سلام رفقا 🌱
لینک ناشناس گذاشتم ممنون میشم نظر ویا پیشنهادی داشتین بهم بگید ...🌷👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16307633143680
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبیہ ڪــوه روے پات بــودۍ
حریفت حتــے یڪ لشــگر نمے شد...
سردارسپهدشهیدحاجقاسمسلیمانی.🥀💔🥀
#من_قاسم_سلیمانی_هستم
(این نامه را نه یکبار بلکه، چندین بار بخوانید تا شهید قاسم سلیمانی را بهتر بشناسید)🌷شهید سلیمانی به دخترش: 👈 هرگز نمیخواستم نظامی شوم...
🌷☘️🇮🇷☘️🌷
🌷شهید قاسم سلیمانی، در نامهای به دخترش، از چگونگی انتخاب شغل خود میگوید:👇
«بسم الله الرحمن الرحیم»
☀️آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است. که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگیهای بدون من، یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.... هر بار که ســفر را آغاز میکنم، احساس میکنم دیگر نمیبینم تان. بارها در طول مســیر چهرههای پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام. دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردم تان. اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم.
🌷اما عزیزم!
هرگز دیدهای کسی جلوی آیینه، خود را ببیند و به چشمان خود بگوید «دوستتان دارم»!، کمتر اتفاق میافتد؛ اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم، برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران کردهام و خداوند تقدیر کرده، این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید...
🌷دخترم! هر چه در این عالم فکر کرده و میکنم که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران سازم، دیدم نمیتوانم و این به دلیل علاقهی من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده و نیست؛ نه دخترم، من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار، حتی یک لحظه شما را نگران کنم؛ چه برسد به حذف (نادیدهگرفتن) یا گریاندن شما.
☀️من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است؛ یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند، یکی تجارت میکند، کسی دیگر زراعت میکند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم، به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم بالاخره راهی را میبایست انتخاب کنم.
با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم: اولا طول این راه چقدر است؟ انتهای آن کجاست؟ فرصت من چقدر است؟👈 و اساساً مقصد من چیست؟... دیدم من «موقتم و همه موقت هستند؛ چند روزی می مانند و میروند.
بعضیها چند سال، برخیها دهسال، اما کمتر کسی به یک صدسال میرسد.»
☀️همه میروند و همه موقتند.👌
🌷دیدم تجارت بکنم، عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه برّاق شده و چند خانه و چند ماشین؛ اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارند. فکر کردم برای شــما زندگی کنم، دیدم برایم خیلی مهم و ارزشمندید؛ به طوری که اگر به شما درد برسد، همهی وجودم را درد فرا میگیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود، من خودم را در میان شــعلههای آتش میبینم. 🤔اگر شما روزی ترکم کنید، بند بند وجودم فرو میریزد. اما دیدم چگونه می توانم، حلّال این خوف و نگرانیهایم باشم.
دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید، با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از دربسترافتادگی جلوگیری نماید...👇
🌷من خدا را انتخاب کردهام و راه او را🌷اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم «هرگز نمیخواســتم نظامی شــوم»، هرگز از مدرّج شــدن خوشــم نمیآمد؛ من کلمهی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمیخاست، بر هر منصبی ترجیح میدهم. دوست داشتم و دارم، «قاسم»، بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم، روی قبرم فقط بنویسید «سرباز قاسم»، آن هم نه «قاسم سلیمانی» که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین میکند🌷
🌷عزیزم! 👈 از خدا خواستم همهی شریانهای وجودم را و همهی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند.
☀️این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم؛ تو میدانی، من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم... 👈 من اگر سلاح به دست گرفتهام، برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن.👌خود را سرباز در خانه هر مسلمانی میبینم که در معرض خطر است و دوست دارم، خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. 👈 نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعهی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه 👈 برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه به سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی از خون پشت سر خود بر جای گذاشته است، میجنگم...
🌷عزیزم!👈من متعلق به آن سپاهی هستم که نمیخوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.👌
🌷دخترعزیزم! 👈 شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی میکنید، چه کنم برای آن دختر بیپناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز، که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید.👇
«بگذارید بروم، بروم و بروم...» چگونه میتوانم بمانم؟ در حالی که همهی قافلهی من رفته است و من جاماندهام...
🌷دخترم! خیلی خستهام... سی سال است که نخوابیدهام؛ اما دیگر نمیخواهم بخوابم... من در چشمان خود نمک میریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشـنـد تا نکند در غفلت من، آن طفل بیپناه را سر ببرند. 👈 وقتی فکر میکنم، آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده شده که در حال سربریده شدن است، حسینم و رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم؟ بی خیال باشم؟ تاجر باشم؟... 👈 نه! من نمیتوانم، اینگونه زندگی بکنم...
والسلام علیکم و رحمةالله» ❤️🇮🇷❤️
#کتاب_من_قاسم_سلیمانی_هستم
#ناصرکاوه
🥀🥀
دفترچه تلفنی داشت که حدوداً 150 شماره تلفن خانواده شهدا را در آن یادداشت کرده بود.
با همه مشغلههایی که داشت، هر روز در هر فرصتی به مادر، پدر، همسر و بچههای شهدا زنگ میزد، احوالپرسی میکرد و مشکلاتشان را میپرسید.👌
#سردار_دلها
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷🕊
حاجےمون🥀
❤️🥀
#احادیث_فاطمی
✨حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
همیشه در خدمت مادر و پاى بند او باش،
چون بهشت زیر پاى مادران است؛
و نتیجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود.✨
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada