eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.5هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت محمد : هرکس پیشانی مادر خود را ببوسد از آتش جهنم دور می‌ماند ... 💠
مادر است ؛ عادت به دل بستن دارد نه دل بریدن ... 💠
بعد از من برای بچه ها ؛ هم مادری ، هم پدر ... 💠
بسم الله الرحمن الرحیم یا ذَالْجَلالِ وَالْاِکْرام امروز یک شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ شمسی ۲۱ جمادی الثانی ۱۴۴۱هجری قمری ۱۶ فوريه ۲۰۲۰ میلادی
🔸مراسم اربعین شهادت سردار شهید حاج و همرزمان شهیدش، امروز (27 بهمن) از ساعت 14 در مصلای کرمان برگزار می‌شود.
🔺 فرزندان سردار بر مزار پدر
📸 ادای احترام حجت الاسلام رئیسی به مقام شهید سلیمانی در بدو ورود به کرمان
🔴روز مادر شهیدی که فقط یه درخت از پسرش یادگاری داره هم مبارک محمد پازوکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رونمایی از تندیس سردار شهید در شهر مارون‌الراس - مرز لبنان و فلسطین
در قاب شفق شکفت سیمای شهید برخاست سرود سرخ از نای شهید در ظلمت شب چو سیل جاری شد تا شهر سپیده رفت با پای شهید
‍ ‌ مناجات عارفان " آقا! دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به نقطه ای خیره کنم، تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم. آنقدر که از هوش بروم. بعد به هوش بیایم و ببینم سرم روی دامن شماست. حس کنم بوی خوش از نسیم تنت به مشامم می خورد. آن وقت با اشتیاق در آغوشت بگیرم و بعد ... تو با دست های خودت، اشک های مرا پاک کنی ... مولای من! سرم را به سینه ات قرار دهی، موهایم را شانه کنی. آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق و معشوق روی داده. بعد به من بدهی. آن وقت با خیال راحت در آتش عشق، مثل شمع بسوزم و آب شوم، روی دامانت بریزم و هلاک شوم و جان دهم ... دوست دارم وقتی نگاهم می کنند و باهام گرم می گیرند و میل با هم بودن را دارند، احساس غرور و خودپسندی و بزرگی و خوب بودن و برتری نکنم. در عوض بترسم و شرم کنم از آن روزی که پیش همین دوستان پرده را بالا زنی و مرا پیش چشم پاکشان افشا کنی. آن وقت من از خجالت بگویم: "یا لَیتَنی کُنتُ تُراباً ... ای کاش من خاک بودم ... خدایا! به من لیاقت خوب بودن دادی و این طور بین دوستان نشانم دادی، پس لیاقت حقیر شمردن خود در مقابل آن بزرگان را هم بده تا گمراه نشوم ... خدایا! من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آورده‌ام، به این امید که در پناه تو باشم و با تو درد دل کنم ... مرا از تاریکی شب چه باک و ترس که سیاهی را در درون سینه ام دارم و در تاریکی شب می نشینم که در تاریکی، سیاهی قلبم را پاک کنی. خدایا! تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی: ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت. اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و درعین حال مزه اش را به تو می چشانم ...! پس خدا! برای خلاصی از این هوسها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست..." ولادت: 11 اردیبهشت 1348 تهران شهادت: 24 بهمن 1364 عملیات والفجر 8 فاو مزار: بهشت زهرا(س) قطعه‌ 27 ردیف 3 شماره‌ 11
‼️یوسف اهل انفاق وعاشق رسیدگی به محرومین ویارمستضعفین بود ،بعد از انقلاب شروع کردیم به تقسیم اراضی . اربابان و مالکینی که از ایران فرار کرده بودند ، بین مردم فقیر و محتاج و بی سرپرست . در این تقسیم بندی میان افراد که در مسجد محل برگزار می گردید و یا در منزل شهید یوسف برگزار می گردید ، تا آخرین قسمت را تقسیم کردیم . در این میان یوسف با این که خیلی محتاج هم بودند ولی یک قطعه زمین هم برای خودش نگرفت . ‼️فرقی نمیکرد کجا باشد و چه کاری باشد . عملگی هم بود انجام میداد . هر تابستان بعد ازایام مدرسه کارش همین بود. فقط میخواست استقلال داشته باشد. کار کردن را کسر شأنش نمیدانست . میگفت : « حضرت علی (علیه السلام) میرفت کار میکرد ، بیل میزد . اصلاً راحت خور و تنبل نبود . » ‼️قبل از انقلاب شبی در عالم خواب میبیند که در رودخانۀ بابلرود، قرآن هائی در رودخانه جاری است و او در آب قرآن ها را جمع آوری میکند و به خشکی میآورد . از خواب میپرد . خودش همیشه از این خواب به عنوان محرک اصلی زندگی اش یاد میکرد . ‼️هنوز چند وقت از خوابش نمیگذشت که حالت روحی اش عوض شد . خیلی عجیب شده بود . کمتر غذا میخورد ، اغلب تو خودش بود . جویای احوالش شدم .گفت : مادر ! من روزه میگیرم .ومتعجب پرسیدم : روزه میگیری؟ ‼️گفت : بله .وقتی که رفت، سراغ چمدانش رفتم. دیدم نان و خرمایی هست که با همان سحر و افطارش را سر می کند . 📎فرماندهٔ تیپ سوم لشگر ۱۷علی‌ابن‌ابیطالب (ع) 🌷 ولادت : ۱۳۳۷/۱۱/۲۷ بابل ، مازندران شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۶ شرق دجله ، عملیات بدر
