eitaa logo
کانال کهریزسنگ
4.9هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
348 فایل
خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، مذهبی و شهروندی منطبق با قوانین کشور ، میزبان شهروندان شهرهای غرب استان ، کهریزسنگ ، اصغرآباد ، گلدشت ، کوشک و قهدریجان درشهرستان های نجف آباد ، خمینی شهر و فلاورجان ، آیدی ادمین : 👇 eitaa.com/admineeitaa
مشاهده در ایتا
دانلود
💫 ثبت نام مدرسه قرآنی معراج نور گلدشت ❇️تحصیل همراه با حفظ قرآن ❇️ویژه دختران ❇️مقطع ابتدایی(پایه چهارم تا ششم) ❇️فرصت ثبت نام محدود لینک ثبت نام https://digiform.ir/wfa86c3b8 ☎️تلفن تماس 📞09138012062 🏘️گلدشت، خیابان امام، خیابان طالقانی طبقه دوم حوزه علمیه الزهرا مدرسه قرآنی معراج نور گلدشت
🔴 پروفسور شهرام یزدانی کیست؟ 🔹 ایشون به معنی واقعی کلمه اعجوبه و نابغه ست که به گوشه‌ای از رزومه ایشون می‌پردازیم: 🔹استاد تمام دانشگاه(پروفسور) 🔹سیاستگذار حوزه سلامت 🔹چهره ماندگار ایران 🔹پزشک نمونه کشوری 🔺 مدال طلای المپیاد ریاضی 🔺 رتبه برتر کنکور سراسری و دانش آموخته رشته پزشکی دانشگاه تهران 🔺 نویسنده ۴۰ کتاب 🔺 ۲۱۱ مقاله معتبر 🔺 متخصص ارتوپدی 🔺 ملقب به Queen of the Shadow(ملکه در سایه) 🔹 این ها فقط گوشه از رزومه این اعجوبه و نخبه ایرانی است. 🔹 پرفسور یزدانی رئیس کارگروه نظام سلامت دکتر و سخنگوی ستاد دکتر سعید جلیلیه ... 🔹 مردم عزیز، تیم واقعی آقای جلیلی چنین افرادین که بر اساس تخصص و لیاقت انتخاب میشن نه بر اساس ظاهر! ‌✍️رسانه مجازی کهریزسنگی هادرایتا:👇 ❤️𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨: ╭─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╮ https://eitaa.com/joinchat/2889875490C8ecb603291 ╰─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╯
13.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️حرم مطهر سیدالشهداء در آستانه‌ی محرم ۱۴۴۶ هجری قمری سیاه پوش شد🏴 اللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِی اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِی اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن
سلام دوست عزیز🌺 خیلی ممنون میشم با اینترنت روشن روی لینک آبی رنگ زیر بزنی و دعوتنامه منو بخونی: https://DigiPostal.ir/ca90vo1 یا علی❤️ 🌴🌴🌴🌴🌴 اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌿
کانال کهریزسنگ
💫بخش شانزده💫 نیمه مهرماه بود.در این مدت وضعیت روحی خیلی بدی داشتم و نتوانستم به تهران بروم، ولی گاه
💫بخش هفده💫 وقتی از پله ها پایین آمدم،مادر داخل سالن نشسته بود.با دیدن من که هنوز گریه میکردم بلند شد و به طرفم آمد.هیچ حرفی نزدم فقط با حرکت دست اشاره کردم که برویم. مدتی در محوطه بیمارستان روی نیمکت نشستیم.مادرم خیلی منتظر ماند تا من حرفی بزنم،ولی آخرش مجبور شد خودش شروع کند: طوبی روزی که از مکه برگشتم و دیدمت دلم آتیش گرفت.انگار که ده سال پیر شده بودی.من میدونم که خیلی سخته ولی باید صبر کنی،میدونم شوهرتو دوست داشتی اجازه ندادم حرفش تمام شود و گفتم:الانم دوستش دارم مامان. گفت:خداروشکر،نگران همین بودم.خیالمو راحت کردی.پس میخوای باهاش زندگی کنی؟ گفتم:خب معلومه. گفت:وقتی رفتم ملاقاتش باند صورتش را باز کرده بودن.با شنیدن این حرف ،توی صورت مادرم خیره شدم و گفتم:شما صورتشو دیدین؟ گفت: طوبی صورتی برای شوهرت نمونده،نه فک داره ،نه دهن، نه دندون،نه بینی،هیچی. دکتر داشت پوستای اضافی روی صورتش رو با تیغ میکند.نمیدونم چطوری بگم.زبون کوچیکه ته حلقش دیده میشه، دیگه خودت فکر کن از صورتش چی مونده. بدون اینکه حرفی بزنم به او زل زده بودم. دیگر گریه نمیکردم.مادر سرش را پایین انداخت و گفت:اینا رو نمیگم که ته دلت رو خالی کنم،میگم که بفهمی وقتی میگی هنوزم دوستش داری یعنی چی؟