eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
78.7هزار عکس
14.9هزار ویدیو
198 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
به خاطر جثه کوچکش هم اسلحه از قدش بلندتر بود و هم کلاه برای سرش بزرگ؛ اما تصمیم گرفت که خونش در راه اسلام ریخته شود و شد. عبدالمجید که سنش کمتر از ۱۵سال بود جمله‌ای سوزاننده دارد که با آن می‌خندد به ریش تمام دنیا پرستانی که مغبونِ دو عالمند. می‌گوید: « همه خیال می‌کنند جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم» ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
خاطره مدافع حرم همسر شهید نقل می‌کند: آقاافشین، کارکردن در منزل را عار نمی‎دانست و حتی اگر خسته بود و یا تازه از محلّ کار برمی‎گشت، در کارهای خانه کمکم می‎کرد. همیشه طوری برنامه‎ریزی داشتم که با آمدنش، کاری در منزل نباشد؛ این‌جور مواقع وقتی می‎دید کاری نیست، جاروبرقی را می‎آورد و منزل را جارو می‎کرد. برای مثال اگر از مأموریتِ یک‌ماهه برمی‎گشت، اولین استکان چای یا لیوان آب را خودش می‎شست؛ وقتی می‎گفتم شما خسته هستی، می‎گفت من فقط به مأموریت رفتم درحالیکه شما در این مدت کارهای زیادی انجام داده‎ای؛ از طرفی برای بچه‎ها هم پدر بودی و هم مادر! ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
4.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سهم شان از سفره انقلاب یک قرص نان بود! گرفتند و با اخلاص رفتند... ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
مدتی از پیروزی انقلاب گذشت. شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت امام در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد می شدم که یکدفعه دیدم اشک تمام صورتش را پر کرده. ●گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی؟! با دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفمهمیم رهبر خوب چه نعمت بزرگیه، من که حاضرم جونم رو برای این آقا فدا کنم. •شهادت: ۱۷ آذر 🌷 📎منبع: کتاب شاهرخ حُر انقلاب اسلامی ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 📿ذکر خاص برای گرفتن حاجات سنگین 🎙حجت الاسلام عالی
«فرخ‌نژاد» عیار کار کم‌کم دستش می‌آید! 🔹البته این اپوزیسیون گرگ‌تر از این حرف‌هاست جناب پهلوان پنبه!
🔳ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم |
🌹سرگرد معمولا طوری برنامه ریزی می کرد که اواخر شب یا اوایل بامداد با قاچاقچیان درگیر شویم. غروب بود که رسیدیم پشت خاکریز کمین. سریع رفت بالا و دوربین را با خودش برد. همان طور که داشت انتهای غبار آلود بیابان را می پایید 🌹 گفت : « بچه ها اذان شده. من حواسم به دوربین هست. شما اول وقت نمازتون رو بخونید بعد جامون رو عوض می کنیم ». 🌹 خیلی به نماز اهمیت می‌داد. توی اداره هم سفارشش همین بود که نماز و زیارت عاشورا را حتما شرکت کنیم و سرسری نگیریم. "شهید رسول طالبی" ✍ راوی: همرزم شهید مابچه های مادر پهلو شکسته ایم