eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70.6هزار عکس
11.7هزار ویدیو
179 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
رمز پرواز یازهــراست این را من نمیگویم نگاه کن نگاهشان سکوتشان حتی نفس زدنشان هم عطر یاس دارد اصلا‌حضرت زهرایی ها شهید میشوند شـــک نکن! لحظه هاتون رو غرق عطریاس کنید شهید علاء حسن نجمه
⭕️ورود پیکر 72 شهید به کشور 🔸پیکر پاک 72 شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس، سه شنبه (20 آذر)، از مرز شلمچه به میهن اسلامی منتقل می شود.
من اسماعیل را نمی‌شناختم؛ ولی هر روز می‌دیدم که کسی می‌آید و چادرها و آبگیرها را تر و تمیز می‌کند با خودم فکر می‌کردم که این شخص فقط چنین وظیفه‌ای دارد یک روز هر چه چشم به راهش بودم تا بیاید و باز به نظافت و انجام وظایفش بپردازد، پیدایش نشد و احساس کردم که او از زیر کار شانه خالی می‌کند از این رو، خود به سراغش رفتم و گفتم: «چرا امروز نیامدی؟» او در پاسخ گفت: «چشم الان میام» کسانی که نظاره‌گر چنین صحنه‌ای بودند سخت ناراحت شدند و گفتند: «تو چه می‌گویی؟ او فرمانده لشکر است» من که احساس شرمندگی می‌کردم؛ در صدد عذر خواهی برآمدم اما او بود که کریمانه و با متانت گفت: «اشکال ندارد» و با خنده از کنار ماجرا گذشت... منبع: خبرگزاری دانشجو
و تاریخ تکرار میشود ‌‌ روزگاری که جای پسر می‌ایستاد؛ رفت... و اکنون بچه‌ها جای پدر می‌ایستند... عاشقان، پا پس کشیدن نیست در قاموس‌شان مرد میدان‌اند و حتی بی‌سپر می‌ایستند پ. نوشت: تصویر بالا: مراسم تشییع شهید عباس ورامینی در اوایل آذر ۱۳۶۲ در بهشت زهرای تهران؛ میثم فرزند حاج عباس در آغوش حاج همت تصویر پایین: محمّدعلی فرزند شهید صدرزاده در آغوش شهید مرتضی عطایی بر سر مزار شهید حسن قاسمی دانا
بگذار هر چه نمی‌خواهند، بگوئيم....😔 بگذار هر چه نمی‌خواهيم😔، بگويند.... باران كه بيايد از دست چترها كاری بر نمي آيد ما اتفاقی هستيم كه افتاده‌ايم ...
رویای صادقه فرزند زهراء سلام الله علیها راوی: دوست صمیمی شهیدعلی الهادی دوستم علاقه ی زیادی به داشت این شهید اهل شهر نبطیه بود... علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و اینطور تعریف کرد: یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم و از او پرسیدم: شما شهید احمد مشلب هستی؟ گفت: بله گفتم: از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزء شهداء در لیستی که حضرت زهراء سلام الله علیها می نویسند و شما را گلچین میکنند بنویسی شهید احمد محمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟ گفتم: علی الهادی شهید احمد مشلب دوباره گفت: این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهراء سلام الله علیها بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد... اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد شد پ. ن: نفر سمت چپ شهید علی الهادی میباشد.