از هر چه می رود سخن دوست خوش ترست
پیغام آشنا نفس روح پرورست
هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگرست
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منورست
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبرست
@kafemoosighi
گرچه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر
درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما
#صائب_تبریزی
@kafemoosighii
چه میدانی ؟
پشت آن نگاه سرد من
چه آتشی موج میزد
برای لبخند شیرینت
هنگام دلبری ...✨
هر گاه که چشم من و عرفی به هم افتاد
در هم نگرستیم و گریستیم و گذشتیم...
#عرفی_شیرازی
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان!
نگاه کن که من کجا رسیدهام
به کهکشان..
به بی کران..
به جاودان...
#فروغ_فرخزاد 🍁