eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.5هزار دنبال‌کننده
80.4هزار عکس
15.6هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
با خنده ای که عکس تو در بر گرفته است دیوار خانه چهره ی دیگر گرفته است بعد از تو برق شور و شعف را هجوم اشک از چشم های خسته ی مادر گرفته است محل مزار: امامزاده محمد کرج محل شهادت: سرپل ذهاب تولد: ۱۳۴۰ شهادت: ۱۳۶۰
هر کسی از یار چیزی خواست هنگامِ من به محضِ دیدنِ او خاطرش را خواستم... فرزند: محمد ولادت: ۱۳۴۳ شهادت: ۱۳۶۱/۷/۲۵ قطعه ۲۶ ردیف۸۸ شماره ۶ (س) تهران
بسم الله الرحمن الرحیم و بود و دیگر هیچ نبود.... و آن گاه که به سخن در آیند هیچ سخنی زیباتر و دلنشین تر از آن نیست سکوت را می باید... گلزار شهدای چهارصد دستگاه کرج
+اونجوری نگاه نکن *(نگاه) +میشه خواهش کنم اونطوری نگاه نکنی؟ *نگاهم خیلی اذیتت میکنه؟ +پدرم رو درمیاره نگاه نکن *(سکوت) +باور کن زندگی اونقدرها هم تلخ نیست جواد نچشیدیش شیرینه میفهمی؟ شیرین *بپا شیرینیش دلتو نزنه... +باور کن تو هم اگه میچشیدی الان کنار من بودی نه تو قاب... *رو پشت بوم خونه ی بابا کفتر داشتیم اوایلش هرچی کفتر می گرفتم می پرید و جلد نمی شد بابا گفت: بهشون برس به جای یک وعده روزی سه وعده دون بده منم می دادم بعد یک ماه کفترا دیگه نای پریدن نداشتن زیاد دون خوردی علیرضا باید به قدر حیات می خوردی...
به تاریخ سال های دفاع برادر به برادر نامه داد: "این سلام مرا به مادر برسان تمام." برادر به برادر جواب نامه داد: "تو خوب میدانی که اینجا ، پرستوی دلم فصلِ کوچ کردنش رسیده، برادر خبر کوچ مرا به مادر برسان تمام." سمت چپ: برادر بزرگتر شهید فضل الله شیرین آبادی فراهانی محل شهادت فاو، والفجر ۷، مفقود الاثر سمت راست: شهید فتح الله شیرین آبادی فراهانی محل شهادت شلمچه، کربلای ۵ مزار دو برادر: قطعه ۵۳، ردیف ۲۹ و ۳۰، شماره ۱۸
داری بین ردیف ها قدم می زنی چشمت می افتد به یک که قفلش باز است... می روی جلوتر سنگش را می بینی که مدتهاست شسته نشده هول می شوی دست و پایت را گم می کنی... زیر لب می گویی: «خدا کنه مادرش فوت نشده باشه»... آی مادرها خون جگرها خمیده قامت ها! بروید خیالتان راحت! ما نگه می داریم این سنگ ها را قاب ها را تاک ها را اصلا ما می دهیم پای باقی ماندن این قطعه ها... ما مدافعان حرمیم اینجا حرم است
تاریخ عکسها فقط کمی متفاوت است بلای همه را کشیده است... آخر چینهای صورتش گواه همین ادعای من است... قطع ۲۶ گلزار شهدا بهشت زهرا(س)
به دليل حافظه بسيار خوبش سوره بقره را در يك روز حفظ نمود و به همين جهت جزو قاريان ممتاز و برنده يك مدال طلا شد و تا زمان موفق به حفظ كل قرآن شد... حافظ کل قرآن بود اما به دلیل اینکه همیشه قرآن را از روی مصحف می‌خواند هیچگاه حافظ بودنش را متوجه نشدند نمرات او در دوران تحصيل بسيار خوب بود به طوری كه در سال آخر با معدل بالا قبول شد و توانست در رشته مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت پذيرفته شود دانشجوی مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت ولادت: ۱۳۳۹ تهران شهادت: ۱۳۶۱ فتح خرمشهر قطعه ۲۶؛ ردیف ۲۰؛ شماره ۲۴
دو رفیق و هم رزم در تلاشند تا موهای سر فرمانده‌ی "گردان حبیب ابن مظاهر" را اصلاح کنند. "محسن وزوایی" که خیلی به برهنه نبودن بدنش حساس بود ، وقتی دید رفیق دیگری لنز دوربین را به سمتش گرفته ، به تکاپو افتاد که عکاس را ناکام بگذارد اما رفقا مانع شدند و آخرش این نما به یادگار ماند. از راست "عابدین وحیدزاده" "شهید محسن وزوایی" فرمانده‌ ی "گردان حبیب ابن مظاهر" و "حسین خالقی".
ما همه افق های معنوی انسانیت را در تجربه کردیم ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می یابد عشق را هم، امید را هم، ذوق را هم، شجاعت را هم، کرامت را هم، عزت را هم، و همه آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند، ما به چشم دیدیم
بعضیا میگن فقط یه جعبه است ولی به نظر من یه خونه ست فول امکانات آخر هفته ها که دلت گرفت میری پیشش کلید میندازی درشو باز میکنی پرده ها رو کنار میزنی پنجره رو باز میکنی و میدی به صاحب خونه میشینی گپ میزنی دلت باز میشه آره یه جعبه ست که تو خودش یه زندگی داره...
دیگر قدّ من به شمشادهای دور قابت رسیده است، مادر از نبودنت چشمانی سفید به زیر پلک هایش دارد، منو این همسایهٔ شمشادی ات همسن و سالیم، بابا... آمده ام تا به پای قابت آب بریزم، می خواهم پاک کنم شیشه قابت را که بوسه گاه مادرست، دستانم یاری نمیکند وقتی جای بوسه ی مادر را می بینم که نقطه ایست روی پیشانی ات برای همیشه... معلم و دانشجو محل شهادت: پاسگاه زید تاریخ شهادت: روز عید قربان قطعه ۲۶، ردیف ۷، شماره ۱۷