🌫️🕊️🌪️
چو کفتران رها در #غبار خسته شدم
ز #فتنه ها که شده بی شمار خسته شدم
دلم بدون تو در #اوج پر نمی گیرد
ز بی خدائی شبهای تار خسته شدم
اسیر واژهی #آزادی اند و دربندند
از این #اسارت_بیبندوبار خسته شدم
ز خشکسالی این چشمها دلم خون است
دوباره چشم من اینجا ببار خسته شدم
خزان و فصل زمستان که جای خود دارد
بیا که بی تو من از #نوبهار خسته شدم
اللهم عجل برحمتک لولیک الفرج
کریم رحیمی
🌊 kalamatedel