کانال کهریزسنگ
💫بخش بیستم💫 محمدرضا که از مدرسه برگشت.تلوزیون را روشن کردم تا بچه ها سرگرم شوند.قابلمه غذا را روی ا
💫بخش بیست و یک💫
با مهر و جا نماز رجب نماز خواندم.هنوز سر درد داشتم.ولی الهه را بغل کردم و با مریم به خانه زری خانم رفتیم.تازه رسیده بودیم که روحانی جوانی یا الله گویان وارد شد.همه خانم ها چادر هایشان را روی سرشان کشیدن و به روحانی که روی صندلی گوشه اتاق نشست نگاه کردند. وقتی شروع به صحبت کرد حس خوبی داشتم .از اینکه بعد از مدت ها من هم مثل همه زن ها به مجلس روضه رفته بودم و به چیزی به غیر از مشکلاتم فکر میکردم،خدا را شکر کردم.مریم چادرم راکشید و آهسته توی گوشم گفت:مامان برم بازی ؟ گفتم:برو توی حیاط بازی کن،توی کوچه نرو. مریم با خوشحالی از اتاق بیرون رفت.سردردم کمتر شده بود.یکنفر سوالی در مورد شکیات نماز پرسید و چند نفری از مهمان ها هم مشغول حرف زدن شدند.یکی از خانم ها از آن طرف اتاق بلند شد و به زحمت خودش را کنارم جا داد.جمع و جور نشستم تا راحت باشد .آهسته گفت ببخشید اذیت میشید. خواستم حرفی بزنم و تعارفی بکنم که با قیافه درهمی گفت:از شوهرت چه خبر؟بهتر نشده؟ گفتم:هنوز بیمارستانه.باید خیلی جراحی بشه تا وضعیت صورتش...وسط حرفم پرید و گفت: این همه عمل تا حالا تاثیرم داشته؟احساس کردم زیاد سوال میکند.حوصله اش را نداشتم .سرم را پایین انداختم و گفتم:هرچی خدا بخواد همون میشه .گفت:حتما همینطوره،حالا میخوای چیکار کنی؟ گفتم: چی رو چیکار کنم؟ گفت: ببین طوبی خانوم شما هنوز جوونی.قدر خودتو بدون.اگه یه خواستگارخوبی باشه ، بهتره به فکر خودت باشی. با دهانی نیمه باز اطرافم را نگاه کردم.همه حواسشان به صحبت های روضه خوان بود.بهت زده گفتم: خواستگار برای من؟یعنی چی؟ من شوهر دارم.گفت:دختر جان تو هنوز داغی نمیفهمی همین طور که مرد دنبال زن خوش قیافس، خب زن هم باید مردش...
قلبم تند میزد و سرم به شدت سنگین شده بود.دیگر تحمل شنیدن حرف هایش را نداشتم .نفسم گرفته بود.هنوز حرف میزد که الهه را بغل زدم و بلند شدم.از اتاق که بیرون آمدم،روضه خوان روضه حضرت زهرامیخواند. صدای گریه همه بلند شده بود .به سختی خودم را کنترل کردم تا گریه نکنم.چند دقیقه ای به کفش های بیرون در نگاه کردم،ولی نمی فهمیدم کدام کفش را باید بپوشم.پا برهنه به طرف بچه هایی رفتم که کنار حوض بازی میکردند.مریم با صدای بلند میخندید و دست های مشت کرده اش را جلوی بچه ها گرفته بود و میگفت: اگه گفتین گل توی توی کدومه؟ با عصبانیت گفتم :مریم بریم. وقتی حرف میزدم،لرزش صدایم را حس میکردم . مریم رو برویم ایستاد،چادرم را کشید و گفت: تو رو خدا مامان.آخر بازیه .
خودم نفهمیدم چه میکنم،دستم را بلند کردم و محکم توی صورتش زدم.هنوز لب هایش میخندید که اشک هایش ریخت.بی آنکه حرفی بزند همراهم شد.از خانه زری خانم که بیرون آمدم.سرگیجه گرفته بودم. دستم را به دیوارگرفتم و چند دقیقه ای روی پله جلوی خانه شان نشستم.هنوز صدای روضه را میشنیدم و صدای گریه مهمان ها را که اوج گرفته بود.سرم که بهتر شد،از جا بلند شدم . مریم در تمام این مدت با تعجب نگاهم میکرد.آن لحظه مثل اینکه خودم نبودم.به هیچ چیز فکر نمیکردم.الهه را به زحمت توی بغلم نگه داشتم و به طرف خانه رفتم وقتی وارد خانه شدم ،خواستم در را ببندم که مریم داد زد مامان دستم...
