eitaa logo
اشعار کاف شین
607 دنبال‌کننده
103 عکس
20 ویدیو
1 فایل
🍃🍂✨⚡️ دفترچه اشعار کریم شاهزاده رحیمی «کاف شین» آی‌دی من : @Karimrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
و برای خدا برای بـشــر و برای طلوع صبح و سحر هرکه هستی اگر تو انسانی تو اگر درد خلق می‌دانی تو اگر با دروغ درگیری تو اگر از ریا و شب سیری اگر از ننگ‌ها دلت تنگ است نگران سقوط فرهنگ است اگر از اعتیاد و بیماری در جهان خسته‌ای و بیداری اگر از عاشقان ایرانی خسته از این وطن فروشانی بعد از این ای عزیز با ما باش حرف دل را تو نیز معنا باش بفرست این سخن به یارانت بهر تأیید جان‌نثارانت ⏺️kalamatedel
دشت بی‌انتها فلات ٹُ شد کلمات‌دل‌‍مَ کہ ماٹِ ٹُ شد رود می‌رفت و آخرش نمرود غرق نیل و لب فرات تو شد ⏺️kalamatedel
کاش یک لحظه تبسم به هزاران برسد کاش یک بار دگر نوبت باران برسد در خزان بشریت که پر از بیماریست آرزو می‌کنم از راه بهاران برسد 🌼 Kalamatedel
🍃⚡📈📊 روزگاری به جهان اینهمه آمار نبود بیمه و حادثه و دکتر و بیمار نبود و زمانی همگی میوه و نان می‌خوردند و زمین بود ولی دزد و زمین‌خوار نبود بود دلها همه در دست پر از مهر خدا خودکشی در غم بی مهری دلدار نبود درد و بیماری و بیم و غم از انسان همه دور و بشر بود و بهشت و خبر از مار نبود و جدایی‌طلب اصلاح‌طلب شاه‌طلب اینهمه از وطن انگار طلبکار نبود با زمین خوردن یک شیر ژیان دور و برش اینهمه خرمگس و کرکس و کفتار نبود آسمان بود و زمین بود و سکوتی زیبا اینهمه شایعه و قصه و گفتار نبود کریم شاهزاده رحیمی 🌼 kalamatedel
برو دلها همگی منٹظࢪ لک زدن‌اند تو بمیرے همه آماده‌ے هشتک زدن‌اند اگر این خانہ خراب اسٹ بگو صاف کنند راه سازان همه آمادہ ے غلتک زدن اند 🖤🇮🇷 نقشہ شد هی بُُکُُشند وُُُ بہ خیابان بِِکِِِِِِِِِِِِشند مهر را دࢪ دل پائیزے آبان بکشند و بیفتیم بہ جان هم و وی‍ ‍ران بکنیم شهر ࢪا سمت شبِِ «خانه‌خراباں» بکشند سرِِِِ افتادن مشکوک دࢪختی بر خاک کاࢪ جنگل به خرابی بیابان بکشند اشک تمساح بریزند که آزادے نیست تا لباس از تن «افتاد‌ه‍‌حجابان» بکشند ببرند و بدرند و شکنند و بزنند و حساب همه از جان نگهبان بکشند کریم‌‌رحیمی ،،،، ✨ در فراق یوسف حتی گرگ بی تقصیر بود پشت هابیل از کمان نابرادر تیر بود گاه میخواهند قربانی شوی آࢪے عزیز هر کسی این راز را فهمید خیلی دیࢪ بود کریم رحیمی 🇮🇷 kalamatedel
⚜️🍃🏝️ عده‌اے دࢪ فقࢪ دم از شکر خالق می‌زنند عده‌اے دࢪ ناز و نعمت هم فقط نق می‌زنند گاوها دࢪ کشتی نوح‌اند و ناراحٹ ز موج عده‌ای پاࢪو به امیدے بہ قایق می‌زنند عده‌اے عمرے تلف کردند و دࢪ وقٹ نماز هی دم از اتلاف اوقاٹ و دقایق می‌زنند عده‌اے تهمٹ بہ عشق پاک می‌بندند و باز عده‌اے روے هوسࢪان مُُهر عاشق می‌زنند سابقاً ده تن سواࢪ پشت پیکان می‌شدند تک‌نشین حالا دم از پیکان سابق می‌زنند نالہ هاے لاله‌ها در ژالہ گم شد،،، سالها،، رفت و پا بر ࢪوی خونهاے شقایق می‌زنند 🍂 kalamatedel