eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.9هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
رئیس قوه قضائیه: 🔹از طریق صفحات متعلق به خود در رسانه های اجتماعی با مردم در ارتباط هستم 🔹آسیب های فضای مجازی نباید باعث شود که خود را از این فرصت کم نظیر محروم کنیم 🔸صفحات متعلق به «آیت الله رئیسی»، رئیس قوه قضائیه در رسانه‌های اجتماعی: 📲سروش: sapp.ir/raisi_org 📲گپ: https://gap.im/raisi_org 📲آی‌گپ: https://iGap.net/raisi_org 📲ایتا: eitaa.com/raisi_org 📲بله: https://ble.im/raisi_org 📲اینستاگرام: https://instagram.com/raisi_org https://instagram.com/martyr.darabpour سید ابراهیم رئیسی 🔹رئیس قوه قضائیه 🔹نائب رئیس مجلس خبرگان رهبری 🔹عضومجمع تشخیص مصلحت نظام ارتباط با دفترحجت الاسلام رئیسی @raisi_contact @iribnews
🌷👆🌷👆🌷👆 را انقلاب لقب دادند . زیرا از لشکر یزید به زیر بیرق امام حسین (ع) پناه برد . او از لاتها و بزن بهادرهای پهلوی بود ، اما در دل عشق حسین (ع) را داشت . در اواخر سال ۱۳۴۱ و اوایل۴۲ ، طیب دچار تحول درونی شد و بارها دوستان و آشنایان از دهانش شنیده بودند که گفته بود : خدایا پاکم کن ، خاکم کن اما قبل از این تحول روحی ، بارها به جرم چاقوکشی به زندان افتاده بود و یک بار هم به بندرعباس تبعید شده بود . در مراسم جشن تولد پسر محمدرضا پهلوی ، تمام چهار راه مولوی تا شوش را فرش پوش کرد و طاق نصرت بست . به دلیل اقداماتی که در ۲۸ مرداد به نفع تاج و تخت انجام داده بود ، همواره مورد توجه محمدرضا پهلوی بود و حتی یک طپانچه از شاه هدیه گرفته بود . اما ویژگی‌هایی داشت که در نهایت موجب عاقبت به خیری او شد . ویژگی مرحوم طیب ، و علاقه‌ی وی به (ع) بود . او از کسانی بود که محبت امام حسین (علیه‌السلام) موجب نجاتش شد و روحش را طیب و طاهر گردانید . 🌷👇🌷👇🌷👇
🌾👆🌾👆🌾👆 چرا شعبان جعفری ( شعبان بی مخ ) در ذلت و غربت در آمریکا از دنیا می‌رود و طیب حاج رضایی ، با افتخارِ شهادت رخت از این دنیا بر می‌بندد ؟ اختلاف این دو در ادب و وفاداری به اهل بیت بود . اگر طیب ، تهمت دریافت پول از امام خمینی را می‌پذیرفت ، نه تنها سر خود را از دست نمی‌داد ، بلکه نزد شاه اعتبار هم کسب می کرد . اما او فقط به یک دلیل این دروغ را نگفت : من حاضر نیستم به پسر حسین (علیه‌السلام) تهمت بزنم . ویژگی خاص مرحوم طیب که همه‌ی دوستانش بر آن متفق بودند ، انسانیت و لوطی‌گری او بود . زمانی که او به شهادت رسید ، خانواده‌های بسیاری که تحت سرپرستی او بودند ، دچار مشکل شدند . 🌾👇🌾👇🌾👇
🌴👆🌴👆🌴👆 پرویزی با عصبانیت رفت و سوار اتومبیل شد . اتومبیل با یک چرخش سریع از راهی که آمده بود ، برگشت . دسته با علامتی که عکس‌های حضرت امام به آن نصب بود حرکت کرد . رژیم از طیب به علل دیگری هم کینه به دل داشت . یکی از این موارد مربوط به دو ماه و نیم قبل بود . طیب برای همکاری در ضرب و شتم طلاب مدرسه‌ی فیضیه فراخوانده شده بود ، اما قبول نکرد . به گفته‌ی یک فرد مطلع دستگاه : ایجاد آشوب و حمله به طلاب در فیضیه را، نخست از طیب خواسته بود و چون طیب زیر بار این ننگ نرفت ، انجام این جنایت به دار و دسته‌ی شعبان بی‌مخ واگذار شد . فرد مزبور مدعی بود که آن روز در مدرسه‌ی فیضیه ، نوچه‌های شعبان ، لابه لای مأموران رژیم شناخته شده بودند . طیب علی رغم کارهای خلافی که می‌کرد ، در عمق وجودش به روحانیت احترام می‌گذاشت . او به خود اجازه نمی‌داد روحانیون و طلاب را مورد بی‌احترامی و آزار قرار دهد . 🌴👇🌴👇🌴👇