❂○° °○❂ 🔰مگر نه اینکه سرور شهیدان در آخرین گفته‌هایش گفتند «لا اری الموت الا السعاده» برای ما نیست مرگی مگر سعادت چون خونی که در راه خدا بر زمین می‌ریزد به مقدار قطرات، انسان متعهد تربیت می‌کند. 🔰فرزندان عزیزم از شهادت پدر خود خوشحال باشید که شما نیز به فرزندان شهیدان ملحق شدید. بدانید که فرزندان امام حسین در راه اسلام چه سختی‌ها تحمل کردند دعا کنید خداوند به طول عمر امام بیفزاید. 🔰پدر و مادر و خواهران و برادرم از خبر شهادت من خوشحال باشید و شکرانه خدا را به جای آورید که شما یکی از خانواده‌هایی هستید که فرزند کوچک و حقیر خود را در راه اسلام دادید «هر انسانی اگر کمی به هدف فکر کند درمی‌یابد که در راه خدا گذشت از جان و مال و فرزند و غیره چقدر آسان و شیرین است چون هدف به خدا رسیدن و سیر الهی الله است». 🔰پس مژده باد به آن کسانی که در این جهت گام برمی‌دارند در اینجا لازم می‌دانم به برادران مسئول تذکری بدهم و آن این است که بدانید این مسئولیت‌‌ها همه امانت است و جمهوری اسلامی ما را امین دانسته و به ما مسئولیت واگذار کرده پس ان‌شاءالله کوشا باشیم که بتوانیم امین در امانت باشیم... 📎معاون لشگر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) 🌷 ولادت : ۱۳۳۶ خمین ، مرکزی شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۷ فکه ، عملیات والفجر ۱
🔺خدا گواه است شهید ناهیدی از مفاخر اسلام است. این بچه حزب اللهی بسیجی از کردستان شروع کرد. از روی اخلاص و تقوا، یک دست لباس بسیجی پوشیده بود و این سه سال حضور در جبهه را با همین یک دست لباس بود. 🔺یک جفت پوتین هم داشت که کف آن سائیده بود. یک ریال هم حقوق نمی گرفت. کار را در کردستان از صفر شروع کرد. اول خمپاره و بعد توپ را یاد گرفت و به کارگیری نمود. سپس بر روی انواع موشک ها کار کرد که تا آن موقع هیچکس نمی توانست آن را شلیک کند." ✍به روایت سردارشهیدمحمدابراهیم همت 🌷
🔹طی سه سالی که در جبهه بود، یک دست لباس بیشتر نگرفت. مرتب آن را می‌شست، وصله می‌‌کرد و می‌پوشید. به قول دوستانش: «علی را از دور، به لباس رنگ و رو رفته‌اش می‌شناختند.». 🔸در سرمای سخت مریوان، برای این‌که بر نفس امّاره‌ی خویش فائق آید، نه پوتین داشت، نه پالتو. گاهی جوراب هم نمی‌پوشید. آخرین روزهایی که به خانه آمد، سر زانوی شلوار مندرسی که به پا داشت، پاره شده بود. 🔹شلوار را پس از خشک شدن به مادرش داد و گفت سر زانوی این را وصله کند. مادرش گفت : که برود و یک شلوار نو بخرد یا از پادگان بگیرد. علی گفت: «مادر جان، تو این را وصله کن، ان‌شاء‌الله من چند تا شلوار می‌خرم…» 🔸وقتی وصله‌ی شلوار تمام شد، علی آن را دست گرفت و به مادر نشان داد و گفت: «این شلوار چه عیبی دارد؟» آن را اطو کرد و پوشید و گفت: «یک شلوار هم که از بیت المال کم شود، خودش یک شلوار است.» 🔹نظافت و پاکیزگی لباس برایش بسیار مهم بود، ولی نسبت به دوخت لباس حساس بود که تنگ و مدل‌دار نباشد. لباس و وسایل زندگی را برای رفع نیاز می‌دانست، نه تجمّل و تشریفات و مُد. 🔸در طی ۲۹ ماه حضور در جبهه، یک ریال حقوق دریافت نکرد. همواره یک جفت کفش کتانی به پا داشت. روزهای آخر بود که یک جفت پوتین را از بیت المال گرفت. 🔹قرار بود برای جلسه‌ای قبل از عملیّات به قرارگاه برویم، همه فرماندهان آن جا بودند. ناگهان متوجه شدم جوراب علی پاره است. گفتم: «برادر بیا من یک جفت جوراب به شما می‌دهم. این طوری خیلی ناجور است در جلسه شرکت کنید…» 🔸علی نگاه تندی به من انداخت و گفت: «همین جوراب پاره خوب است. آن‌ها با اطلاعات و آگاهی‌های من کار دارند، نه با جورابم. اگر با جورابم جلسه دارند، امر دیگری است». 📎فرماندهٔ تیپ ذوالفقار لشگر ۲۷محمدرسول‌الله(ص) 🌷 ولادت : ۱۳۳۹/۱۲/۱ تهران شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۷ فکه ، عملیات والفجرمقدماتی
💠آنهایی که در خانه های مجلل و راحت و بی درد آرامیده اند و فارغ از همه رنج ها هستن نباید به مسؤوليت های کلیدی تکیه کنند. 👥
🗳️به متعهدِ متخصص رأی دهید! 🔻مجرد اینکه این [فرد] آدم خوبی است خیلی، اول وقت نمازش را می خواند و نماز شب می خواند این برای مجلس . 🔹مجلس اشخاص لازم دارد، 🔹اشخاص لازم دارد، 🔹اشخاص لازم دارد، 🔹اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. 🔹باید تعهد به باشد و موافقت با باشد. امام خمینی؛ ١٣ دی ١٣۶٢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺🎥 این سخنان امام خمینی تقدیم به اون کسایی که متصدی بستن لیست های انتخاباتی شدن! ✓ این دعواها برای خدا نیست! 🆘