eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️دیدار محمد خاتمی با جرج سوروس (عامل انقلا‌ب‌های رنگی در گرجستان و اوکراین)❗️ يحيی كيان تاج‌بخش يكی از اعضای بنياد سوروس و از متهمان اغتشاشات اخير تهران، در بخشی از دفاعيه امروز (شهریور۸۸) خود كه در چهارمين دادگاه رسيدگی به پرونده اغتشاشات اخير در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی برگزار شد، با تصريح بر اين كه بعد از تاسيس دولت اصلاحات در سال ۱۳۷۶ در شيوه براندازی تغييراتی مشاهده می‌شود، گفت: به دنبال اين تغييرات استحاله فرهنگی به نوع توسعه سياسی يا استحاله سياسی تبديل شده است. تاج‌بخش افزود: به دليل ادامه فعاليت افراد سرشناس جريان‌های سياسی سازندگی و احزاب اصلاحات و همكاری و حمايت برخی از مسئولين جمهوری اسلامی مثل نماينده جمهوری اسلامي در سازمان ملل و برخی فعالين سياسی يك حاشيه امن برای اين فعاليت‌ها و همكاری‌ها بين عناصر داخلی و خارجی ايجاد شد كه موجب ايجاد عدم حساسيت نظام نسبت به برنامه‌ريز‌ي‌های طولانی مدت شد كه می‌توان گفت اين عدم حساسيت باعث شد تا نيروهای بيگانه بويژه آمريكايی‌ها از دو طريق احزاب سياسی و NGO های غيردولتی وارد ايران شود. وی ادامه داد:‌ اگر ما يكی از اولين نمونه‌های براندازی را ارتباط سفر عطريانفر به بنياد سوروس قبل از ۱۳۷۶ بدانيم می‌توانيم نهايت آن را ملاقات مستقيم خاتمی همراه ظريف با در نيويورك در سال ۱۳۸۵ دانست كه اين يك ارتباط مستمر بوده و ادامه داشته است.
* * نامش حسین بود اهل شهرستان جم ' استان بوشهر ' در دوازدهمین بهار عمرش دست پدر را می گیرد به محل اعزام می برد تا رضایت دهد برای رفتن حسین عملیات بیت المقدس حسین را به آرزویش رساند شب عملیات گفتند حسین نیا حسین گفت : " من برای سقایی شما می آیم " حسین تیربارچی را به هلاکت رساند تا گردان در محاصره را نجات دهد رزمنده ای آب خواست حسین آب آورد سر حسین بالا آمد خمپاره ای ... اینگونه بود که حسین حسینی شد .. هدیه به روح بزرگ شهید ' حسین صافی ' و جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان ' عج ' + و عجل فرجهم .. ..
... راوی همسر شهید: یک شب برای صرف شام به پارک محل رفتیم. در آنجا افرادی که مناسبی نداشتند و صدای موسیقی خیلی زیاد بود حضور داشتند. اندکی که آنجا ماندیم نتوانست بماند و گفت بلند شوید برویم که اینجا جای ما نیست. بعد از آن، هنگام تشییع پیکر در هاشمیه، شهید از مسئولان مراسم پرسید که آیا این در پارک خورشید دفن می‌شوند یا خیر که جواب منفی دادند. آن زمان شهید بسیار تاسف خوردند که چرا برای پیشبرد اوضاع فرهنگی و عقیدتی در شهر از حضور شهدا بهره‌ نمی‌برند و آنها را از دور می‌کنند به همین علت کرده بود خودش در پارک خورشید دفن شود و معتقد بود حتی اگر بتواند یک را تحت تاثیر قرار دهد برایش کافیست. . چندماه بعد از دفن همسر شهیدم دخترجوانی درحالی که ‌اشک می ریخت نزد من آمد و گفت اتفاقی به همراه دوستش سر مزار او رفته و شروع به درد دل کرده است که شب خواب شهید را می‌بیند و بعد از آن به کلی تغییر می‌کند و می‌شود. .
... من ماندم و هوای رسیدن به آسمان همسایه ستاره شدن قسمت تو بود . .
روز اعزام بهش گفتم: "مجيد من دوست ندارم تو رو دست و پا شكسته ببينما مواظب خودت باش نری و درب و داغون برگردی" خنديد و گفت: "نه مامان خيالت راحت من جوری ميرم كه ديگه حتی جنازه ام هم به دستت نرسه..." به شوخی گفتم: "لال شی اين چه حرفيه می زنی؟" چيزی نگفت و ساكت ماند... موقع اعزام تقريباً تمام مادرها توی محوطه چمن پادگان، كنار بچه هاشون بودند کم کم موقع رفتن شد اومد و باهام روبوسی كرد و گفت: "مامان وقتی سوار شديم، من وسط اتوبوس وایميستم، من تو رو نگاه می كنم و تو هم من رو نگاه كن تا جايی كه ميشه همديگه رو نگاه كنيم" وقتی ماشين حركت كرد تا لحظه آخر براش دست تكون می دادم هم برام دست تكون می داد تا جايی كه ديگه همديگه رو نديديم اين آخرين ديدارمون بود پسرم هنوز که هنوزه برنگشته... راوی: مادر دانش آموزِ شهید، شب بخیر