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #از_تاریکی_تا_نور طیب مانند جوانان دیگر این مرز و بوم ، در دوران شاهنشاهی می‌زیست ، و دوران شاهنشاهی یعنی تباهی و ظلمات و سیاهی و طبعاً چشمان انسان‌ها در چنین شرایطی حقایق عالم را آنگونه که هست نمی‌بیند ، وی نیز چنین بود ، دعوا و نزاع ، اخلاق ناهمگون با تعالیم اسلامی ، مشخصه اصلی جوانان و مردم آن زمان بود و طیب نیز استثنایی بر کل نبود . او نیز بارها سابقه نزاع و درگیری دارد و برای آن نیز به زندان رفته و یا تبعید شده است . او از کسانی است که در جریان ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از فعالترین افراد برای اجرای کودتایی بود که سازمان سیا طراحی کرده بود و به وسیله‌ی ارتش و افرادی چون شعبان بی‌مخ و قلدران شاه دوست و اشخاصی دیگر و مرحوم طیب اجرا شد و این افراد توانستند دولت مصدق را سرنگون و تاج و تخت از دست رفته شاهی را به وی اهدا کنند . #ادامه_دارد 🌹👇🌹👇🌹👇
🌺👆🌺👆🌺👆 اتومبیل دربار کنار خیابان ایستاد . رسول پرویزی معاون علم پیاده شد و سریعاً جلوی طیب آمد و پس از سلام گفت طیب خان این کاری که کرده‌ای کار درستی نیست . آن عکس‌ها را بردار . طیب گفت من عکس‌ها را بر نمی‌دارم . پرویزی گفت طیب خان بدجوری می‌شود . طیب با متانت و وقاری که مخصوص خودش بود ، خیلی صریح گفت بشود . پرویزی به اتومبیل که علم داخل آن بود ، برگشت . علم مجدداً پیغام دیگری به پرویزی داد . او دوباره پیاده شد و با طیب صحبت کرد و گفت عکس‌های امام را بردارد . همه‌ی اینها در حالی اتفاق افتاد که سینه‌زن‌ها پشت سر علامت جلو می‌آمدند و جمع می‌شدند . طیب مقاومت می‌کرد . پرویزی گفت : طیب خان دارم به تو می‌گویم بد می‌شودها . طیب گفت می‌خواهم بد شود ، عکس‌ها را بر نمی‌دارم . ان شاءالله جهت اینکه پست های زیاد نشود ، ادامه مطالب این را فردا مخابره می کنم . ممنون از خوبان که ما هستید . 🌺🌼🍀🌸🍀🌼🌺
🍀🍀🍀🍀🍀🍀 دسته‌ی طیب بزرگترین دسته‌ی عزاداری در تهران بود ، او علاوه بر #عزاداری درماه محرم در هیأت خود از #یک معلم برای #آموزش_احکام_و_زبان_عربی استفاده می‌کرد . دسته‌ی سینه‌زنی طیب در #شوش و #خراسان حرکت می‌کرد و مرحوم طیب خود با گل‌مال کردن سر ، و با پوشیدن لباس مشکی در میان مردم به راه می‌افتاد و اطعام می‌نمود . طیب در این دوران اگرچه با روحانیت ارتباط چندانی نداشت اما به روحانیت احترام می‌گذاشت . به عنوان نمونه ، ساواک در سال ۱۳۳۶ که #آیت‌_الله_کاشانی در انزوا به سر می‌برد ، از رفت و آمد طیب با ایشان گزارشی می‌دهد : طیب حاج رضایی ۴ صندوق میوه به منزل آیت‌الله کاشانی برد . یا ، چندی است که طیب حاج رضایی تغییر لحن داده و با طرفداران آیت‌الله کاشانی طرح دوستی ریخته… بنابراین رفتار و شخصیت مرحوم طیب به کلی با افراد لاتی مانند شعبان جعفری که برای جلب نظر شاه هر کاری می‌کردند ، تفاوت داشت . او به اسلام علاقه داشت و جوانمردی و شجاعت را از سردار کربلا آموخته بود . اما در ضمن عِرق ایرانی نیز داشت و به اشتباه ایران‌دوستی را با شاه دوستی همراه می‌دید . اقداماتی که طیب در جهت تقویت سلطنت می‌نمود ، بر مبنای همین تصور بوده است . #ادامه_دارد 🍀👇🍀👇🍀👇
