eitaa logo
کرانه عشق امام حسین(ع)
2.6هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
14هزار ویدیو
115 فایل
سلام عشق شهید است 🌹🌱 وارباب عشق حسین(ع)❤️☘ و وادی عشاق کربلا...🌴 جایی که ارباب عشق سربه یادی دهد تا اسرارعشاق را بازگو کندکه برای عشاق راهی جز کربلا گذاشتن نیست ☘ لینک کانال: @ka_amamhosein
مشاهده در ایتا
دانلود
38.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 مدیون شهدا هستیم... 🎙حاج قاسم سلیمانی 🌷
🏴🏴🏴🏴 دفتری_حضرت_معصومه(_س) رضا(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم 🎇السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ، ⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا(س) انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجت روا بشید امشب بریم در خونه دوخت گرامی موسی بن جعفر حضرت معصومه (س) روضه بخونم برایتان و التماس دعا....... 🔸آمد زمدینه تاکه درقم باشد 🔸درمملکت امام هشتم باشد 🔸یعنی که خدا نخواست تا مرقد او 🔸مانند مزار فاطمه گم باشد ⬅️میخام بگم محبت بین امام رضا ع و حضرت معصومه س مثال زدنیه. بقدری این عشق و علاقه زیاد بود ، اصلا نمیتونستند دوری همدیگه رو تحمل کنند، (لذا امام رضا نامه نوشتن، بی بی رو دعوت کردند به مرو(خراسان.) اما چرخ روزگار طوری چرخید… که این خواهر و برادر نتونستن همدیگه رو ملاقات کنند انشاالله هیچ خواهری را چشم انتظار برادر نکنه اما بی بی چقدر مسافتی برای دیدن برادر طی نمو د اما به برادر نرسیداما عزیزان┈ وقتی خبر رسید به قمی ها ،خواهر امام داره می آد به سمت قم،دختر امام داره می آد به سمت قم،مردم کیلومترها از شهر بیرون اُمدند، به استقبال حضرت معصومه سلام الله علیها،یه عده با تنگ دستی قربونی زیر بغل زده بودند، بابا تو تنگ دستی قربونی برا چی می بری،می گفت:مگه خبر نداری دختر امام داره می یاد،خواهر امام داره می یاد،یه عده با خودشون دسته گل می بردند،چه احترامی گذاشتند،عرضم اینه،ای کاش به همه ی خواهرای امامان احترام می گذاشتند، وقتی بی بی رو وارد قم کردند،از بزرگان و محترمین قم اُمدند،از بهترین جاهای قم رو در اختیار بی بی قرار دادند،یه باغی بود،اصرار کردند،التماس کردند،بی بی رو با احترام وارد این باغ کردند،سادات مثل پروانه دور دختر امام می گشتند، بی بی رو اینقدر قشنگ تشییع جنازه کردند،اینقدر قمی ها قشنگ احترام گذاشتند،اینقدر اَمدند مثل پروانه دور بی بی گشتند،یه ذره بی بی احساس غربت نکرد، یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند شب شهادت حضرت معصومه است گریزی هم به روضه امام رضا هم داشته باشیم همه اموات فیض ببرند اما عزیزان از همین جا دلها را روانه کنیم حرم امام رضا ، انشاءالله کنار حرمش ، پیغمبر دو تن را پارۀ تن خطاب کرده ، یکی مادر سادات زهرای مرضیه است ، فرمود : فاطمه پارۀ تن من است . یکی هم امام رضا ، یا رسول الله پارۀ تنت در خراسان به زهر جفا مسموم کردند چنان زهر کاری بود آقا مثل شخص مار گزیده به خود می پیچید . تمام تار و پود من بسوزد همه شمع وجود من بسوزد خدایا ناله هایم را اثر نیست کنار بستر من یک نفر نیست غریبم من غریبم من غریبم نمی دانم کجایی ای جوادم چرا از من جدایی ای جوادم عیادت از من دور از وطن کن بیا با دست خود من را کفن کن غریبم من غریبم من غریبم اباصلت می گوید : امام چشمش به در بود امام جواد آمد آن لحظات آخر سر بابا را به دامن گرفت ، اما کربلا (آماده اید بگویم یا نه ) زین العابدین نتوانست بیاید قتلگاه ، عمه اش زینب آمد دید حسینش تنهاست ، دید شمشیرها و نیزه ها در یک نقطه فرود می آید دستهایش را روی سر گذاشت هی فریاد می زد : وا محمدا ، واحسینا . الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 روز 💠 🍃 دو نتیجه و ثمره متفاوت 🍃امام علی علیه‌السلام: ثَمَرةُ التَّفريطِ النَّدامَةُ، و ثَمَرةُ الحَزمِ السَّلامَةُ ✳️ نتيجه كوتاهى در كار، پشيمانى است و نتیجه دور اندیشی سالم ماندن
شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر… یابن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرادر کفن کن. از بس این شهید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند، اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی. روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند. در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است: یا بن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن، وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم، دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی. وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم، من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟ با عجله برگشتم و دیدم ، این شهید کفن شده… و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود… از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود.اما حالا فهمیدم …نشناختم…. منبع: کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب “میر مهر” حجه الاسلام سید مسعود پور اقایی
