eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.9هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
اطلاعیه مهم وزارت اطلاعات در این ایام در صورت مشاهده فعالیت ها و یا اشخاص مشکوک به تروریست در هر محلی که هستید سریعا با شماره ۱۱۳ وزارت اطلاعات تماس بگیرید.
جمع باصفای شهدا، فرماندهان غیور و دلاور لشگر پرافتخار بیست و هفت حضرت محمّد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سال ۶۲ قبل از در این عکس تاریخی به غیر از دو نفر همگی به مقام والای رسیدند... مسئولیت ها بر اساس سال ۶۲ و عملیات والفجر ۴ نوشته شده است: : معاون گردان مقداد : فرمانده تیپ ۱ عمّار : فرمانده گردان عمّار : فرمانده سرافراز لشگر ۲۷ : فرمانده گردان مقداد : معاون گردان کمیل : فرمانده گردان ابوذر : معاون گردان انصار رفتند یاران چابک سواران دشمن شکاران یاران همه رفتند و تنها مانده ام من...
🍃✨🌸✨🌸🍃 💥 ❣مامانش گذاشت پیش من. گفت من میرم خونه بابام سر بزنم بیام. منم رو تخت دراز کشیده بودم.قطع نخاع گردنی هم نه دستاش کارمیکنه نه پاهاش. یک گردن [هست] که تکون میخوره.والسلام علیک خانمم رفت.دخترم شروع کرد با اسباب بازیها،بازی کنه. رفت کمد مامانشوبازکرد.کیف های مامانش رو،کفش های مامانش رو می اورد به من میفروخت. -بابا میخری؟ اینو ۱۰۰ تومن میفروشم -باشه دخترم دخترم میره لباسهارو بذاره تو کمدمامانش، کمدهاهم قدیمی بود. دخترم چون سنش پایین بود، هردودستش رامیذاره کشوروببنده. کشو که محکم بسته شد، این هشت انگشت دخترم، لای کمد گیر کرد. یه بار دیدم داد کشید -بابا... من نگاهش کردم. نمیتونم بلند بشم. یه ذره گردنم را[بالابردم.] بلند شدم نگاه کردم. -بابا... گریه کرد گریه کرد. -بابا بیا دستم رو دربیار... -بابا بیا سوختم... -بابا انگشتام خشک شد بیا... -بابا بلند شو بیا... من نتونستم. فقط از راه دور گریه ام گرفت. نگاهش کردم. نه میتونم بگم میتونم بیام... موندم اون اونجا گریه میکرد من اینور گریه میکردم. تا اینکه دید بابایی که قهرمان تکواندو اردبیل بود، حریف نداشت تو خود ایران، الان نمیتونه بلند بشه. همینطور نگاه میکرد،گریه میکرد. کی و صداکنم؟ چطوری برم انگشتاش رو دربیارم؟ باآخرین زورش کشید انگشتاش رو. تمام پوستای انگشتاش رفت. اومد جلوم وایسود گفت -من توروصدامیکنم بابا چرا نمی آیی؟ -باهات قهرم. دلتنگ شهــــیدان🌷
کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالایدار برند، اگر زنده زنده در شعله های آتش مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم صحیفه امام جلد 21 ص69