#تحول_روحی_طیب شهید عراقی خاطره‌ی جالبی در مورد علت دگرگونی طیب دارد . این خاطره نشان می‌دهد که طیب به دلیل ارادت به امام خمینی و روحانیون اقدام به نصب عکس امام بر روی علم خود نمود . پیام امام خمینی که از طریق حاج مهدی عراقی به گوش طیب رسید ، طیب را دچار چنان تحول روحی نمود که دست از جان شسته ، برای دفاع از امام و اسلام به میدان آمد . شهید عراقی می‌گوید : برای دیدن مرحوم طیب ، رفتیم و گفتیم که ما منزل آقا (امام خمینی) بودیم . آنجا به مناسبتی صحبت شد و اسم طیب وسط آمد . بچه‌ها گفتند که این دسته‌ای که روز عاشورا ما می‌خواهیم راه بیندازیم ، ممکن است این‌ها بیایند و نگذارند و به هم بزنند . آقا (امام خمینی) گفت : نه ، اینها علاقه‌مند به اسلام هستند و این‌ها هم اگر یک روزی یک کارهایی کرده‌اند ، آن عِرق دینیش بوده ، روی حساب توده‌ای‌ها و کمونیست‌ها و این‌ها آمده‌اند یک کارهایی کرده‌اند " اشاره‌ی امام خمینی به دخالت مرحوم طیب در کودتای ۲۸ مرداد است " ، این‌ها کسانی هستند که نوکر امام حسین علیه السلام هستند ، در عرض سال همه فکرشان این است که محرمی بشود ، عاشورایی بشود به عشق امام حسین (ع) سینه بزنند ، خرج بکنند ، چه بکنند و از این حرف‌ها ، خاطر جمع باشید .” مرحوم طیب جواب داد اینها عید هم از ما می‌خواستند استفاده بکنند (جریان مدرسه‌ی فیضیه) . شما خاطر جمع باشید که اینها تا حالا چندین بار سراغ ما آمده‌اند و ما جواب رد به آنها داده‌ایم ، حالا هم همینجوره . همان جا دست کرد یک صد تومانی داد به اصغر ـ پسرش گفت می‌روی عکس حاج آقا را می‌خری می‌بری تو تکیه به علامت‌ها می‌زنی. #ادامه_دارد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 #طیب_در_شب_عاشورا خرداد سال ۱۳۴۲ شمسی با محرم ۱۳۸۳ قمری مطابق شده بود . امام خمینی به دلیل اعتراض به کاپیتولاسیون درزندان بودند . در نوروز همان سال فاجعه فیضیه و کشتار طلاب اتفاق افتاده بود و فضای جامعه آماده‌ انفجار بود . طیب نیز مانند هر سال دسته عزاداری خود را در خیابان حرکت داد و خود پیشاپیش آن به سر و سینه‌ی خود می‌زد . اما ظاهر علم دسته با هر سال تفاوت داشت . بر روی علم ، عکس‌های امام خمینی نصب شده بود . در زمانی که بردن نام امام ، مجازات سختی در پی داشت ، مشخص است که بالا بردن تمثال ایشان در بین جمعیت ، چه عواقبی در پی دارد . اما طیب به این موضوع توجه نداشت و خود را آماده‌ی فداکاری کرده بود . مرحوم حاج رضا حدادعادل در این رابطه می‌گوید : دسته‌ی طیب ، شب عاشورا ، ۱۲ خرداد ، طبق معمول همه ساله از تکیه بیرون آمد . طیب در جلوی علامت تکیه در حرکت بود و سینه‌زن‌ها پشت سرش آرام آرام حرکت می‌کردند . آن شب بر خلاف سال‌های قبل ، عکس‌های امام به سینه‌ی علامت نصب بود . #ادامه_دارد 🌷👇🌷👇🌷👇
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 شب است و دوبارہ بخاطرم شرارہ زد هـواے دیدن آن بہ دلم جوانہ زد 🍀 🍀 برآمریکا یادتان نرود. امشبم پر از نسیم 🌷 🌷 🌹 🌹 🕊🍃 🕊🍃