پشت سرم را نگاه کردم .مریم دستش را به در گرفته بود و گریه میکرد .در را باز کردم و به دستش خیره شدم.گفتم:دستت درد گرفت؟ گفت:اوهوم.
#قصه_شب
#بخش_بیست_و_یک
#رمان_بابا_رجب
#کتاب_بخوانیم
هدایت شده از شهرنگار
27.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الحسین علیه السلام
آنقدر عشق حسین ابن علی(ع)شیرین است ، در جوانی هوس پیرغلامی کردم..
آئین نکوداشت پیرغلامان حسینی محرم الحرام ۱۴۴۶
پنج شنبه ۱۴ تیر حسینیه چهارده معصوم علیه السلام شهر کهریزسنگ
همراه ما باشید👇
┄┅┅┅┅▪️صالحی▪️┅┅┅┅┄
🌐| @shahr_negar
هدایت شده از شهرنگار
تصاویر دلنشینی از پیر غلامان حسینی شهرمان
آئین نکوداشت پیرغلامان حسینی پنج شنبه ۱۴ تیر حسینیه چهارده معصوم علیه السلام شهر کهریزسنگ
همراه ما باشید👇
┄┅┅┅┅▪️صالحی▪️┅┅┅┅┄
🌐| @shahr_negar
24.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕰 #به_رسم_عاشقی: ۲۲ شب...
✍ قرائت دستهجمعی و همزمان #دعای_فرج برای تعجیل در فرج حضرت صاحبالزمان عجل الله فرجه الشریف و علیهالسلام
✍ اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ...
❤️ #امام_مهدی علیهالسلام فرمودند: در تعجيل #فرج بسیار دعا كنيد كه تعجيل در فرج، گشايش كار خود شماست.
💚 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷
دسترسی به گنجینه صوتی نوحه های مداحان شهر کهریزسنگ از قدیم الایام تاکنون :
اگر شما هم عاشق انواع نوحه های مداحان شهرمان هستید ، کانال کاریز کهریزسنگ این امکان را فراهم کرده تا شما عزیزان به سادگی به آن دسترسی داشته باشید :
نوحه های مداح اهل بیت (ع) مرحوم کربلایی حبیب الله صالحی معروف به کبل حبیب.
نوحه های مداح اهل بیت (ع) مرحوم حاج محمد امینی.
نوحه های مداح اهل بیت (ع) مرحوم حاج علی قاسمی (حاج قربان عباس تقی)
نوحه های مداح اهل بیت (ع) مرحوم کربلایی عزیزالله قاسمی.
نوحه های مداح اهل بیت (ع) حاج محمد باقر امینی.
نوحه های مداح اهل بیت (ع) کربلایی مهدی جعفری.
روش دسترسی :
ابتدا با استفاده از لینک زیر ، عضو کانال کاریز کهریزسنگ شوید : 👇
https://eitaa.com/karizsange
سپس در قسمت جستجوی این کانال ، کلمه : « مداح » را جستجو کنید. لیستی از نوحه ها به همراه تصاویر این عزیزان برایتان می آید.
همچنین با جستجوی کلمه « دسته » به تصاویر بسیار زیبای دسته باشکوه عزاداری ، فیلم های دسته عزاداری ، تصاویر مداحان شهر و ... دسترسی پیدا می کنید.
لینک عضویت در کانال کاریز کهریزسنگ(کانال فرهیختگان) 👇👇👇
https://eitaa.com/karizsange
💐 لطفاً جهت دسترسی کلیه همشهریان عزیز به این میراث معنوی گرانبها و این گنجینه صوتی ارزشمند ، این پست را در کانال ها و گروه های شهرمان به اشتراک بگذارید. 💐
با تشکر
☘ التماس دعا ☘
@karizsange