تو خیلی جوونی طوبی. حالا که میخوای با رجب زندگی کنی باید خودتو برای حرف و نگاه مردم آماده کنی.مطمئن باش یه عده تشویقت میکنن،یه عده هم سرکوفتت میزنن.نه از حرف اینا خوشحال باش ،نه از نگاه اونا ناراحت. طوبی گاهی یه حرف مردم سالها توی ذهنت میمونه و آزارت میده.چند سال پیش که داداشت توی شونزده سالگی تصادف کرد و از دنیا رفت با خودم فکر میکردم کاش زنده میموند.حتی اگه همه عمر پرستاری شو میکردم.ولی حالا که رجب رو میبینم،میفهمم اگه عزیز آدم توی بیمارستان باشه،آدم ذره ذره پیر میشه.رجب تا حالا چندتا عمل کرده و هنوزم باید عمل بشه.ولی شاید هیچوقت شکل اولش نشه.از این به بعد شوهر تو این شکلیه.این مرد رو باید قبولش کنی و دوستش داشته باشی.نه اون رجبی که نه سال باهاش زندگی کردی.از این به بعد خیلی حرفا رو باید توی دلت نگه داری،چون هیچکس نمیفهمه چی میگی، حتی من که مادرتم شاید نفهمم.طوبی جان یادت باشه حرف دل،جاش توی دله،اگه اومد روی زبون دیگه میشه حرف مردم. بعد الهه را توی بغلش جا به جا کرد و از روی نیمکت بلند شد و گفت:بلند شو بریم مسافرخونه. فردا دوباره میایم.پشت سر مادر راه افتادم. هردو تمام راه را تا مسافر خانه ساکت بودیم. به حرف های مادرم فکر میکردم.هربار که رجب را با آن حال روی تخت به یاد می آوردم، معنی حرف های مادر را بیشتر درک میکردم. نزدیک اذان ظهر به مسافرخانه رسیدیم.نماز میخواندم که مادر با فلاسک آبجوش برگشت و گفت:این بچه هلاک شد اینقدر گریه کرد، خب حتما گرسنشه.نمازم که تموم شد، گفتم:بذارین خودم براش شیر درست میکنم. مادر آبجوش را داخل شیشه ریخت و گفت: نمیخواد،تو برو خودت یه چیزی بخور غش نکنی. سجاده را بستم و روی میز کوچک کنار اتاق گذاشتم.قوطی شیر خشک را از داخل کیفم بیرون آوردم و کنار مادر گذاشتم.بعد سراغ الهه رفتم که کیف پول را جلوی صورتش گرفته بود و با آن بازی میکرد. مادر شیشه شیر را داخل دستم گذاشت و خودش کنار الهه رو تخت نشست و گفت:بچه دوست داره از دست مادرش غذا بخوره. شیشه را به صورتم گذاشتم و زود برداشتم و گفتم:مامان این که خیلی داغه.گفت:میدونم داغه،سردش کن و بده بچه بخوره. شیشه شیر را روی تخت گذاشتم و چادر مشکی ام را از روی تخت برداشتم و گفتم:مامان چند ساعتی الهه را نگه دار تا من برم بیمارستان. گفت:بیمارستان؟تو که الان اونجا بودی! گفتم:میرم با دکترش حرف بزنم. گفت:که چی بشه؟ چادر رو روی سرم انداختم و کیفم را برداشتم.الهه را روی تخت خواباندم و شیشه را داخل دهانش گذاشتم.مادر با تعجب نگاهم میکرد. از اتاق بیرون رفتم ،قبل از اینکه در را ببندم ،برگشتم و گفتم:داره شیر میخوره براش لالایی بخونید ،میخوابه .زود برمیگردم.مادر پشت در اتاق آمد و دستگیره در را گرفت که بسته نشود و گفت:حداقل بگو چی شده؟تو که منو نگران کردی دختر. گفتم:میخوام در باره وضعیت رجب ازش بپرسم.میخوام با زندگی جدیدش،یعنی زندگی جدید خودم کنار بیام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدار صدا و سیما درباره تب دنگی: شهریور و مهر همه گیر می‌شود؛ امروز وقت پیشگیری است.
🔴 پخش زنده تریبون آزاد تا دقایقی دیگر
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
24.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕰 : ۲۲ شب... ✍ قرائت دسته‌جمعی و همزمان برای تعجیل در فرج حضرت صاحب‌الزمان عجل الله فرجه الشریف و علیه‌السلام ✍ اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ... ❤️ علیه‌السلام فرمودند: در تعجيل بسیار دعا كنيد كه تعجيل در فرج، گشايش كار خود شماست. 💚 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تبلیغات و تبادل جزئی از فعالیت کانال ها به شمار می رود ، محتوای آن هم نه تایید و نه رد می شود . برای رزرو تبلیغ و یا تبادل این جا را کلیک کنید.