🚨 لوح | قاتلان امید 🔺 رهبرانقلاب در دیدار اخیر اساتید: روی مسئله‌ی امید تکیه میکنم. من خواهشم این است، اساتید معظّم و مکرّم، کاری کنید این جوان امیدوار بشود. دشمن میخواهد یأس ایجاد کند. یک جریانی هم متأسفانه در داخل کمک میکند به دشمن. شما بایستید در مقابل این جریان خائن و خبیث و ایجاد امید کنید. ۸/۳/۹۸
🌹🕊👆🌷👆🕊🌹 🌹 🌹 عزیزانم لباس رزم سپاه را که من به تن كردم ، لباس معمولی نیست ، بلکه كفن است ، كفن حقانيت و شرف ، جامعه ي آخرت است ، اثبات حقانيت امام خميني است ، به ثمر رسيدن خون جوانان وطن است ، اثبات حقانیت اسلام است ، پرچم سرخ اسلام است ، پرچم سرخ لا اله اله الله است ، (نه) تاريخي امام به تمام طاغوتيان زمان است و لباس تقوي پيشگان است و خدا ما را در حفظ و پاسداري از اين جامه ياري كند . 🕊 🕊 🌹 🌹 ✋ ✋ 🌺 🌺 🌷 🍀🌷
💠🍃💠🍃💠 جای تو خالی ست! در تنهایی هایی که مرا تا عمیق ترین دره های بی قراری می کشانند....
🍃🌼🍃🌼🍃🌼 نمیشوے اگر به نباشی خود را لابلای گم ‌ڪردند ڪه عاقبت پیدایشان ڪرد و شدند شده یار خودت را شبیه‌ترین ڪن تا ڪنند بسم‌الله ما دادیم که زیباست روح ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠🍃💠🍃💠 آن‌جا كه انسان به شهوت و عيش و نوش گراييده است، همه سجاياى انسانى مرده است و انسان در لجن سيّئات اخلاقى فرو رفته است، و بدان سبب جامعه! و انسان‌ها در راه سقوط مى‌افتند. 🌸🍃
💠🍃💠🍃💠 گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید آمدی و همه فرضیه‌ها ریخت به هم !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نحوه برخورد خمینی(ره) با «ادوارد شواردنادزه» آخرین وزیر خارجه پس از پیام معروف به 👌 بلند شدن امام بعد از صحبت 🔺 بعدها از امام(ره) به عظمت و نیکی یاد کرد. 🌹🍃🌹🍃 👉 🇮🇷
شناسايی و تشکیل پرونده برای ضاربان بانوی آمر به معروف در خمام رشت 🌹🍃🌹🍃 👉 🇮🇷
🌹شهید #محمد_ابراهیم‌_همت: ♡ما در قبال تمام کسانی که راه را کج میروند مسئولیم... حق نداریم با آنها برخورد تند کنیم... از کجامعلوم که ما در انحراف اینها نقش نداشته باشیم ....🍂 #سردار_خیبر❤️•°
💠🍃💠🍃💠 🔰 برای انجام یک دوره اموزش غواصی رفته بودیم قشم چند روزی که گذشت و جاهای مختلف رفتیم و یه دوری تو پاساژا زدیم و درنهایت شب آخر می خواستیم بریم یکی از مراکز خرید معروف قسم به مسعود گفتیم که بیا باهم بریم خرید من هر چی گفتم پاشو بریم نیومد و دلیلشم نمی گفت و از اونجایی که اگه نمیومد به ماهم خوش نمی گذشت به حاجی گفتم که مسعود نمیاد شما بهش بگی نه نمیگه بعد از گفتن حاجی بلند شد و باکمال عصبانیت به من گفت اگه بیام و به گناه کشیده بشم تو مسولیتشو قبول میکنی اون موقع خندیدم ولی الان وقتی یاد اون حرف مسعود می افتم فقط گریه می کنم ..... 📝همرزم شهید 💫 🌺
اگر ترامپ در دورترین افق ذهن خویش هم احتمال می‌داد که التماسش از رهبر معظم انقلاب برای گشودن باب مذاکره ایران و آمریکا با بی‌اعتنایی و پاسخ دندان‌شکن حضرت آقا روبرو می‌شود که «من شخص ترامپ را شایسته مبادله‌ هیچ پیامی نمی‌دانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد»، به یقین هرگز آقای شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن را با پیام التماس برای مذاکره نمی‌فرستاد. پاسخ رهبر معظم انقلاب در حالی است که ترامپ طی چند سال گذشته و مخصوصا چند ماه اخیر بارها به تکبر و از موضع به زعم خود بالا، ادعا کرده بود که فشار تحریم‌ها سرانجام ایران را به میز مذاکره می‌کشاند و بار دیگر در مقابل وعده‌های نسیه آمریکا و بی‌آنکه امتیازی بگیرد - نظیر برجام -  امتیازهای تازه‌ای می‌دهد! حضرت آقا با تحقیر ترامپ، هویت واقعی او را بیرون ریخته و به جهانیان  نشان داد که پشت پرده رجزخوانی‌های ترامپ علیه ایران، التماس از ایران نهفته است… این اولین بار نیست که عصای موسای ما سحر و جادوی فرعونیان را بر باد می‌دهد و آخرین بار هم نخواهد بود.   حضرت آقا با افشای ترس ترامپ در پوشش رجزخوانی علیه ایران اسلامی، آنچه را که امام راحلمان (رضوان‌الله تعالی علیه) در توصیف ماهیت واقعی آمریکا بیان می‌کردند، به میدان دید و قضاوت جهانیان کشید. امام خمینی (ره) آمریکا را به شیر پیری تشبیه می‌کردند که کاری از او ساخته نیست و هنگامی که در مقابل دشمن می‌ایستد، نعره می‌کشد که دشمن را بترساند و در همان حال دمش را تکان می‌دهد برای اینکه میانجی پیدا کند تا از مهلکه به سلامت بیرون برود. 
🌹بسم رب الشهداوالصدیقین🌹 خاطره‌ای که خواهید خواند به شهیدی مربوط میشود که از توانایی گفتن و شنیدن بی‌بهره بود. شهید عبدالمطلب اکبری کسی بود که قبل از شهادتش قبرش را نشان هم رزمانش میدهد. این شهید بزرگوار چندین وصیت نامه نوشته است که یکی از آنها را ما در ذیل این مطلب قرار داده‌ایم. شهید عبدالمطلب اکبری سرانجام در تاریخ ۶۵/۱۲/۴ به شهادت رسید: پنچ دقیقه قبل از اینکه برم یک نفر اومد کنارم نشست و گفت: آقا یه خاطره برات تعریف کنم؟  گفتم: بفرمائید!  عکسی به من نشون داد، یه پسر نوزده - بیست ساله‌ای بود، گفت: اسمش «عبدالمطلب اکبری» است، این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود و در ضمن ناشنوا هم بود.  عبدالمطلب یک پسر عمو به نام «غلامرضا اکبری» داشت که شهید شده.‌ غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون کر و لالی خودش با ما حرف می‌زد، ما هم گفتیم: چی می‌گی بابا؟! محلش نذاشتیم، هرچی سر و صدا کرد هیچکس محلش نذاشت. وقتی دید ما نمیفهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری. بعد به ما نگاه کرد و گفت: ‌نگاه کنید! خندید، ما هم خندیدیم. گفتیم حتماً شوخیش گرفته، دید همه ما داریم میخندیم، طفلک هیچی نگفت؛ یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌اش را پاک کرد. سپس سرش را پائین انداخت و آروم رفت ..... فردایش هم رفت جبهه. ۱۰ روز بعد جنازه‌ عبدالمطلب رو آوردند و دقیقاً توی همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند.» آنچه در ادامه این مطلب خواهید خواند وصیت نامه کوتاه شهید عبدالمطلب اکبری است که نوشته: بسم الله الرحمن الرحیم  یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خیلی تنها بودم.  اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف میزدم و آقا بهم گفت: "تو شهید میشی." جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید!