🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#حسین_آقادادی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅╯
همیشه همسر داری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم لباس هایش را می چید و از من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت می کرد به خاطر دل همسرش دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد.
#شهید_مهدی_نوروزی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥#روایتگری_شهدا💥
📌شهدا در جنگ سخت توکل به خدا داشتند ما چقدر در فضای فرهنگی از شهدا الگو گرفتیم و در میدان جهاد فرهنگی به خدا توکل کردیم.
🎥روایتگری حجت الاسلام سعید آزاده در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✨آنها پیش از آنکه شهید شوند، شهید بودند؛
♦️همسایمون داشت خونه میساخت.
گل محمد اون موقع ده الی دوازده ساله بود.
یک روز دیدم چوب های سنگین رو روی دوشش گذاشته و برای بنایی میبره خونه همسایه.
بهش گفتم:«محمدجان! اونا دارن خونه میسازن، تو چرا خودت رو خسته میکنی؟»
جواب داد:«مادرجان! اینها تو خونشون مرد ندارن، وظیفه منه که بهشون کمک کنم...»
📚 کتاب کاش با او بودم، صفحه ۶۸ ، خاطرهای از زندگی سردار #شهید_گلمحمد_غزنوی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
╰┅─────────┅╯
وضعیت پاهای محمدحسین خیلی خراب بود.طوری که گوشمان را به محل جراحت نزدیک می کردیم، به راحتی صدای جریان خون را در رگ هایش می شنیدیم اما او پرتوان ، خندان و خستگی ناپذیر به راه خود ادامه می داد.گفتم: آخه باباجان! یه مقدار به فکر خودت باش ، کمی استراحت کن تا جراحت پات خوب بشود.
می گفت : می دانی بابا! من تا همین اواخر سال بیشتر به این پاهای عاریقی احتیاجی ندارم....
#شهید_حسین_یوسف_الهی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
──┅╯
در روز شهادت امام جعفرصادق علیهالسلام
به یاد علمدار گردان امام صادق (ع)
لشکر ۵۵ ویژه شهدای خراسان
#شهید_ابوالقاسم_اسماعیلزاده
دوازدهم تیرماه ۱۳۴۱
در شهرستان گناباد بهدنیا آمد.
با شروع انقلاب اسلامی
جزو پیشتازان تمام راهپیماییها بود.
بعداز اتمام تحصیل و اخذ مدرک دیپلم
وارد سپاه پاسداران گناباد شد.
در ۱۸ سالگی و دو روز بعد از آغاز جنگ
به منطقه رفت و در تمام دوران جنگ
در جبهه حضور مؤثری داشت.
در ابتدای جنگ مدتی مسئول گروهانِ
گردان نصرالله لشکر ۵ نصر بود و بعد به
فرماندهی گردانامامصادق(ع) برگزیده شد.
اصلاً اهل تظاهر نبود، تا زمانِ شهادت
کسی نمیدانست که او چه کاره است!
هروقت از او میپرسیدند که چهکاره است؟
میگفت: "من جاروکش سپاهم و در جبهه
یک رزمنده عادی هستم"
وقتی ایران قطعنامه ۵۹۸ را قبول کرد
خیلی ناراحت بود و میگفت:
"جنگ تمام شد و به آرزویمان نرسیدیم"
اما سرانجام مزد زندگی مجاهدانهاش را
در تاریخ ۱۳۶۷/۵/۶ در عملیات مرصاد گرفت
و به آرزوی دیرینهاش یعنی"شهادت" رسید.
و در بهشت شهدایگناباد به خاک سپرده شد.
"هدیه به روح بلند پروازش صلوات"
📸 جعل سند شهیدی برای اعزام به جبهه!!
پن: در سال های دفاع مقدس دست بُردن در شناسنامه برای تغییر تاریخ تولد و رساندن سن به مرحلهی قانونی، با هدف رفتن به جبهههای نبرد در میانِ نوجوانان بسیجی امری رایج بود..!
#نوجوانان
#اعزام_به_جبهه
#بزرگ_مرد_کوچک
#شهید_قاسم_شکیبزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتهای...
اما گذشتِ عمر تاثیری نداشت
ما که دلتنگ توایم امروز
فردا بیشتر....
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#لشکر۴۱_ثارالله
#دفاع_مقدس
『☔️| #تکهایازآسمان』
🕊| #شهید_محرمعلی_محمدنیا
شهيد محرمعلی محمدنيا یکم آبان ۱۳۴۸، در خانواده ای مومن در روستا يولقون آغاج تابعه شهرستان تکاب، چشم به جهان گشود.
وی از لحاظ هوش و ذكاوت با استعداد بود.
تا دوم نظری به تحصيلاتش ادامه داد، برای اینکه بتواند در تامین مخارج زندگی باری را از روی دوش خانواده بردارد، درکنار پدر مهربانش به کارکردن مشغول گشت تا اندکی بتواند چاله های زندگی را هموار نماید.🌱
وی، هرچند سن کمی داشت بعد از شروع انقلاب، عضو فعال انجمن اسلامب در روستا شد و در همه حال با انجمن اسلامی روستا و مدرسه نقش بسزايی داشت.
در نماز جماعت و مجالس مذهبی شركت داشت؛ حتی خود به تنهایی اداره امور مراسم و عزاداری هارا بر عهده میگرفت تا جوانان و نوجوانان روستا را به این امر راغب شوند.
او قلبی بسیار مهربان داشت و بیشتر وقت ها هم به همسایگان خود در امر کشاورزی و دامداری نیز مدد میرساند..😇
🔺| #پارت_اول