یکی از روحانیون تعریف می کرد: در زمان جنگ شخصی از دوستانم از بس به امام زمان عجل الله تعالی فرجه علاقه داشت به من وصیت کرد: «اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو در رابطه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه سخنرانی کنی». روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است. آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند. در مجلس سخنرانی کردم، بعد گفتم ذکر شهید این بوده است: یا بن الحسن؛        یا بیا و یک نظر به من کن        یا بیا و مرا در کفن کن وقتی این جمله را گفتم، یک نفر بلند بلند شروع کرد به گریه کردن. وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم، دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود. و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی. وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم، دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را غسل و کفن کنم. وقتی به خودم آمدم به غسالخانه برگشتم ولی آن آقا را ندیدم. آن شهید غسل داده شده بود و فضای غسالخانه را عطر دل انگیزی فرا گرفته بود. از دیشب ذهنم درگیر بود که آن آقا که بود؟ یا بن الحسن        یا بیا و یک نظر به من کن        یا بیا و مرا در کفن کن منبع: کتاب روایت مقدس، موسسه روایت سیره شهدا ، ص ۹۶ به نقل از کتاب میر مهر ، سید مسعود پور سیدآقایی، ص
15.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آشنایی با احکام و مناسک حج.....🕋 در شهر پیامبر( ص)💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 از خداوند و رسول او مدام بر شهیدان عزیزمان سلام این شهیدانندچون آیات پاک افتخار کشور و این آب و خاک روزگاری نینوایی داشتیم سرزمین کربلایی داشتیم این منم دلتنگ روی ماهشان می روم با عشق اما راهشان می کنم همواره در ذهنم مرور خاطرات سرزمین عشق و شور سر زمین عاشقی یادش بخیر قصهٔ شیرین و فرهادش بخیر قصهٔ مردان بی باک و نجیب مست بودند از میِ اَمّن یجیب مردمانی که خدا باور شدند لاله آسا بی سر و پرپر شدند مردمانی که شدند آیینه ام داغشان آتش زده بر سینه ام مردمانی که بلند آوازه اند مثل آیات الهی تازه اند عاشقان درشط خون رقصیده اند با شهادت همسفر گردیده اند تا شهادت لاله هایم چیدو برد بر تن آنها کفن پیچید و برد ای دریغ از کاروان جا مانده ایم سالهایی از جدایی خوانده ایم نفس سرکش کرده آخر غافلم حسرت پرواز مانده بر دلم من اسیر خواهش دل مانده ام از شهادت حیف غافل مانده ام ما بر این عقیده و این باوریم در مسیر امتحانی دیگریم ما که تدبیر خدا را دیده ایم کُـلُ اَرضٍ کـربـلا را دیـده ایم ظلم صهیون راهرآنکس دیده است قلبش از مظلومی غزّه شکست حرف شیعه از ازل معلوم بود شیعه هر جا حامی مظلوم بود شیعه ای؟برگو که مولای توکیست؟ شد دلت با غزّه یا با صهیونیست؟ لحظه ای آیا دلت با غزّه بود؟ یا که گردیدی هوادار یهود؟ گر دلت شداندکی با سرکِشان گشته ای همدست باکودک کُشان غزّه پیروز است با لطف خدا می شود از این گرفتاری رها دستمان اما اگر چه بسته است قلب مان با مردمان غزّه است غزّه امروز کربلای زنده است با صلابت، مقتدر، پاینده است لاله ها در خون غلتیدند که تا در زمین جاری شود حکم خدا لاله ها گشتند در آتش کباب تا بماند بر سر زنها حجاب آی مسئولین شمارا چون شده قلب مهدی زین تَساهُل خون شده این همه حرف ریایی تا به کی؟ هَتک حرمت، بی حیایی تابه کی؟ جان مولا اندکی یاری کنید تا حیا فانی نشد کاری کنید ای شهیدان بخدا شرمنده ایم باز از روی شما شرمنده ایم جِلوه کرده کربلا در جبهه ها عشق بود و شوق دیدار خدا یـاد آن یـاران شیـدایی بخیر آن همه مجنون لیلایی بخیر جبهه دانشگاه غیرت بوده است عشق آنجا با بصیرت بوده است جبهه همچون«حاج قاسم»پرورید باید او را هم شهادت می خرید حاج قاسم بود سرباز «ولی» این چنین آوازه اش شد منجلی او علمدار«ولایت» بود و رفت چشم بیدار«ولایت» بود و رفت رفت اما داغ او بر دل نشست در فراقش بُغض مولایم شکست تا که دست«حاج قاسم»شدقَلَم بیرقش را کرده سرداری عَلَم دل بسوزد بر حسین فاطمه بر نگشت عباس او از علقمه آن غریب کربلا یاری نداشت بعد عباسش علمداری نداشت ناله ای می گفت باصدشوروشین بی برادر گشته ای دیگر حسین قامت ارباب ما زین غم شکست تابه خیمه هی زمین خورد ونشست دست خواهر بود زین ماتم به سر دست مولای غریبم بر کمر کودکان را تشنگی از یاد رفت آرزوهای  رباب  بر  باد  رفت قلب«مداح»سوخت از آه حسین آه از فریاد جانکاه حسین 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا