یه رزمنده بهم میگفت:
زیر آتیش بخدا گفتم من نمیخوام
شهید بشم، بذار بمونم، بذار بمونم
و به نسل های دیگه بگم که بچه های خمینی
تو شلمچه چه کارها کردن
بگم که ما با وجودمون تو شلمچه حس کردیم
حضور حضرت زهرا(س) رو
بگم از دریای خون شلمچه...
بگم از سرهای از بدن بریده...
بگم از پهلوی به نام مادر دریده...
💔💔
دوستی ها تو جبهه طوری بود که از میون گلوله ها همدیگه رو بیرون میکشیدن ؛
سعی کنید دوستانی داشته باشید که همدیگه رو از گناه نجات بدید .
- حاج حسین یکتا