برکه بودم در خیالم شوق ماندن داشتم
بر تنم،تصویر ماهش را نگه میداشتم
رفت و بیاو مرگ هم جویای حال ما نشد
زندهبودن را چنین مشکل نمیپنداشتم
گفت بعد از من به دنبال کسی دیگر بگرد
کاش بعد از رفتن او پای گشتن داشتم
با تمام شهر اگر ناسازگاری کردهام
جای او را در دلم خالی نگه میداشتم
دوستهارا حذف کردم تکتک از تنهاییام
جا برای هیچکس جز یاد او نگذاشتم
وصل او را از خدا میخواستم تا قبل از این!
دیدمش با دیگری دست از دعا برداشتم..
هر زمان فالی گرفتم غم مخور آمد ولی
این امید واهی حافظ مرا بیچاره کرد...
هر چه پُل پشت سرم هست خرابش بنما؛
تا به فکرم نزند از رَهِ تو بَرگردم...
#شهریار
دیر کردی بی وفا دیگر گذشت آب از سرم
دارم این دیوانگیها را به پایان میبرم
#علی_صفری
پیش از آنی که بخواهی از کنارت میروم
تا بدانی عذر ما را خواستن کار تو نیست!
تو در تقویم من روزی نوشتی:دوستت دارم!
ازآن پس بارهاگم کردهام فصلِ خزانش را🍁؛