گفت اول مهر است و کیفم را نشان می داد اما دلم آشوب سختی داشت، بابایم در عمق معدن بود و با اندوه جان می داد 🌹 (ام.خزان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا